اوج گرفتاری سازمانها و شرکتها از زمانی آغاز میشود که مدیران، تصمیمگیران، تصمیم سازها، اثرگذاران و... از درون چیزی نداشتهاند و در بیرون به دنبالش باشند. این یعنی شروع گرفتاریها و دلواپسیها! □با یک مثال ساده بحث را آغاز میکنم: فرض کنید که یک خانم با مدرک دیپلم و سطح سواد پایین با یک آقای پزشک متخصص و سطح سواد بالا و بدون هیچ گونه اجباری ازدواج میکند. تا اینجا مبارک باشد.
بعد از مدتی عروس خانم قصه ما متوجه میشود که همه اطرافیان همسرش (یعنی خانواده، دوستان، همکاران و... ) سطح سواد بالایی دارند و بین طرفین معاشرت صحبتهایی جریان دارد که برایایشان اصلاً قابل فهم نیست، در تعاملات حرفهای همسرش با سایرین تقریباً هیچ جایگاهی ندارد و در جمعهای خانوادگی و دوستانه تقریباً حرفی برای گفتن نیست. کماکان عشق و علاقه بین زوج و زوجه در حد کمال است اما تازه ماجرا آغاز میشود:
▪︎مدتی قهر و جلب توجه
▪︎مدتی غیبت و بدگویی بقیه دوستان و اعضای خانواده
▪︎مدتی مانع شدن از حضور همسر در همه جمعها ▪︎
رو آوردن به خرید موبایلهای گران قیمت برای جلب توجه
▪︎لباسهای آنچنانی برای ابراز وجود
▪︎زیورآلات چشم نواز ▪︎
میزبانیهای گران قیمت جهت دیده شدن
▪︎عوض کردن مدل ماشین و چیدمان خانه
▪︎مسافرتهای خارج از عرف حتی با وام بانکی
▪︎و این ماجرا ادامه دارد....
○سؤال مهم: اگر این خانم چیزی مثل تحصیلات عالی و همطراز با همسر در درون داشت، آیا هرگز به دنبال گمشده خود در بیرون میگشت؟ آیا هرگز رفتارهای نمایشی خارج از عرف شاهد بودیم؟ جواب واضح است.
▪︎مدتی قهر و جلب توجه
▪︎مدتی غیبت و بدگویی بقیه دوستان و اعضای خانواده
▪︎مدتی مانع شدن از حضور همسر در همه جمعها ▪︎
رو آوردن به خرید موبایلهای گران قیمت برای جلب توجه
▪︎لباسهای آنچنانی برای ابراز وجود
▪︎زیورآلات چشم نواز ▪︎
میزبانیهای گران قیمت جهت دیده شدن
▪︎عوض کردن مدل ماشین و چیدمان خانه
▪︎مسافرتهای خارج از عرف حتی با وام بانکی
▪︎و این ماجرا ادامه دارد....
○سؤال مهم: اگر این خانم چیزی مثل تحصیلات عالی و همطراز با همسر در درون داشت، آیا هرگز به دنبال گمشده خود در بیرون میگشت؟ آیا هرگز رفتارهای نمایشی خارج از عرف شاهد بودیم؟ جواب واضح است.
به این انسانها اصطلاحاً *تازه به دوران رسیده* اطلاق میشود. یعنی کسانی که داشته کافی، ریشه و عامل درونی ندارند و با نشانههای پوچ بیرونی سعی در ابراز وجود کاذب دارند. □مدیران تازه به دوران رسیده هم عین ماجرای پیشین است. چون توانمندی و شایستگی درونی وجود ندارد و تخصص لازم، تجربه، گفتمان حرفهای و عملکرد واقعی در راستای شغلشان نمیتوانند داشته باشند به حرکات نمایشی و بسیاری اوقات فکاهی و مخرب متوصل میشوند تا شاید این ناتوانی به چشم نیاید.
سازمانهایی که دارای مدیران تازه به دوران رسیدهی بدون داشتههای درونی هستند و در بیرون به دنبال عملکرد و حرکات نمایشی میروند؛ شکی نیست که مقدمه شکلگیری یک سازمان افسرده را رقم میزنند و بعد از مدت افسردگی کل سازمان را فراخواهد گرفت؛ چون نیروی تخصصی مجموعه میداند که مسیر اشتباه است و درد میکشد و افسرده میشود.
○ *نکته آخر* مدیر غیر شایستهای که در درون چیزی ندارد و به دنبال داشتههای بیرونی و افتادن سر زبانها به هر قیمتی هم نیست؛ آسیبهای به مراتب کمتری به مجموعه و کلیت سازمان وارد میکند. اما مدیری که شایستگی و داشته درونی ندارد و به دنبال عملکردهای نمایشی میرود بسیار اثرات مخرب کوتاه و بلند مدتی بر جا میگذارد.
○ *نکته آخر* مدیر غیر شایستهای که در درون چیزی ندارد و به دنبال داشتههای بیرونی و افتادن سر زبانها به هر قیمتی هم نیست؛ آسیبهای به مراتب کمتری به مجموعه و کلیت سازمان وارد میکند. اما مدیری که شایستگی و داشته درونی ندارد و به دنبال عملکردهای نمایشی میرود بسیار اثرات مخرب کوتاه و بلند مدتی بر جا میگذارد.
*سؤال مهم: *
به نظر شما چه عواملی باعث رواج و رونق گرفتن ظهور مدیران تازه به دوران رسیده میشود؟ و نتیجه آن شود که عملکرد نمایشی جای عملکرد واقعی را بگیرد؟!
🖊️دکتر علیرضا کوشکی جهرمی
دیدگاهها
یارب روا مدار آن که گدا معتبر شود...
باند بازی های سیاسی
وامدار بودن نمایندگان مجلس به این اشخاص
باج دادن این افراد به مدیران بالا دستی
ظاهر سازی و...