غلامرضا مصدق: مدیر کل بیمههای اجتماعی وزرات کار با بیان اینکه " ما هم مثل یونان كه برای مطالبات بازنشستگان ۱۰۰ جزیره را فروخت، شاید مجبور شویم کیش و قشم و خوزستان را بفروشیم که حقوق بازنشستگان را بدهیم ".
ایشان حقیقتی تلخ و بسیار حیاتی را صادقانه اما به زبانی بد بیان كردند، متأسفانه بیان نابجای این حقیقت تلخ، اصل موضوع را تحت شعاع قرار داد، تا آنجا كه منجر به بركناریایشان شد. اما صرف نظر از این بیان نامناسب، این هشداری بجا و بسیار مهم، نه از زبان یك لیبرال غربزده كه از طرف یكی از مدیران دولت انقلابی بیان شده است.
همه صندوقهای بازنشستگتی ایران ورشكسته و یا در مرز ورشكستگی هستند و اگر دوپینگ چند ده هزار میلیاردی سالانه دولت نباشد، قادر به پرداخت مستمری بازنشستگان نیستند، درحالیكه این صندوقها باید مستمری و هزینههای درمانی بیمه شدگان را از درآمدهای ناشی از دریافت حق بیمه شاغلین و سود سرمایهگذاریهای اقتصادی پرداخت كنند. اگر چه مشکلات صندوقهای بازنشستگی ادامه خیل دیگر مشکلات کشور است، اما مشخصاً، دلایل مشکلات این صندوقها به شرح ذیل است:
١- مدیریت صندوقهای بازنشستگی هیچگاه بر مبنای یك چارچوب نظری منسجم و مشخص بلند مدت انجام نگرفته و همیشه به مدیریت روزمرهای و باری به هر جهت دچار بوده و هستند، در حالیكه به دلیل اهمیت فوقالعاده این صندوقها باید مجربترین و خلاقترین مدیران در رأس آنها قرار داشته باشند. از طرفی اگرچه بر روی کاغذ نمایندگان غیر دولتی بیمه شدگان باید در مدیریت این صندوقها مشارکت جدی داشته باشند، اما در عمل دولت برای این نمایندگان تره هم خُرد نمیكند، به عبارتی با اینكه مالك واقعی صندوقها بیمه شدگان هستند، عملاً هیچ نقشی در اداره آنها ندارند.
٢- در سالهای گذشته صندوقهای سرمایهگذاری سازمانهای بازنشستگی، بعنوان حیات خلوت دولتها به شدت ناكارآمد شدهاند، كار نابلد بودن مدیران و فساد مالی، نسبت سود به سرمایه واقعی(سرمایه بر اساس ارزش روز و نه ارزش دفتری) آنها را به سمت صفر میل داده، مدیران و اعضای هیئت مدیره شركتهای اقتصادی این صندوقها عموماً به افراد سیاسی فاقد صلاحیتهای حرفهای واگذار شده و میشود.
٣- به دلیل فقدان بورس اوراق بهادار بزرگ و قوی در ایران، صندوقهای سرمایهگذاری این سازمانها بجای خرید و فروش سهام برای حفظ و بالا بردن ارزش سرمایه خود با تشکیلاتی حداکثر چند ده نفره، خود راساً به شركت داری با تشكیلات وسیع و پرهزینه با عملكردی بسیار ناكارآمد پرداختهاند.
۴- به دلیل رشد كم و بعضاً منفی اقتصادی در سالهای اخیر تعداد استخدام شوندگان كه باید سالها حق بیمه پرداخت كنند به شدت رو به كاهش است، همچنین به دلیل مشكلات اقتصادی فعالیتهای عمرانی، سازمان تأمین اجتماعی بعنوان بزرگترین صندوق بازنشستگی كشور از هر صورت وضعیت پیمانكاران ٧/۵٪ دریافت میكند در سالهای اخیر بشدت كاهش یافته است.
۵- به دلیل به هم خوردن توازن ورودیها(حق بیمهدهندگان) و خروجی (مستمری بگیران) ناشی از پیر شدن جمعیت و انواع و اقسام برنامههای بازنشستگی تحمیلی پیش از موعود دولت، پرداختی صندوقها افزایشی، اما دریافتی كاهشی است.
شمارش معكوس تایمر بمب ساعتی صندوقهای بازنشستگی به سرعت رو به پایان است، معیشت و درمان حال و آینده حداقل ۵۰ میلیون ایرانی مستقیم و غیر مستقیم به عملکرد این صندوقها بستگی دارد. شاید دولت بتواند با چاپ بیپشتوانه پول تا دو سه سال دیگر این صندوقها را دوپینگ کند، اما تورم ناشی از این پولهای بیپشتوانه چنان سیلی را به راه خواهد انداخت که به تعبیر عوامانهاش را با جاش خواهد برد!
دیدگاهها