اگر از مردم سؤال کنید که چه کسی تئوری فرگشت را ارائه کرده است، تعداد زیادی از آنها خواهند گفت چارلز داروین. اما تحقیقات تازهای را دانشکدهی اقتصاد لندن و دانشگاه هاروارد انجام دادهاند که این جواب را زیر سؤال میبرد، یا دست کم پیچیدگیهای خاصی به آن اضافه میکند. موضوع این تحقیق این است که داروین فقط بنیانگذار نظریهی فرگشت نبوده است، بلکه فرگشت در واقع حاصل تفکران چندین آدم مختلف بوده است. در ادامه با یوکن همراه باشید:
دانشکدهی اقتصاد لندن، الگوی جدید خود را ارائه کرده است که در آن از چگونگی کارکرد نوآوری میگوید: «ایدهها و فناوریهای امروزه، حاصل ذهن تعدا کمی نابغهی آینده نگر نیست، بلکه حاصل تفکرات جوامع و شبکههای اجتماعیای است که حکم یک مغز همگانی را دارند. »
مایکل موتوکریشنا که مدیریت این پروژه را در دانشکدهی اقتصاد لندن بر عهده داشت در ادامه توضیح میدهد: «ما در زمان کار و زمانی که دو نفر به صورت همزمان بهایدهای جدید دست پیدا میکنند، میتوانیم ناظر این فرایند باشیم. درست مانند اتفاقی که در مورد چارلز داروین و الفرد والاس راجع به تئوری انتخاب طبیعی افتاد. داروین و والاس به جای آن که به صورت جداگانه کار کنند تا خود را قهرمان نشان دهند، هر دو در یک محیط فرهنگی بودند، هر دو کتابهایی مشابه مطالعه کردند و هر دو به جزیرهها و مناطق جغرافیایی مشترک از نظر تنوع زیستی مسافرت کردند. »
توصیهای مؤثر به نوآوران آینده
این که چطور نوآوریهای جدید به وجود میآیند، پدیدهی جالبی است. اما مطابق صحبتهای محققان این تحقیق، این دستاوردها برای افرادی است که به دنبال تقویت قوه خلاقیتشان هستند و سبب میشود تا این توصیهها، کاربردی باشند. اگرایدههای جدید به شکل جمعی صورت میگیرند، اصلیترین عامل برای شکل دادن به تعداد زیادی از اینایدهها نه فقط افراد باهوشتر، بلکه باعث به وجو آمدن فرصت بیشتر برای تعامل، بحث و تبادل نظر بین افراد مختلف خواهد بود.
موتوکریشنا درباره این موضوع میگوید: «برای نوآور بودن، به جای آن که هوش بیشتری داشته باشید، بهتر است بیشتر اجتماعی باشید. تردیدی در این قضیه وجود ندارد که تخصصهای خام افراد با همدیگر تفاوت دارد. اما چیزی که باعث تفاوت بین استیو جابز و یک فرد عادی میشود، در حقیقت قرار گرفتن شخص در معرضایدههای نو، فوقالعاده و متفاوت است. »
ایدههای خوب حاصل تلاشهای جمعی هستند
او در ادامه این طور بیان میکند که: «اگر دوست دارید فرد خلاقی باشید، بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که با کسانی که با شما هم نظر نیستند و نظر متفاوتی دارند، هم کلام شوید. »
هوش جمعی، مفیدتر از هوش فردی
این تحقیق همچنین به ۳ عامل اشاره میکند که باعث تقویت قدرت خلاقیت در گروههای انسانی میشود. اولین عامل اجتماعی بودن این است که شما با افراد زیادی آشنا شوید و با آنها در ارتباط باشید. دومین عامل، وفاداری در منتقل کردنایدهها یا توانایی به یاد آوردن آنها به صورت دقیق است. در نهایت هم، باید از تجربه گرایی حمایت شود چون افکار گروهی انسانی باعث میشود تا سریعتر بهایدههای نوآورانه و جدید دست پیدا کرد.
درست است که موتوکریشنا و همکارش از تأثیر این عوامل در سطح یک جامعه حرف میزنند، اما شما میتوانید از اینایده حتی در سطح یک گروه کوچک هم استفاده کنید. اگر گروههای خلاقتری دوست دارید، باید تلاش کنید تا تنوع در گروهتان ایجاد شود، باید فرآیندهای لازم و کافی در گروهتان وجود داشته باشد تا ازایدهها به نحو احسن استفاده نمایید، و همین طور از تجربه گرایی استفاده کنید و از شکستهای مختلف که ممکن است همراه آن پیش بیایند، نترسید.
دیدگاهها