بیه وِ حسن غُصَه حَر biya ve hasan_e ğosa har/
شده است حسن غصه خور. کنایه از کسی که غم و غصه خود را هیچT همواره غمخوار دیگران است.
مثیل:
![](/images/1403/1403-03/8fcd5b.jpg)
اتفاقاً او را با ترفندی به کنار مزرعهای بردند و حسابی راهنمایی کردند و از او خواهش نمودند که دیگر برای هر چیز و ناچیزی غصه نخورد و خود را دچار مشکل نسازد.
حسن قبول کرد؛ اما هنوز حرف مردم تمام نشده بود که دیدند حسن باز هم سر تکان میدهد و با آه و افسوس حیوانات مزرعه را نگاه میکند. کسی پرسید: حسن چه شده است؟ حسن جواب داد: برای آن الاغ بیدُم غصه میخورم. بیچاره حیوان اگر در گل و لای گیر کند مردم چگونه او را نجات دهند در حالی که دُم ندارد تا دمش را بگیرند و نجاتش دهند!
از آن روز این حکایت در فرهنگ عامه جا افتاد که ترک عادت و اخلاقی که ملکه ذهن کسی شده است به این آسانی ترک کردنی نیست.1
1-به روایت محمد قاسم عسگری عالم/ خرمآباد
برگرفته از کتاب: افسانهها و باورداشتهای غرب کشور/ پژوهش و نگارش: علیمردان عسكریعالم/ ۱۳۹۱
آش نَحردَه و دس و دَم سُخته
برگرفته از کتاب: افسانهها و باورداشتهای غرب کشور/ پژوهش و نگارش: علیمردان عسكریعالم/ ۱۳۹۱
توضیح پایگاه خبری یافته: انتشار این سلسله مطالب ادامه خواهد یافت
انتخاب متن: راضیه آقایی
دیدگاهها