یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

۶-چرا غیر از محمدرضا گرایی، دیگر کشتی‌گیران فرنگی و آزادکار ما در شرایط آمادگی مهارتی و روانی مطلوب نبودند ؟… !
* بخش دوم
    ۳ - پس از سال‌ها، تعمیر و توجه به زیباسازی خانه‌های کشتی و سالن توفیق و ایجاد رفاه بیشتر و تنوع در مکان مرکزی اردوهای تیم‌های ملی، یکی از کارهای مثبت و قابل ارج مدیریت فدراسیون کشتی است که اثری نیکو در آسایش روانی کادرهای فنی و قهرمانان و حتا میهمانان موقت بر جای می‌گذارد . این کمپ‌های آبرومند به‌ویژه در میان فدراسیون‌های ملی و بین‌المللی و مهمانان ویژه و ارشد خارجی ورزش کشورمان، مورد تحسین واقع‌شده و بر اعتبار فدراسیون کشتی خواهد افزود .
 اما ضروری است در مدیریت فضاهای درونی و بیرونی این مکان بسیار خوب زندگی اردویی، با کمک گرفتن از روان‌شناسان خبره، به‌گونه‌ای فضاسازی شود که با حفظ جایگاه ارزش‌های دینی و مذهبی، فضای شور و نشاط ملی و میهنی و بر انگیزاننده‌ی حس غرور ملی بر فضای غم و اندوه و سوگواری غالب شود . با توجه به شرایط و نیازهای غریزی سنی نوجوانی و جوانی اردونشینان، محیط شاداب در روان رزمایشی و سلامت آن‌ها اثر مثبت خواهد گذاشت.
 برعکس، غلبه فضای غمگساری و سوگواری بیش‌از اندازه تعادل و میانگین ضرورت و تحمل بیشینه مردم، در درازمدت، برابر است با غلبه انرژی منفی بر تعادل روانی مثبت .
 رییس محترم فدراسیون و همکاران که با نیت خیر رسانی به جامعه کشتی و خانه خود، با دستان خالی و بودجه به‌شدت ناکافی، خارج از اعتبار ناچیز مصوب وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک، این کار مهم را عملیاتی ساخته‌اند، لازم است، بیشتر هوشیار باشند که حسینیه و مزار شهید و دیگر مکان‌های مذهبی، ورزشگاه و سالن‌های ورزشی و غیرورزشی، هر یک، حرمت و جایگاه شریف و تعریف ویژه خود را دارند در جانمایی ها و مکان‌یابی‌ها، با توجه به شرایط لازم است این حرمت و تعریف‌ها را برابر شاخص‌ها و استانداردهای کارشناسی اجتماعی و ورزشی عمومی و ویژه پاس داریم .
 ۴ -یکی دیگر از مهم‌ترین چالش‌های اثرگذار بر آرامش سرمربیان و دیگر اعضای کادرهای فنی و کشتی‌گیران اثر مستقیم می‌گذارد، چگونگی گفتمان و سیاست‌های رفتاری مدیران ارشد ورزش کشور و دیگر فدراسیون‌ها است هر گاه این گپ و گفت ها و رفتارها، هوشمندانه مدیریت شوند، با پیشگیری از حاشیه‌ها، بر تمرکز و آرامش روانی و اقتدار سرمربیان و درنتیجه قهرمانان بر محور یک وظیفه ملی و میهنی افزوده خواهد شد.
در این زمینه، لازم است آسیب‌شناسی شود ؛ زیرا همراه و هم گام با برنامه‌ریزی‌ها و تمرین‌های دارای اشکال، منیت و تفرقه و باندبازی‌های مدیریتی و فنی، یکی از مهم‌ترین و زیان رسان ترین موضوع‌هایی است که در اغلب المپیک‌ها سد راه موفقیت تیم‌های ملی کشتی ایران بوده‌است! .
 گزیده سخن این است که مدیران ارشد ورزش کشور و فدراسیون‌ها باید به گونه‌ای مدیریت نمایندکه وظیفه ملی درحاشیه وگرد وخاک تفرقه‌ها و منیت‌های فردی و گروهی قرار نگیرد و از ایجاد حاشیه‌های سنتی، ادواری و ریشه‌دار در ورزش کشورمان پیشگیری شود؛ یعنی بر محور وظیفه ملی، جاذبه‌های مدیریتی بر دافعه‌های آن به شکل کامل، مسلط باشد .
 از این دیدگاه، آموزنده و مفید است، فدراسیون کشتی درباره برخورد با بزرگانی مانند سعید عبدولی، رضا یزدانی، پرویز هادی و دیگر موارد چالش‌برانگیز و حاشیه‌ساز و هزینه‌بر سر راه سرمربیان تیم‌های ملی و فدراسیون از دیدگاه آموزشی و تربیتی و جایگاه بزرگی خانواده، به شکلی سازنده‌تر، اندیشه نماید.



 ۵ - یکی دیگر از موارد قابل بحث از نگرش آموزشی و پرورشی این است که در برخی از نشست‌ ها با کشتی‌گیران به‌ویژه بزرگسالان، به‌جای نشان‌دادن چشم اندازها و دور نماهای تربیتی امیدوارانه، ناخواسته با بزرگ‌نمایی و غلو و القای ترس، این دورنماها را برای قهرمانان پابه‌رکاب، دست‌نیافتنی یا بسیار دور از دست رس، نمایش می‌دهیم! .
 برخی دوستان بارها و بارها با تحقیر و خفیف و کم‌ارزش شمردن کسب مدال‌های قاره‌ای، جام‌های جهانی، بین‌المللی و جهانی در حضور قهرمانانی که با سال‌ها رنج و مرارت و صرف هزینه‌های گزاف شخصی و ملی، کسب این مدال‌ها را برای میهن و خانواده و شهر و استان خود افتخار می‌دانند و به آن غرور می‌ورزند، باعث رنجش روح و روان آن‌ها و دیگر اعضای جامعه پرافتخار کشتی شده‌اند! .
 در برابر این خفیف سازی انواع مدال‌های قاره‌ای و جهانی، با هیولا سازی از مدال المپیک، بمب‌های بیولوژیک پراسترس و پراضطراب و کم امیدی و در برخی‌ها ناامیدی را در میان قهرمانان و کادرهای فنی منفجر می‌کنیم!…؟
 غافل از این‌که برای تمام قهرمانان بزرگ حتا مدال‌هایی که در مسابقه‌های باشگاهی و شهر و استانشان گرفته‌اند، برایشان ارزشمند و گرامی است. اگر قله اورست را مکان دست یابی به مدال المپیک فرض کنیم، مقام و عنوان‌ها و مدال‌های استانی و کشوری، قاره‌ای و جهانی و… همه و همه، دامنه‌ها و یال ها و کمرها و سختون های کوه اورست را تشکیل می‌دهند.
به قهرمانان و بزرگان و مدعیانی که از کشتی با اعتبار جهانی ایران، بدون کپسول اکسیژن و بدون پشتیبانی لازم و کافی، تمام کمپ‌های فرعی و اصلی را با نیروی امید و سرفرازی، پشت سر گذاشته و در ارتفاع مرگ‌آفرین بالای هفت هزار و هشت هزار متری و در چند صدمتری قله، آماده ی یورش نهایی برای فتح قله، هستند، با کدام منطق آموزشی و دورنمای تربیتی سرکوفت می‌زنیم تا این‌جا که آمده‌اید، آب در هاون کوبیده‌اید و ارزشی ندارد؟…!
 آیا اگر نظام علمی و آموزشی بر کشتی ما غالب شود، مانند روس‌ها، گرفتن مدال المپیک مانند مدال‌های جهانی، به فرآیندی عادی تبدیل نمی‌شود؟ . با تعبیر و تفسیرهای فردی و عامیانه و غیرعلمی المپیک و مدال المپیک را غول با شاخ و دم و هیولا و اختاپوس هزار سر و چنگ تبدیل نکنیم. فراست کسب و دانش و دانایی را در نظام ورزشمان تقویت کنیم. سن قهرمانی در المپیک در برخی از رشته‌ها به زیر ۱۴ سال رسیده‌است…!
 گیرکم مدال طلا گرفتن قهرمانان ما در میدان‌های بزرگ جهانی و المپیک از کم توجهی علمی و کوتاهی نگرش و اندیشه ما است؛ نه از هیولا بودن مدال المپیک . چرا راه دور برویم گیبل استیوسون کشتی‌گیر آمریکایی تا پارسال رده جوانان، آمد و در یک ثانیه به پایان فینال، طلا را از چنگ گنو پتریاشویلی بزرگ قاپید و بردکشورشان! و امیرحسین زارع هم با همین سن ۲۱، در اولین المپیک و اولین عضویتش در تیم بزرگسالان آمد و برنز گرفت .
 یکی از دره‌های هولناک که بسیاری از قهرمانان بزرگ و بااستعداد ناب کشورمان با مدال‌های گرفته و نگرفته را با سر به ژرفای آن پرتاب کرده‌ایم، در بیشینه ی المپیک‌ها، همراه با کم‌توجهی به دیگر راه بردها، نوشاندن زهر فلج‌کننده و مرگ‌بار بیش تمرینی و منیت و چنددستگی های ضد ملی است.
 معلوم است، اگر ما که از مدیریت و برنامه‌ریزی و اجرای درست علم تمرین، دانش لازم وکافی را نداریم، مبارزه گر و شکارچی سرزنده و شاداب به المپیک‌ها نمی‌بریم . فردی از جسم و جان خسته و پژمرده و پریشان را به المپیک می‌بریم که اغلب نقش طعمه و شکار را نمایش می‌دهد و باختن مسابقه‌ را رهایی خود از خفقان و فشار توان‌فرسای روانی و جسمانی تمرین‌های اشتباه و ضد علمی و حاشیه‌های مدیریتی می‌داند…؟
 … اگر پژوهشگرانی علاقه‌مند، با رعایت اصول یک پژوهش علمی، پیش و پس‌از آن سخن رانی های مسوولان، سطح و میزان هورمون‌های نشاط‌آور و آرامش‌بخش بدن، مانند سروتولین، اندروفین و… و همچنین اندازه های هورمون‌های تولید کننده استرس و اضطراب و انرژی منفی مانند آدرنالین و کورتیزول کشتی‌گیران و اعضای کادرهای فنی را اندازه می‌گرفتند، با آمار دقیق نشان می‌دادند که سخن رانی‌های مدیران ارشد ورزش و فدراسیون ها تا چه اندازه تعادل هورمون‌هایی مانند تیروکسین و تستسترون و سروتونین را به نفع آدرنالین و کورتیزول و در نتیجه ناامنی روانی برهم زده اند!؟ گفتارهای منفی و بدون دورنماهای امیدوارکننده آموزشی و پرورشی یا پداگوژیست، گویای زبان زدی است که از دیدگاه روان‌شناختی و فیزیولوژیک و کارکردی در چنین هنگامه هایی به‌نیکی می‌فرماید: «مزن فال بد که آورد حال بد!» .
 ۶ - در باره موضوع بسیار مهم مدیریت فنی و روانی قهرمانانی مانند حسن یزدانی به‌ویژه در روزها و شب‌ها و ساعت‌های نزدیک به فینال و مسابقه با تیلور، ترجیح می‌دهم به شکل درون خانوادگی و آکادمیک آن را با دوستان به بحث بگذاریم. در این‌جا، تنها اشاره می‌کنم، دست‌کم از استاد برزگر خواهش کنید، یک کلاس آموزشی در باره ی ساعت‌های پیش‌از فینال المپیک ۱۹۷۶ مونترال برای مسوولان رده‌بالای ورزش و رییسان فدراسیون‌ها برگزار فرمایند تا به‌عنوان یک تجربه تلخ و ناگوار برای آن‌ها بیان کند اطرافیان و مسوولان با سخنان و وعده و وعیدها و دیگر فرمایش‌های غیرفنی و غیر کارشناسی، چگونه او را از حریفی که در جهانی سال ۱۹۷۵ اسیرش شده و زخمی بود، غافل کردند! .
 یا بگو و مگوهایی که در جریان شب بعد از وزن‌کشی کشتی‌گیران در مسابقه‌های 2007 باکو، استاد برزگر با رییس وقت فدراسیون و دیگر همراهان که برای سخن رانی و دل گرمی دادن دل سوزانه و با حسن‌نیت اما نابجا و بدهنگام به هتل مکان استراحت و خواب قهرمانان آمده بودند، یکی دیگر از ده‌ها نمونه ی پندآموزی است که مدیران کشتی ازآن درس نمی‌آموزند! . مدیران فدراسیون شایسته است بزرگی و ارج جایگاه خود را بیشتر بدانند. با مطالعه و پژوهش‌های فزون‌تر و بهره‌وری از دانش مشاوران شجاع و آگاه به خم و چم امور تخصصی، پندار، گفتار و رفتار اجتماعی و فنی رسمی و غیررسمی خود را درخور یک قهرمان جهان و المپیک و رییس فدراسیونی کنند که ورزش ایران در هنگامه های سخت مانند المپیک‌ها به آن می‌بالد و مسوولان ارشد ورزش کشور برفراز سبیلش نقاره و طبل شادمانی می‌زنند.



 ۷- نکته پایانی و بسیار مهم دیگری که ضروری است در بحث آسیب‌شناسی روانی فردی و تیمی مدیران، اعضای کادرهای فنی و قهرمانان و همه گان به آن توجه جدی، ویژه و پیگیر داشته‌باشیم، این نکته پرمغز و هشدار آموزشی و پرورشی فردی و اجتماعی مولانا است که می‌فرماید:
این جهان کوه است و فعل ما ندا              سوی ما آید نداها را صدا
 فعل تو کان زاید از جان و تنت                  هم چو فرزندی بگیرد دامنت
پس تو را هر غم که پیش آید ز درد            برکسی تهمت منه ! بر خویش گرد
فعل تست این غصه‌های دم‌به‌دم               این بود معنای جف القلم !
 این یک بازخورد اجتماعی و روان‌شناختی فردی و گروهی است که این جهان، به‌هنگام، پندارها، گفتارها و کردارهای نیک و بد انسان‌ها را با پاداش یا کیفر مادی و معنوی در خور و متناسب پاسخ می‌دهد . عموم می‌فرمایند: «چوب خدا صدا ندارد…!» ؛ اما نگارنده به تناسب رشد فن آوری بر این باورم که «شوکر پروردگار خیلی صدا دارد…!» .
 هنگامی‌که حق مسلم قهرمان نام‌آور و بزرگی مانند سعید عبدولی، دلاور یکه‌تازی که نزدیک به دو دهه است در ایران به هیچ کشتی‌گیری نباخته و باج نداده و در بعضی از میدان‌های مهم قاره‌ای، جهانی و المپیک هم برخی ناداوران بر سر راه تک تازی اش، چاه می‌کندند، به هر دلیلی نادیده گرفته می‌شود، آیا می شود آه و نفرین‌های اعضای خانواده و فامیل و حتا بیشینه افراد قومی به بزرگی و گسترده گی قوم لر و دیگر عدالت دوستان کشتی کشور، درگیر نشود؟…!
 آه و ناله‌های وابستگان دیگر حق خواهان چی؟! . بی‌اثر اند؟…!
 آیا این انرژی‌های منفی از قانون کنش و واکنش زندگی اجتماعی پیروی نمی کنند؟! .
 در کشتی آزاد و فرنگی، چند تن از امیدهای طلایی یا نقره‌ای و برنزی ما، بدترین نمایش‌های چند سال گذشته ی خود را در المپیک توکیو اجرا کردند و به‌حق شایسته ی خود نرسیدند!… چرا؟…! در کنار دیگر عوامل فنی و مدیریتی که به برخی از آن‌ها اشاره کرده‌ایم، آیا پژواک این رفتار‌های مدیریتی و فنی دامن این کشتی‌گیران ممتاز را که پیرو برنامه‌ها و تصمیم‌های مدیران بالادستی بوده‌اند، نگرفته بود؟! .
 گزیده بگوییم، هشدار به همه گان و هشدار به خودمان:
ز تیر آه ستم دیدگان، شود مشبک اگر که شب‌ها / فلک ز انجم زره نپوشد، قمر ز هاله سپر نسازد! به زیردستان مکن تکبر! ادب نگه‌دار اگر ادیبی! / که سربلندی و سرفرازی، گذر بر آه سحر نبندد…
 در آنالیز مدیریت‌های روانی نهادها و واحدهای اجتماعی و رفتارهای فردی و گروهی، باید به وجود انواع انبارهای سلاح‌های پنهان و سکوهای فوق پیشرفته شلیک «تیرهای غیبی!» که هر لحظه ممکن است جان و مال و آبرو و خانمان ستم‌پیشه گان را در اوج خوش خو‌شان، نشانه بگیرند و حسابشان را تسویه کنند، توجه ویژه داشته باشیم . اگر ستم پیشه کنیم، متناسب با آن، آرامش روانی فردی و تیمی و سازمانی خود را هدف پایگاه‌های این شلیک‌های غیبی رادار گریز قرار خواهیم داد…! باقی، خود دانیم… .


چرا از المپیک‌ها پند نمی‌گیریم؟ (6)

چرا از المپیک‌ها پند نمی‌گیریم؟ (7)

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا