5- اثر تخریبی به فراموشی سپردن نقش عوامل جغرافیایی یا اقلیمی در اردوهای تمرینی.
* بخش دوم
۷۳ سال است که پس از هر بحرانی، گروهی را میآورند تا بحرانی دیگر که گروهی جدید در این محله و گذر بروبیا جایگزین آنها شود. جالب است اغلب افرادی را برای ساماندهی کشتی کشور وارد میکنند که از روبهراه کردن کشتی باشگاه و شهر خود در مدت چند ده سال یکهتازی، عاجز بودهاند! ...؟
این گل به سرزنهای کشتی ایران و جهان، بهتر است، نخست گلی به سر کشتی باشگاه و شهر عقبافتاده از کاروان تیمهای ملی کشتی آزاد و فرنگی خود بزنند تا با اعتبار بیشتری سکاندار تیمهای ملی شوند.
هدفهای المپیکی، نیازمند اندیشه و راه برد خردمندانه علمی و نیروهای آگاه و دگرگون سازندهی وضع موجود دارد. با شعار بگیر و ببند احساسی برای تغییر این یا آن فرد و گروه و نه تغییر اندیشه و ایجاد تحول پویا، به آبروی ورزش کشور و جایگاه خود آسیب میزنیم. در پایان کار، سرمایهها و استعدادهای ناب ورزشی را هزینه پرسه زنی در کژراه های گذشتههای مردود یا تجدید شدهی خود میکنیم!.
یکی از گروههای بزرگ در این کارزار پر از ریزگردهای سیاسی - محفلی و ضد علمی، «مربیان همیشه بازنده کشتی» نامور به «مربیان سازنده کشتی کشور» هستند. این مربیان مظلوم و عاشق و پاکباخته در پیروزیها و شکستهای شاگردان فاتح میدانهای ملی و جهانی و المپیک خود، در هنگام پیروزیهای شاگردانشان هیچ سهمی از پاداشهای رسمی و دیگر غنائم آشکار و پنهان غیررسمی ندارند!؛ اما در گرماگرم شکستها، بدون غربالگری و بلا نسبتی مسوولان اصلی شکستها، همه را از دم به رگبار مسلسل و تکتیراندازهایی که فشنگهایشان انواع توهینها و بیحرمتیهایی مانند انگهای بیسوادی و بیدانشی و ... حتا از سوی برخی افراد بدون بازده مشخص و کارنامه مثبت در حوزههای سازندگی و علمی اما خوشنشین و مصرفکننده سیریناپذیر دست رنج و کوشش سالیان سال همین مربیان سازنده، آنها را مورد هدف سرزنشهای ناجوانمردانه و مسموم قرار میدهند. کسی نیست بپرسد در این حملههای توپخانهای و موشکی دو سال و اند گذشته دربارهی دانشافزایی یا احقاق حقوق صنفی و دیگر مطالبهها و خواستهای برحق مربیان کشتی کشور چه گام مهمی غیر از هرز زمان و ایجاد حاشیه برای آنها برداشتهاید؟...!
در بررسی موضوع سازشپذیری قهرمانان با شرایط محیطی شهر توکیو، اگر متغیرهای رطوبت نسبی بسیار بالا و گرما، اختلاف ساعت چهار و نیم تا پنج و نیم ساعت، عوارض پرواززدگی (JeT laT) و پرواز و ترانزیت طولانی نزدیک به ۲۰ ساعت و آنالیز چندوچون برنامههای اردوهای ۱۶ - ۱۵ دوره تمرینها که آگاهی آماری از آن در دست نیست و دیگر راه بردهای تمرینی را بهعنوان یک پیکر یا ارگانیزم زنده و در هم اثرگذار ببینیم. همچنین باید به موضوع بسیار مهمی مانند غلبه داشتن قابلیتهای جسمانی و روانی کسبشده در تهران در دو تا سه روز اول ورود پس از آن نمود و بروز تغییرهای جدی سازش در نظام بیولوژیکی عضلانی، تنفسی و قلبی- عروقی و دیگر عوامل جسمانی و روانی و ... که تا 21 – 19 روز ورزشکاران را در برزخ نه این جایی و نه آنجایی یا نه تهرانی و نه توکیویی فرو میغلتاند را هم موردتوجه جدی قرار دهیم.
این تکههای پازل بهظاهر پراکنده اگر در جای درست خود قرار گیرد آنگاه آسیبشناسی فردی و تیمی شکل و ماهیتی کارشناسی پیدا میکند. با پرتوافکنی علمی در خواهیم یافت که چرا رضا اطری پس از دو مبارزه خوب چنان نزول میکند که حتا هنگام کندهکشی پای خودش مزاحم اجرای درست فن میشود، محمدعلی گرایی چرا از اصل کشتی با عیار طلای جهان و المپیک خود چنان دور میشود که در دو کشتی سرنوشتساز خودش به شکلی کمسابقه در کارنامه فنیاش به کشتی فانتزی روی میآورد یا حسن یزدانی در ۱۷ ثانیه به پایان چنان شد و حسینخانی سردرگم و محو تماشای جمال حریف آمریکایی میشود که در این کشتی و مسابقه با کشتیگیر بلاروس دستکمی از خودش نداشت و ...!؟
آری دوستان مجبوریم بیاموزیم و بپذیریم علم طراحی و اجرای برنامههای تمرینی و مسابقهای دهها نکتهی باریکتر از مو و پیچش مو وجود دارد که نه هر که قلندرانه سر تراشد و مسگرانه گشتاور کمر را به راست و چپ بچرخاند، از آنها آگاهی مییابد. علم و دانش و تجربه و مهارت میخواهد که این تکه پازلهای دور از هم افتاده را در جای خود سامان دهیم و آن را از مازها و دالانهای تودرتو و راه و بیراه بهسلامت بگذرانیم و تیم خود را به سوی موفقیت و سرفرازی رهنمون سازیم.
بحث سازشپذیری تنها با آمادگیهای فیزیولوژیکی و مهارتی پایان نمیپذیرد. دیگر عوامل و راه بردها نیز باید در این چهارچوب مورد ارزشیابی قرار گیرند. بهعنوان گواه در موضوع بسیار مهم ساخت و سوز خورد و خوراک و آشامیدن یا متابولیزم و کاتابولیزم هر قهرمان مشخص، آیا تمرینی درازمدت تا دستکم در چند اردوی پایانی برای سازشپذیری با شرایط محیطی المپیک، برنامههایی اثربخش داشتهایم؟ تمام دنیا از تقویم روز و ساعت قرعهکشی و آزمون پزشکی و وزنکشی و شروع و پایان هر روز مسابقهها و زمان ری کاوری که دستکم یک سال پیش از سوی اتحادیه جهانی کشتی (uww ) و کمیته بینالمللی المپیک (IOC) به آگاهی همگان رسیده، باخبر بودند.
در فرایند اجرای برنامههای ۱۶ – ۱۵ اردوهای فرنگی و آزاد، چند بار با شرایط نزدیک به مقررات اجرایی اتحادیه جهانی کشتی، با فاصله ۹۰ دقیقه بین زمان وزنکشی و شروع مسابقهها، قهرمانانمان به شکل ویژه خوردن و آشامیدن و ریکاوری خود را تمرین کرده بودند؟...! اگر تمرین کرده بودند، چرا آقای بنا در مصاحبههایش دربارهی نمایش ضعیف و باخت علیرضا نجاتی به یکی از ضعیفترین کشتی گیران حاضر در وزنش، میفرماید «نجاتی بد غذا است ...! چیزی نخورد و بدنش برنگشت!...؟» و بعدها اضافه میشود که نجاتی غدد لنفاویاش عفونیشده و یا آمپول پنیسیلین و ... به توکیو آمده!...؟ گرچه خود نجاتی، چند روز بعد، سخنان سرمربی را تکذیب میکند و میگوید: «خیر ...! مشکلی نداشتم، بدغذا نیستم، بعد از وزنکشی سنگ هم میخورم!...؟».
اگر ما غیر از برنامههای معمول تمرینی، به ریزهکاریهای علم تمرین آشنایی داشته و اهمیت میدادیم، آیا نمیتوانستیم دستکم چند اردوی آخر خود را در جزیره کیش با ارتفاعی متفاوت از یک تا ۴۵ متر از سطح دریا و با هوایی مرطوب و گرم، یکی از بهترین و نزدیکترین اقلیمهای مشابه توکیو برگزار کنیم؟...! کرونا را بهانه نفرمایید! «برای بزرگی اسباب بزرگی باید فراهم شود».
آیا در یکی از دهها شهر ساحلی شمال و جنوب کشور با اقلیم گرم و مرطوب مانند بندرعباس، بوشهر، ساری با ۵۴ متر ارتفاع، چالوس و نوشهر، بابلسر، حتا گرگان و... نمیتوانستیم سه اردوی دهروزه خود را برگزار کنیم. تامین شرایط اردویی برای گلهای با طراوت برهوت و کویر خشک ورزش ایران تا چه اندازه انرژی و هزینهبر بود که حتا به آن هم فکر نکردیم!. اشکال از هزینه و جانمایی مکان اردوهای نزدیک به اقلیم توکیو نیست. بلکه اشکال و گیر کار در اندیشهای است که در مدت ۷۳ سال سابقهی المپیکی ورزشمان، دچار کوررنگی فنی و برنامهای است و اصل سازشپذیری را نمیتواند ببیند ...!
از این پایینتر، دستکم، چرا خورد و خوابوبیدار شدن و تمرینهای ویژه و مکمل خود را با 4/30 ساعت اختلاف و برابر با برنامههای اجرایی توکیو با شعار «کاچی به از هیچی» در تهران اجرا نکردیم؟!. علیرضا نجاتی با استعداد درخشان از جهانی ۲۰۱۹ نورسلطان تا المپیک توکیو در زمان 2 سال، کجا یک بار سر وزن قانونی وزنکشی کرد، صبحانه خورد و در یک مسابقهی داخلی یا بینالمللی شرکت کرد؟!؛ یعنی وزنکشی و خوردن و آشامیدن و ریکاوری بعد از وزنکشی را تمرین کرد؟!.
کی و کجا، سرمربیان و کارشناس «تغذیه» ما یکی از اصول کاری و وظایف ملی و علمی خود را دربارهی آنالیز قد و ترکیبات بدنی نجاتی، اطری، محمدعلی گرایی و دیگر کشتیگیرانی که درصد چربی بدنشان در دامنهی 6-4 درصد و در آستانه وضعیت قرمز و مرگ قرار میگیرد، ره نمودی و گزارشی به رییس یا نایب رییس فدراسیون دادهاند که با این شرایط فیزیولوژیک خطرناک و آسیبپذیر و این شرایط و مقررات بینالمللی وزنکشی و زمان بسیار کم ری کاوری و شروع مسابقهها، با مشکل روبرو میشوند و منطق کارشناسی آنالیز وزنی حکم میکند که به وزن بالاتر بروند یا برعکس برخیها به وزن پایینتر بروند؟.
عزیزان مسوول ستادی و فنی و مدیریتی ما کی و کجا و چگونه دربارهی آنالیز قوانین وزنکشی و شروع مسابقههای المپیک و ساعتهای ری کاوری پس از وزنکشی بین دو المپیک ریو ۲۰۱۶ و توکیو ۲۰۲۰ (۲۰۲۱) و تفاوتهای آشکار آنها با هم چارهاندیشی کردند و به این نتیجه ضد علمی رسیدند که نجاتی و اطری و هر کشتیگیر دیگری مانند آنها با مقررات جدید، میتوانند به سوریان دلاور اندیشمند و حسن رحیمی شجاع و فکور با شرایط و مقررات قدیم در کشتی فرنگی و آزاد تبدیل شوند؟...!
این موضوعهای بهظاهر کوچک و ساده اما پیچیده و مهم علمی، حکایتگر زبان زدی ژاپنی است که میگوید: «به دلیل درست نکوبیدن میخی، نعلی افتاد، به خاطر افتادن نعلی، اسبی افتاد، به دلیل افتادن اسبی، سردار سواری افتاد، به خاطر افتادن سردار سواری، نتیجه جنگ بزرگی تعیین شد و کشوری مغلوب دشمن شد؟»؛ یعنی به دلیل سهلانگاری در اندازهی کوبیدن میخی، کل سرمایهگذاریهای جانی و مالی به یغمای حریفان میرود. این زبان زد سادهی مربوط به دوران فیودالیزم و اقتدار ساموراییها تا امروز، یکی از اصول بنیادی توسعه کشور ژاپن بوده است.
سازشپذیری با شرایط محیطی، آنالیز وزنی و چند و چون پایش وزن و وزنکشی، توجه به ساعت بیولوژیک و… همان نقش میخ و نعل و اسب و… برنامههای ورزشی تا سرنگونی سرداران و شکست در نبرد نهایی را دارند.
در اجرای یک برنامهی علمی – کاربردی، کلیهی راه بردهای اصلی و غیر اصلی برابر اصول علم تمرین، دوره به دوره برابر مرحلههای هرم تمرینی مربوط تا دستیابی به هدفهای تعیینشده، به شکل پیگیر باید تمرین شوند تا جسم و جان ورزشکار با فشارهای موردنیاز مسابقههای هدف، سازگاری پیدا کند. اگر هر یک از این حلقههای زنجیر برنامههای اجرایی از هم بگسلد، کل نظام زنجیر، شکل و ماهیت کارکردی خود را از دست میدهد و بر ورزش و کشتیهای فرنگی و آزاد ما آن میرود که در اغلب المپیکها و مسابقههای جهانی رفته است!…؟
دوستان ارجمند! در طراحی و اجرای پروتکلهای تمرینی اگر به این میخها و ابزارهای بهظاهر کماهمیت و کمارزش، بهای لازم و کافی ندهید، فرجامی غیر از به هدر دادن سرمایههای معنوی و مادی و استعدادهای درخشان ورزش کشور و در پایان سرنگونی تراژیک نخواهیم داشت…!
آیا اگر با پژوهشی در ۱۷ دوره شرکت کشتیگیران و حتا قهرمانان دیگر رشتههای ورزشی در بازیهای المپیک گذشته، آمار مدالهای ازدستداده یا تغییر رنگ داده بهواسطه همین جزییات برنامههای اجراشدهی اغلب ضد علمی را جمعآوری کنیم، شمار این مدالهای ازدستداده و بربادرفته، کمتر از مدالهای موجودمان خواهد بود؟…!
قهرمانان استثنایی و بزرگی مانند امام علی حبیبی، منصور مهدیزاده، جهانپهلوان تختی و… در المپیک ۱۹۶۰ رم، استاد مهدیزاده، استاد موحد در ۱۹۶۴ توکیو، پهلوان مهدیزاده، ابوطالب طالبی، شمسالدین سید عباسی در المپیک ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی، پهلوان موحد، محمد قربانی، شمسالدین سید عباسی، ابراهیم جوادی در المپیک ۱۹۷۲ مونیخ، استاد برزگر، رمضان خدر در المپیک ۱۹۷۶ مونترال… اکبر فلاح، علیرضا حیدری، محمد طلایی، امیررضا خادم، غلام محمدی، عباس حاج کناری، امیر توکلیان، حسن رحیمی، مجید خدایی، احسان لشکری و… در کشتی آزاد، حسن رنگرز، حمید سوریان، امید نوروزی، عبدالله چمن گلی، حسن بابک، علی اشکانی، حبیب اخلاقی و… تا نجاتی، محمدعلی گرایی… همگی از بزرگان جهان کشتی بودند که با تمام شایستگیها یا از مدالهای المپیک دور شدن یا مدالی گرفتند که برای آنها کم بود…؟
تیم کشتی آزاد ما در اولین حضورش در المپیک ۱۹۴۸ لندن با وجود تمام کمبودهای امکانات آن روزها، مانند نبودن حتا یک ترازو یا قپان در محل اسکان قهرمانان، آنچنان با مشکل روبهرو شده بودند که برخی مانند منصور رحیمیها ساعتها پتوپیچ در شوفاژخانه ذغال سنگ مکان اسکان یا در محوطههای در دست رس، ساعتها میدویدند شاید سر وزن برسند. سرانجام منصور رحیمیها سر وزن نرسید و از دور مسابقهها، کشتی نگرفته حذف شد!.
نوبرانه است بعد از ۷۳ سال، رضا اطری با در دست رس بودن بهترین امکانات پایش وزن در المپیک توکیو ۲۰ ۲۰ (2021)، در شب سرنوشتساز وزنکشی در روز دوم، چنان رها میشود و بیرویه افزایش وزن پیدا میکند که در ساعتهای نیمهشب و صبح، بیش از ۴ ساعت به سونا میرود و بیش از ۴ کیلوگرم با چربی زیر ۵ درصد، از آب و الکترولیتها و مواد ساختاری پروتئینهای عضلههای خود به روش بسیار غلط و شبهخودکشی «دهیدراته» کردن بدن، از عضلهها و نه چربیهای نداشته خود کم میکند! کشتیگیری که تا چند ساعت در استرس و گرمای رنج آفرین سونا و بیم و امید نرسیدن و رسیدن سر وزن خود را از خواب لازم محروم میکند، معلوم است که در مبارزههای سرنوشتساز با روس و آمریکا نتواند قابلیتهای خود را نشان دهد. همین بلا را علیرضا حیدری در مسابقههای جهانی 2001 وارنا در بلغارستان سرخود آورد!.
از تجربههای بد سر وزن رسیدن بسیاری از بزرگان کشتی کشورمان و سر وزن نرسیدن پهلوانانی مظلوم و شریف مانند زندهیاد منصور رحیمیها، اکبر فلاح، مجید سیمخواه و… کی و کجا و چگونه باید پند بگیریم و از یک سوراخ ۷۳ سال گزیده نشویم؟…! از دیدگاه کارشناسی با توجه به مقررات کنونی وزنکشی و نداشتن فرصت برای ری کاوری لازم، بد سر وزن رسیدن معادل حذف از وزنکشی و چرخهی مسابقهها برای کسب مدال است! مگر اینکه معجزهای رخ دهد!.
اگر این ارزشیابی و آنالیز علمی خود را انجام دهیم، درمییابیم، نادیده گرفتند یا کمتوجهی به یک یا چند راه برد برنامههای آمادهسازی فراگیر مانند رعایت اصول علمی در آمادگیهای عمومی و ویژهی جسمانی، مهارتی، روانی، ری کاوری، سازشپذیری با شرایط محیطی مسابقهها، متابولیزم و کاتابولیزم خوردن و آشامیدن، پایش علمی وزن بدن و همچنین دمای بدن پس از تمرین و وزنکشی، برگزاری انتخابیهای متکی به عدالت و علم، پدیده پرواززدگی و ساعت بیولوژیک هر فرد، نقش مقررات داوری در تمرین و مسابقه، پایش نقاط قوت و ضعف و شیوه و سبک مبارزاتی حریفان، پایش سلامت پزشکی و مدیریت بیماریها و انواع آسیبدیدگیها و… هر یک بهتنهایی یا در چند راهبرد مغفول مانده یا درست مدیریت نشده، عامل تمام زیانها و هدر دادن بیبرگشت و غیر قابل جبران سرمایههای معنوی و مادی و استعدادهای ناب کشتی کشورمان شدهاند!. یک موضوع سادهی مسلط نبودن به زیر و بم مقررات داوری و چلنج درست و به هنگام تنها در دو المپیک ریو و توکیو، حمید سوریان (حتا در المپیک 2008 پکن)، محمدعلی گرایی و حسن یزدانی با تیلور باعث شد ۲ مدال المپیک از دست بروند و رنگ طلایی احتمالی یزدانی هم به نقره تبدیل شود!.
اما نه ما و نه کشتی کشور، پند نمیگیریم!؛ مانند همان سالهای نهچندان دور که سرمربی نظامی محترم تیم کشتی آزاد اعزامی به المپیک ۱۹۷۶ مونترال که فرمودند «قهرمانان باید آنقدر تمرین کنند و فشار بیاورند که بمیرند!…؟». حرفش هم درست از آب درآمد، غیر از استاد برزگر که به علت شکافتن ابرو از چرخه تمرینهای کشنده در یک ماه پایانی معاف بود، بقیه کشتیگیران جنازههای خود را به المپیک بردند…!
معلوم است نتیجه بیش تمرینیهای سنتی، مرگ و میر آمادگی فراگیر و مرگ نتیجهگیری مطلوب است و خودکرده را تدبیر نیست. فرق نمیکند شاگردانمان، نونهالان و نوجوانان باشند، یا جوان و امید و بزرگسال، در لابهلای تمرینهای پرفشار «اسپارتاکوسی» حتا حاضر نیستیم یک روز استراحت به قهرمانان مظلومی بدهیم که استعدادشان را برای پرورش و شکوفایی به ما سپردهاند. این داستان پر آب چشم مردم بماند تا سر فرصت…
ادامه دارد...
عسکر موسوی/ کارشناس ورزش
توضیح: این مجموعه در 11 قسمت منتشر خواهد شد.
مطلب مرتبط:
ادامه دارد...
عسکر موسوی/ کارشناس ورزش
توضیح: این مجموعه در 11 قسمت منتشر خواهد شد.
مطلب مرتبط:
چرا از المپیکها پند نمیگیریم؟ (5)