یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

در نوشتار قبلی به بررسی وضعیت اجتماعی و نقش دولت در آن پرداخته شد و گفته شد تا جای که ممکن است دولت باید از مداخله مستقیم در وضعیت اجتماعی پرهیز کند و آن را به عرصه اجتماع و نیروهای مردمی بسپارد؛ اما عرصه اجتماع و نیروهای مردمی چیست‌اند، نسبت آن‌ها با حوزه اجتماعی چیست. مردم و نهادهای مردمی در قالب اشکال مختلفی از صورت‌های اجتماعی می‌توانند نمود پیدا کنند در یکسر طیف حوزه عمومی و افکار عمومی با همه گستردگی آن قرار دارد و در سر دیگر یک سازمان کوچک مردمی در سطح محلی. عرصه عمومی و افکار عمومی گسترده‌ترین حوزه تجلی مردم است. عرصه عمومی به‌عنوان نوعی از سخنان عمومی به میان می‌آید که در آن اعضای جامعه قادر هستند از طریق فضاهای عمومی یا رسانه‌های مختلف و حتی ارتباط چهره به چهره درباره موضوعات موردعلاقه مشترک به بحث و گفت‌وگو بپردازند و بر اساس این موضوعات، ذهنیت یا عقیده مشترکی را تشکیل دهند. ازنظر جامعه شناسان عرصه عمومی هنگامی پدید می‌آید که کسانی به‌طور گروهی درباره نیازهای و مسائل همگانی‌شان بیندیشند و صحبت کنند. به همین ترتیب افکار عمومی عبارت است از برآیند گرایش‌ها و قضاوت‌های ذهن افراد یک واحد اجتماعی اعم از گروه، جمعیت، اجتماع یا جامعه نسبت به یک جریان، فرد، سازمان، رویداد، پدیده یا حکومت. به‌عبارت‌دیگر افكار عمومی به مجموعه گرايش‌های ذهنی افراد يک واحد اجتماعی نسبت به موضوعات مطرح‌شده يا مجموعه‌ای از داوری‌های مردم درباره موضوعی خاص درزمانی معین گفته می‌شود.
در دنیای جدید توجه به افکار عمومی جلب آن برای مدیریت مسائل مختلف بسیار مهم است. اگر هم به لحاظ تاریخی به این موضوع بنگریم بدون توجه به قدرت مردم هیچ مسئله‌ای حل‌نشده است. رویدادهای تاریخی بزرگی نظیر جنبش تنباکو، ملی شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی سال 1357، حماسه دفاع مقدس و غیره همگی با حضور مردم محقق شد. لذا حضور مردم برای مدیریت مسائل اجتماعی بسیار مهم‌تر است. برای مثال تا مردم اصل اخلاقی، هنجار یا قانونی را نپذیرند حتی اگر دولت‌ها عریان‌ترین ابزارهای زور را به کار بگیرند، اجرا و تحقق آن در ممکن نیست. نمونه تاریخی آن کشف حجاب توسط دولت پهلوی است که مردم به آن نه گفتند.
یک نمونه برجسته از عرصه عمومی سازمان‌های مردم‌نهاد هستند. در این سازمان‌ها دسته‌ای از مردم به‌صورت سازمان‌یافته‌تر حول یک موضوع جمع می‌شوند و به دنبال اثرگذاری بر آن هستند. البته دامنه فعالیت این سازمان‌ها در سطوح محلی، منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی است. در جامعه جدید یعنی جامعه شهری شده و با حجم و تراکم زیاد جمعیت این سازمان‌ها بستر بسیار مهمی برای تقویت و توسعه روابط اجتماعی هستند و به‌عنوان یکی از پل‌های واسط بین جامعه و حکومت عمل می‌کنند. آراء پاتنام درباره سرمایه اجتماعی و کارآمدی حکومت دقیقاً مبتنی بر همین سازمان‌ها اشاره دارد. در اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تفکر جهادی و حلقه‌های میانی برآمده از گفتمان مقام معظم رهبری شکل ایرانی اسلامی این نوع از سازمان‌ها هستند.
موضوع مهم دیگر این است که جامعه جدید به دلیل تفکیک ساختاری و درنتیجه به وجود آمدن نهادها و نقش‌های مختلف اساساً جامعه‌ای متکثر است و اعضای گروه‌ها و جماعت‌های مختلف ارزش‌های متکثری دارند. ازاین‌رو هم در جامعه افکار متنوعی وجود دارد و هم‌ظرفیت‌های مختلف. برای مثال سازمان‌های دینی و مذهبی، گروه‌های جهادی و سازمان‌های مردم‌نهاد جدید علی‌رغم آنکه تفاوت‌های زیادی باهم دارند در هرکدام از آن‌ها ظرفیت‌های مهمی وجود دارد. ازاین‌رو استفاده از همه این ظرفیت‌ها مهم است.
نظرسنجی‌های مختلف ازجمله افکار سنجی که در مرکز پژوهش‌های مجلس در حوزه آسیب‌های اجتماعی انجام‌شده است، نشان می‌دهد جامعه بیش از همه به نهاد خانواده برای حل مسائلی همچون طلاق و اعتیاد اعتماد دارند، سپس دولت و درنهایت سازمان‌های مردم‌نهاد. در همین زمینه برخی از صاحب‌نظران بر این باوراند جامعه از ظرفیت خودترمیمی برخوردار است و مسائل اجتماعی در ساحت اجتماع قابل‌حل هستند. شاید به دلیل اینکه نهادهای مردمی در جامعه ما هنوز به‌خوبی ریشه نگرفته‌اند و توان اثرگذاری بر مسائل را نداشته‌اند جامعه هنوز راجع به توان اثرگذاری آن‌ها آشنا و آگاه نیست به همین دلیل است که چندان اعتمادی به آن‌ها ندارد. می‌توان گفت در بسیاری از مناطق کشور اصلاً چنین سازمان‌های وجود ندارند که شهروندان به آن‌ها برای حل مسائل تکیه کنند. درحالی‌که شواهد برخی از پژوهش‌ها نشان می‌دهد الگوی مداخله آن‌ها به‌منظور کاهش برخی از آسیب‌های اجتماعی ازجمله درمان اعتیاد از ظرفیت نهادهای دولتی مؤثرتر بوده است. یا حتی در حوزه محیط‌زیست شاهد حرکت‌های خوبی از سازمان‌های مردم‌نهاد هستیم. اساس شکل‌گیری این سازمان‌ها عرصه مهمی برای جلوگیری از دست‌اندازی دولت به ساحت‌های مختلف جامعه ازجمله در حوزه محیط‌زیست و اجتماعی است.
حوزه اجتماعی و نهادهای آن یکی دیگر از حوزه‌های مهم برای کمک و یارگیری است. اگر انسان جامعه ایرانی با بحران در زندگی‌اش مواجه شود مثلاً به لحاظ مالی در مضیقه قرار بگیرد در درجه نخست به چه کسی می‌تواند پناه بیاورد، یا چه کسی می‌تواند سریع به داد او برسد؟ اگر به نهادهای دولتی مراجعه کند در فرایند بروکراسی بررسی، ارزیابی و پشت نوبت قرار می‌گیرد و ممکن است تا کمک به او برسد جان خود و خانواده‌اش را از دست بدهد؛ اما خانواده، شبکه دوستان و آشنایان و حتی سازمان‌های مردم‌نهاد نظیر خیریه‌ها و سایر اشکال آن‌ها درصورتی‌که در دسترس باشند سریعاً می‌توانند به یارگیری این افراد بپردازند و از او حمایت کنند. یا حتی در تعدادی از بحران‌های اخیر نظیر سیل‌ها و زلزله‌ها دیدم که مردم تا چه میزان تمایل به یارگیری و کمک دارند و چقدر پای‌کار هستند. پس در حوزه اجتماعی به‌طور عام و سازمان‌های مردم‌نهاد به‌طور خاص ظرفیت بسیار گسترده‌ای نهفته است، اما این ظرفیت به‌خوبی شناخته‌نشده است، بسترها برای فعال شدن آن‌ها آماده نشده است و آن‌ها نه‌تنها از سوی دولت‌ها به کار گرفته نشده‌اند بلکه در بسیاری از موارد با نگاه پدرمابانه به آن‌ها از سوی دولت‌ها کنار گذاشته‌شده‌اند. لذا توصیه می‌شود با شناخت صحیح این ظرفیت، ایجاد بستر مناسب برای فعال شدن آن و اجازه برای حضور مؤثر آن‌ها در حوزه اجتماعی، این امکان برای آن‌ها فراهم شود تا در حوزه مدیریت مسائل اجتماعی اثرگذار باشند.

اعظم روانشاد-دکترای جامعه شناسی

بخش اول:

وضعیت اجتماعی چیست و دولت‌ها برای بهبود این وضعیت کجا و چگونه باید مداخله کنند

دیدگاه‌ها  

#1 سید 1402-03-09 10:31
ببخشید دولت ها که دارن حوزه عمومی رو نابود میکنن، اونوقت شما میفرمایید که حمایت کنند! مگه شما خودتون اجازه حرف زدن به مخالفان می دید!
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا