مصطفی رباطی در یادداشتی نوشت: حدود ۱۶ سال پیش در یک دوره آموزشی در تهران شرکت کردم، در هتل محل اسکان خبرنگاران، تعدادی مهمان خارجی هم حضور داشتند. در ورودی هتل (لابی)، یکی از مهمانان که ایرانی ساکن آمریکا و با روال کار رسانهها آشنا بود، سرِ صحبت را با من باز کرد؛ ابتدا از خودش گفت که سال هاست در آمریکا زندگی میکند و برای این که باعث زحمت بستگانش نشود، هتل گرفته است.
شغل من را پرسید، گفتم سردبیر خبر هستم، خودش را جمع و جور کرد و به تَبَع کشورهای پیشرفته، احساس کرد با شخص مهمی هم صحبت شده است.
گفت در آمریکا سردبیر یک رسانه در حد دیپلمات و یا یک نماینده مجلس است و رسانهها تأثیر مهمی در جامعه دارند، به نحوی که شهروندان این کشور مردم سایر نقاط جهان را از دریچه نگاه رسانهها میشناسند و قضاوت میکنند. حتی سیاست مداران و به ویژه مسئولان سیاست خارجی در تعیین راهبردها و خط مشی سیاسی خود از رسانهها الهام میگیرند.
پرسید روند کار در رسانههای این جا چگونه است؟ آن موقع شبکههای اجتماعی مثل امروز همه گیر نشده بود. توضیح دادم خبر یا گزارشی که از طریق نیروهای میدانی رسانه و یا روابط عمومیها و... وارد تحریریه میشود، توسط دبیر و سردبیر تنظیم نهایی و برای پخش و انتشار آماده میشود. دیگر این که در خبرها و رویدادهای حساس که ممکن است تبعات امنیتی و یا سیاسی داشته باشد، با مدیران بالادستی در رسانههای سراسری و رسمی و با مدیرمسئول در رسانههای خصوصی، برای پخش و انتشار هماهنگی میشود.
هموطن مقیم آمریکا اما نظر دیگری داشت و گفت در ایران تصور میشود، در آمریکا و غرب رسانهها کاملاً آزادند و فعالان رسانه با دست باز و فراغ بال به تهیه و پخش فرآوردههای خبری میپردازند، در صورتی که کار رسانهای در آن جا چارچوب و قواعد خاص خودش را دارد.
او ادامه داد تمام روند تهیه محصولات رسانهای در رسانههای آمریکا مانند ایران است، با این تفاوت که در پایان این روند در آن جا، حتمأ و بدون استثنا باید قبل از پخش در رسانههای دیداری و شنیداری و چاپ در رسانههای مکتوب، یک وکیل پایه یک دادگستری بند به بند و کلمه به کلمه متنها را بخواند و درصورت تأیید او، مطالب مجوز انتشار مییابد.
خاطرهای از یک برنامه تلویزیونی پربیننده برای نگارنده نقل کرد که با شکایت یک شرکت معتبر تولید گوشت بوقلمون جریمه شده بود؛ صاحب شرکت مذکور ادعا میکند که مجری این برنامه که از محبوبیت بالایی برخوردار است، روی آنتن زنده گفته از گوشت بوقلمونهای آن شرکت خوشش نمیآید و این جمله باعث ضرر به شرکت شده و تأثیر منفی بر روی فروش آن گذاشته، دادگاه هم شبکه تلویزیونی مزبور را مبلغ هنگفتی جریمه کرده بود.
در عصر گوشیهای هوشمند، خبرنگاری دچار تحولات شگرفی شده و فعالیت رسانهای از انحصار رسانههای رسمی خارج و با توسعه شبکههای اجتماعی، هر شهروندی برای خودش خبرنگاری شده و اصطلاح "شهروند خبرنگار " زاییده همین شرایط است و حالا میتوان ادعا کرد که هر فردی یک رسانه است. به همین دلیل اغلب رویدادهایی که به عنوان و تیتر یک، رسانهها تبدیل میشود، سرچشمه و منبع آن ابتدا صفحههای شخصی همین شهروندان عادی است.
هم اکنون در لرستان ۲۷۸ نشریه شامل روزنامه، هفته نامه، دوهفته نامه، ماهنامه، دوماهنامه، فصلنامه، دوفصلنامه و پایگاههای مختلف خبری و تحلیلی، مجوز فعالیت دریافت کرده و مضاف بر این ۱۰۰ نمایندگی روزنامه وسرپرستی خبرگزاریهای سراسری نیز در این استان فعال است. رصد فضای رسانهای استان بیانگر این واقعیت است که تعداد زیادی از این رسانهها در حد همان مجوز باقی مانده و منتشر نمیشود، تعدادی هم نیمه فعال بوده و اثرگذاری چندانی ندارند.
بر این اساس زمانی که نیاز به ظهور و بروز این رسانه هاست، اثری از آنها نمیبینیم و در قضایایی که به منافع مردم مرتبط است، بار اصلی جریانسازی و آگاهی بخشی به مخاطبان برعهده معدود رسانههای مستقل و مردمی و خبرنگاران متعهد و دغدغهمند میافتد و در بِزنگاهها هیچ خبری از این همه رسانه و پایگاه خبری نیست!
با این تفاسیر در این چند ساله خوشبختانه نسلی نو و قلم به دست در لرستان پا گرفته که مسائل و مشکلات استان را به خوبی انعکاس میدهند و با جهت دهی مناسب افکارعمومی، در رویدادها و مسائل مبتلابه جامعه موجب هم گرایی و اتحاد شهروندان برای رسیدن به منافع و اهداف مشترک میشوند.
در مسأله یا به قول برخی دوستان، حماسه ۰۷ شاهد این قضیه بودیم و این موضوع نشان میدهد خبرنگاران و فعالان عرصه رسانه در این استان از همتایان و هم کاران خود در سایر استانها کم ندارند و بلکه شاید جلوترهم باشند.
اما در این زمینه سؤالی به ذهن میرسد و آن این که چرا کنشگری رسانهای در لرستان آن طور که باید و شاید جواب نمیدهد و کنش و واکنشهای رسانهها به نتیجه دلخواه نمیانجامد و دستاورد ملموسی برای مردم ندارد؟
به نظر میرسد برای حصول نتیجه مورد انتظار در مسائل اجتماعی باید سه ضلع مثلث مردم، رسانهها و مسئولان در کنار هم برای پیشبرد امور تلاش کنند و تعامل مناسبی با هم داشته باشند، موضوعی که در لرستان کمتر شاهد آن بودهایم.
به عنوان مثال در زمان تصاحب طرح عظیم پتروشیمی لرستان از سوی استان همسایه در دهههای گذشته، عامه مردم اطلاع چندانی نداشتند، رسانههای مستقل و مردمی هم انگشت شمار بود و اندک رسانههایی هم که فعالیت میکردند، یا نمایندگی استانی و شهرستانی رسانههای سراسری و رسمی و یا ارگان احزاب و گروههای سیاسی بودند و منافع مردم منطقه اولویت آنها نبود.
به همین علت در نبود رسانههای قوی و مستقل که بتوانند افکار عمومی را به خوبی جهت دهی کنند و نیز مسئولان سیاسیِ اگر نگوییم خائن که محافظه کار، نمایندگان و مسئولان استان همسایه بدون کوچکترین هزینه و دردسر، این طرح بزرگ را به استان خود منتقل کردند و حالا جوانان ما در استان موصوف ناچار به کار در صنایع و کارخانههای آنها در شرایط سخت هستند.
کمی جلوتر میآییم در قضیه پادگان ۰۷ خرمآباد وضعیت به گونه دیگری رقم خورد. شهروندان متعهد و مطالبهگر با همراهی فعالان و کنش گران اجتماعی و رسانهای وارد گود شدند ولی ضلع سوم این ماجرا یعنی مسئولان آن چنان که باید و بنا به ملاحظات و مصلحتاندیشیها، به طور جدی پیگیر قضیه نشدهاند.
لذا تاکنون بحث پادگان ۰۷ به نتیجه مطلوب نرسیده است؛ در این فقره اگر مسئولان هم پای کار بیایند و هم پای مردم و رسانهها پیگیر مسأله باشند، حل آن به نفع شهر دور از انتظار نیست.
بنابراین تعریفِ معروف و البته تکراری "خبرنگاران چشم بینا، گوش شنوا و زبان گویای جامعه هستند " زمانی عینیت مییابد و در حقیقت کنشگری رسانهای در این استان موقعی نتیجه خواهد داد که سه ضلع مورد اشاره ( رسانههای مستقل و مردمی، مسئولان دلسوز و کاردان و شهروندان مطالبهگر) در کنار هم پیگیر قضایا و امور باشند. این تعامل و هم کاری قطعأ راهگشاست؛ کما این که در استانهای برخوردار این تعامل نتیجه بخش بوده است.
در این یادداشت از گوشیهای هوشمند و ظهور پدیده شهروند خبرنگاری و تأثیر این پدیده در جریانسازی رسانهای در فضای جامعه گفتم، لازم میدانم به این موضوع هم اشاره کنم که فضای رسانهای و تحولات اجتماعی در ایران کنونی از پدیده "شهروند خبرنگاری " هم عبور کرده و شاهد پدیده جدیدی بودیم که بهتر است از آن به "سرباز خبرنگار " تعبیر کنیم.
سرباز خبرنگار ابزار اصلی جنگ ترکیبی و همه جانبهای است که در مواقع بحرانی، برای تأثیرگذاری فعال و مثبت در جامعه و هدایت افکارعمومی در جهت تأمین منافع ملی، آموزش کلاسیک و قدیمی خبرنگاری کارآیی سابق را ندارد و باید آموزش جنگهای روانی و رسانهای و ترکیبی از پیش نیازهای آموزش مشاغل خبری و رسانهای قرار گیرد.
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاهها
برقاتیلین سیدالشهدا لعنت...عزاداری ها همه قبول ...مسولین محترم خصوصا اوقاف فکری به تبدیل باغ موقوفه مرحوم دولتیاری به پارک جهت استفاده شهروندان درمجاورت دریاچه بهشت در خرم اباد بکنند قبل ازاینکه توسط مافیای زمین خوار و سودجویان به قبرستان غیر استاندارد در مرکز شهر شود... اگر موقوفه است چرا ده سال است توسط اوقاف حصار کشی و بلا استفاده عموم شده است ... مردم در این اپارتمان ها یقفس مانند نیاز به فضای سبز وورزشی دارند وسرانه پارک وفضای ورزشی توسط شهرداری ها ی بیخیال مرتب کاسته میشود وتناسبی با جمعیت متمرکز وومتراکم محله ها ی علوی وخیراباد و.....ندارد...