از گذشتههای دور سرزمین لرستان مراسمات شادیش توام با < ساز ودهُل> بوده و عنصر سنت و توجه به آن در باورهای مردم بسیار قوی و پررنگ جلوه میکرده است و در عروسیها اسلحه توسط افراد با تجربه که با آن کاملاً آشنایی داشتند بکار گرفته میشد که با رعایت همه جوانب امر در جهت دمیدن به روح شادی به صورت< قیقاچ بازی> بر روی اسبها صورت میگرفت، که حال و هوای خاصی به جشنهای عروسی در آن محیط و فضا میبخشیده است. که کار ویژه آن مختص زندگی روستایی و عشایری بود که در حافظه گذشته بزرگان کمتر خاطرهایی از اتفاقات ناگوار تا کنون شنیده ویا روایت شده است که فرهنگ و اقتضائات آن زمانه بر این سبک وسیاق قرار داشته، ولی امروزه در دایره گسترده < شهرنشینی> که وظایف و الزامات خاص را ایجاد و یادآوری میکند استفاده از اسلحه در مراسمات شادی باتعهدات و مسولیتهای شهروندی کاملاً مغایرت دارد، وهیچ ادلهای را در چرایی این روش خطرناک نمیتوان بکار گرفت.
متوسل شدن به تیراندازی در <محیط شهری>، <بدعتی خطرناک> است آن هم با بدون توجه به <حقوق شهروندی> دیگران که در پیرامون و در همسایگیمان به سر میبرند واحترام به حقوق آنان ورعایت حال مردم لازم و ضروری است و گاهاً در همسایگی ما شاید افرادی هستند که از رنج ناشی از بیماری در عذاب هستند که" صدای دلخراش" و" دلهره آور" <تیراندازهای مستمر> در فضای شهری باعث مضاعف شدن اندوه و درد آنان میشود که با هیچ< اصول اخلاقی > و<فرهنگ شهرنشینی> سازگار نیست و فضایی از" ترس" و" ناامنی" را در اذعان دامن میزند و متأسفانه در چندین ساله گذشته این رویه نادرست تیرانداری در مراسمات عروسی و در محیط شهری به طرز بسیار ناشیانه بازتولیدشده و افرادی که در طول عمر خود حتی یکبار اسلحه را هم لمس نکرده و نحوه بکارگیری صحیح و اصولی آن را به خوبی نمیدانند و تنها به خاطر حس< دیده شدن> ویا حتی در ماورای ذهن خویش تیراندازی رایک نوع نمایش< قدرت کذایی> میدانند که همین کمبودها و بیتجربگی و عدم کنترل صحیح اسلحه باعث شلیک گلوله به سمت مهمانان شرکتکننده در مراسم گردیده که جانهای بسیاری را ستانده و فاجعه آفریده وچه" جشن ها" که به" عزا "تبدیل نشده که در آخرین مورد آن <جوانی هنرمند> قربانی این مدل شادیهای کاذب قرار گرفت، وزندگیاش به خزان گرایید و موجی از اندوه و تأسف را در سطح افکار عمومی پدید آورد و این سؤال در برابر هر شهروند فهیم قرار میگیرد؟ براستی تا چه زمانی باید محیطهای فرح بخش و شادی آفرین عروسیها این طور مورد تهدید افراد سطحی با توسل به مانور< اسلحههای خودکار> قرار گیرد؟ و آیا پایانی بر این گونه ابراز" شادیهای "خطرناک" و "ریسک پذیر" وجود ندارد..! آیا فقط صدای دلخراش و ترسآور گلولهها، عروسی را جلوه خاصی میبخشد؟ و مؤلفهها و عناصر قویتر در هویت و سنتهای ما وجود ندارد که به تاسی از آن بتوان حال و هوای مراسمات عروسی جلوهایی از عناصر {هویت بخش} قرار گیرد...! که در پناه و پرتو آن <هم افزایی> و نگهداشت <فرهنگ غنی> خویش را پاس بداریم! آیا استفاده از <لباسهای فاخر سنتی >و زیبای "زنان لر "و"مردان " که هر بینندهایی را مسخ در زیبایی و شکوه آن مینماید؛ نمیتواند "زینت بخش" "مراسمات عروسی" گردد که فضایی دلنشینتر و کاربردیتر در مراسمات شادی خلق نماید! که نقشی فزاینده در تقویت <هویت جمعی> و <مواریث کهن> این دیار و توجه نسل جوان به آن را به دنبال داشته باشد
برای گذر از این پدیده ناموجه باید ارادهایی قوی درسطح "رسانه ها" و فضایهای اطلاعرسانی موجود شکل گیرد و یک صدا و متحد و قوی این روشهای ناموزون و خطر آفرین را نکوهش کرد و هیچ مماشاتی با این رویههای غلط که از هرازگاهی فاجعه میآفریند صورت نگیرد و تا زدودن این تلقی نادرست از شادی نباید عقب نشست که بیشک اگر همگان یک صدا برائت خود را چه در سطح افکار عمومی و هنرمندان دخیل در مراسمات شادی بیان نمایند میتوانامیدوار بود که شاهد رخت بربستن این نابهنجاری در آینده در سطح استان باشیم و دیگر شاهد رقم خوردن فاجعههای انسانی در مراسمات عروسی نباشیم که در چشم به هم زدنی به عزا تبدیل شوندامیدوارم که در سایه توجه به عنصر " عقلانیت" ودر این وانفسای روزگار فرصتهای شادی بخش عروسی را دریابیم و اجازه ندهیم اضطراب و ترس بر روح و روانمان حاکم شود.
محسن رستمی
دیدگاهها
متاسفانه این رسم غلط حتی اگر منجر به کشت و کشتار نشود باعث ترسیدن کودکان و همسایگان مخصوصا نیمه های شب خواهد شد واقعا حقوق شهروندی و حق همسایه در کشور ما به هیچ انگاشته می شود