یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

رفتار اطرافیان به ویژه والدین الگوی اصلی کودک محسوب می‌شود و هر قدر این رفتار به صداقت، درستکاری، انسانیت، مسئولیت‌پذیری و سایر اصول آرمانی و انسانی نزدیک‌تر باشد، بدون شک کودک نیز در مسیر درست کرداری و شخصیت‌پذیری انسانی گام بر می‌دارد.
کارشناسان علوم اجتماعی "تربیت" یا "آموزشگری" را چنین تعریف نموده‌اند: "تربیت شاخه‌ای از علوم انسانی است که به موضوع آموزش و پرورش آدمی می‌پردازد و وجوه بی‌پایان آن از جمله یادگیری، رشد، به کارگیری و تقویت نیرو‌های فکری و بدنی و غیره را مورد بررسی قرار می‌دهد. "
در واقع هر موضوعی که به نوعی به تعلیم و تربیت انسان‌ها مربوط می‌شود شاخه‌ای از حیطه‌ی وسیع علوم تربیتی است.
به جرات تربیت را می‌توان زیر بنای اخلاقیات، مراودات و سنگ بنای تعامل افراد با یکدیگر نامید. نقش پر رنگ و بی‌بدیل تربیت در همه وجوه زندگی انسان‌ها نمایان است و هر گونه کاستی و اهمال در تربیت هر کدام از وجوه چندگانه شخصیت آدمی تبعات جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت.
دكتر «هیم جینوت» در كتاب خود مى‏نویسد:
«ارزش‏‌ها از طریق هویت كودكان، فرا گرفته مى‏شود و بخشى از وجود آن‌ها را تشكیل مى‏دهد و این الگوى ارزشى، با گذشت سال‏‌ها و زندگى با افراد خانواده و اجتماع، تكامل مى‏یابد. اگر والدین خواستار ثبات ارزش‏‌ها و رفتارهاى خاصى در كودكان خود هستند، باید بدانند كه رفتار عملى از گفتار، بسیار تأثیرگذارتر مى‏باشد. به همین جهت كودكان باید به گونه‏اى آموزش ببینند كه از رفتار درست الگو بردارى كنند و در طول زندگى آن را به اجرا در آورند. »(گفتار فلسفی کودک از نظر وراثت و تربیت، ص۸۲)
از برآیند گفتار فوق چنین بر می‌آید که تربیت شاه کلید و ارزشی‌ترین سنگ بنای رفتاری در جوامع انسانی محسوب می‌شود و هر قدر خانواده و جامعه در تربیت نسل‌ها به ویژه نسل جوان انرژی و هزینه صرف کند، ماحصل آن داشتن جامعه‌ای قانون پذیرتر، مسئولیت پذیر‌تر و پویا ترخواهد بود.
محمد کوثری کارشناس علوم اجتماعی در خصوص نقش الگویی والدین در تربیت بچه‌ها معتقد است:
كودكان و نوجوانان رفتار‌ها و شیوه‏هاى متفاوت نگاه به دنیا را، از طریق روابطشان با والدین مى‏آموزند. در واقع امکان آموزش ارزش‌ها و رفتار‌های مختلف به طور مستقیم وجود ندارد و نمی‌توان کودک را مجبور به باور یک ارزش کرد. بنابراین نقش خانواده در الگو دهی به کودکان یک نقش ذاتی و درونی است و رفتار خانواده به صورت غیر ارادی توسط کودک ضبط ولی بدون تجزیه و تحلیل وارد فاز اجرا می‌شود.
والدین خوب، حقیقتاً الگوهاى مثبت و سازنده‏اى هستند ولى نقص و اشتباه نیز در ذات آدمی نهفته است و هر از گاهی رفتار‌های نادرست نیز از والدین سر می‌زند که نوع رفتار کودکان در این مواقع متفاوت است.
وقتى والدین دو رویی مى‏كنند، واكنش فرزندان نیز متفاوت خواهد بود. تعدادى از كودكان نسبت به این رفتار والدین، مقاومت كرده و اعتراض مى‏كنند، ولى عده‏اى نیز به تقلید از این رفتار منفى مى‏پردازند. البته شیوه‏ى دوم در میان كودكان بیشتر مشاهده مى‏شود چرا که از لحاظ عاطفى، فرزندان به مخالفت با والدین تمایل كمى دارند و به اصطلاح آن‌ها را قبول دارند و همین امر سبب مى‏شود كه هم فرزند و هم والدین بازنده میدان باشند.
وی در ادامه تصریح کرد: در حقیقت والدین خود باید در جلوگیری از بروز رفتارهاى نادرست بکوشند تا فرزندان در مسیر درست تربیت شوند. والدین هنگامى سرمشق و الگوى نامناسبی براى فرزند خود محسوب می‌شوند كه به طور مثال نمى‏توانند عصبانیت خود را مهار كنند ولى از فرزند خود چنین انتظارى دارند و یا خود دروغ می‌گویند ولی از کودک انتظار راستگویی دارند.
کوتاه سخن اینکه رفتار اطرافیان به ویژه والدین الگوی اصلی کودک محسوب می‌شود و هر قدر این رفتار به صداقت، درستکاری، انسانیت، مسئولیت‌پذیری و سایر اصول آرمانی و انسانی نزدیک‌تر باشد، بدون شک کودک نیز در مسیر درستی کرداری و شخصیت‌پذیری انسانی گام بر می‌دارد. فلذا جلوگیری از بروز یا نمایش رفتار‌های منفی به ویژه در زمان‌های خشم یا ناراحتی اولین راهکار حفاظت از الگو دهی نامناسب می‌باشد. در عوض نمایش یا عیان کردن رفتار‌ها یا هنجار‌های شایسته نظیر مطالعه، احترام به خود و دیگران، فرهنگ تشکر و قدردانی، ورزش، صداقت و درستکاری و... باعث نهادینه شدن رفتار شایسته در سرشت کودک می‌شود.
کوثری در خصوص ضرورت استفاده از تجارب دیگران و سایر راهکار‌های تربیتی بیان داشت: شناختن و داشتن اطلاعات کافی از نیاز‌های گوناگون کودکان، ایجاد فضای آرامش بخش در خانواده، ایجاد ارتباط صمیمی با فرزندان، تکریم شخصیت کودک، ارتباط با اهالی فن و به کارگیری تجارب آن‌ها، کمک به کودک در تعیین هدف و برنامه‌ریزی، تشویق کنجکاوی و خلاقیت کودکان، کاهش ترس از شکست در کودک، رفتار‌شناسی کودک در موقعیت‌های مختلف، تلاش در جهت آموزش مهارت‌های چند‌گانه نظیر نه گفتن، اعتماد به نفس و... ، می‌تواند در تربیت کودکان نقش به سزایی داشته باشند. ‌امید است خانواده‌ها در عصر کنونی که هجوم فرهنگ بیگانه از هر زمان دیگری شدید‌تر و گسترده‌تر شده است، هوشیار‌تر باشند و در قبال مسأله تربیت و آموزش فرزندان‌شان دقت نظر و تیز هوشی بیشتری از خود نشان دهند.

دیدگاه‌ها  

#1 چگنی 1402-01-27 13:08
بچه و فرزند توجه میخاد و محبت میخاد و الگو و راهنمایی میخاد توی خانداده ها که والدین کم سواد راهی نشون بچه هاشون نمیدن و توی مدارس هم که باز الگوی خوبی ندارند لذا ما شاهد اینهمه جوان بیکار و بی هنر در جامعه هستیم
نقل قول کردن
#2 جودکی 1402-01-27 19:42
به نقل از چگنی:
بچه و فرزند توجه میخاد و محبت میخاد و الگو و راهنمایی میخاد توی خانداده ها که والدین کم سواد راهی نشون بچه هاشون نمیدن و توی مدارس هم که باز الگوی خوبی ندارند لذا ما شاهد اینهمه جوان بیکار و بی هنر در جامعه هستیم

البته جناب تو هر خونه ای تو زاگرس میری میبینی ۷ تت‌ پسر بیکار دارند واقعا اگر مردم ما و خانواده ها مثل یزدی ها بچه را قرآنی و اسلامی بار بیارن بیکاری بوجود نمیاد مشکل نحوه تربیت است
نقل قول کردن
#3 سید رسول موسوی 1402-01-28 11:40
مناطق محروم و کمتر توسعه یافته بچه زیاد می‌آورند بعد بخاطر فقر به لحاظ تحصیل و تربیت اسلامی، بچه را خوب بزرگ نمیکنند
نقل قول کردن
#4 طاهری 1402-01-28 11:53
این همه بچه قد و نیم قد که پشت چراغ قرمز شیشه ماشین میشورن یا دستفروشی می‌کنند یا تو کوچه و خیابان سرگردان هستن بخاطر عدم فکر به آینده و بخاطر عدم تربیت درست است بچه باید الگو و راهنما و دلسوزی داشته باشه و با آرامش روانی بزرگ بشه تا در آینده فرد مفید و باسوادی برای جامعه بار بیاد
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا