در جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران، بیشتر استانهای واقع در نوارغربی و تا حدودی استانهای مرکزی درگیر جنگ بودند، در بقیه مناطق با توجه به فاصله زیاد خط مقدم نبرد با مواضع اصلیِ صنعتی و جمعیتی کشور، اوضاع آرام و زندگی عادی مردم جریان داشت و گویا اصلاً جنگی در کار نبود و این همه به لطف وسعت و پهناوری این سرزمین باستانی بود.
در ادبیات نظامی به این مقوله " عمق استراتژیک " یا عمق راهبردی میگویند و هر چند شکل قدیمی و کلاسیک جنگها و مناقشات بین کشورها تغییر کرده ولی عمق راهبردی هم چنان مزیتی برای کشورهایی نظیر ایران است. درعوض در کشورهایی که وسعت و عمق راهبردی کمی دارند، تمام مناطق آنها نا امن و در تیررس دشمن قرار میگیرد و به همین علت در جنگها آسیب پذیرترند و امنیت ملی آنها ضعیف است.
در جنگ جهانی دوم هم وسعت و عمق راهبردی ابرقدرت شرق موجب شد نیروهای آلمانی به رغم پیشرویهای سریع در داخل خاک اتحاد جماهیر شوروری، در مسیر تسخیر مسکو به فصل سرما بخورند و همین امر هم باعث گیرأفتادن تجهیزات و لجستیک آلمانیها در برف و سرما و در نهایت شکست آلمان نازی و تغییر سرنوشت این جنگ عالم گیر شد.
در خاورمیانه نیز امپراتوری عثمانی با وجود رقابت و تقابل مذهبی با سلسلههای حکومتی در ایران، اما سدی در برابر توسعه طلبی استعمارگران غربی و اروپایی در این منطقه بود. بعد از فروپاشی عثمانی با دخالت استعمار انگلیس و فرانسه، این امپراتوری به کشورهای مختلفی تقسیم شد و هم اینک بیشتر کشورهای عربی و اسلامی که از دلِ این امپراتوری سربرآوردهاند، وسعت و جمعیت کمی دارند؛ به همین دلیل مهار آنها برای استعمارگران بسیار آسانتر است.
در عصر حاضر هم غربیها به سرکردگی آمریکا به دنبال ایجاد خاورمیانه بزرگ یا "خاورمیانه جدید " هستند؛ در این طرح آمریکا و انگلیس و درکل، دنیای غرب، تجزیه برخی کشورها نظیر عراق، سوریه، یمن و ایران را در دستور کار قرار دادهاند و به نظر میرسد نا آرامیها و درگیریها در این منطقه برای اجرایی کردن همین طرح استعماری است که البته در سالهای اخیر ایران تا حدود زیادی آنها را در عملی کردن این طرح ناکام گذاشته است.
در حقیقت آنها به دنبال این هستند که کشورهای یاد شده را به واحدهای سیاسی در حد و وسعت رژیم صهیونیستی تبدیل کنند تا در تقابل احتمالی آنها با این رژیم و احیانا آمریکا و غرب، مهار، کنترل و به بیان بهتر شکست و غارت منابع آنها آسانتر بشود.
سال ۲۰۱۱ میلادی کشور سودان که سومین کشور بزرگ آفریقا و دومین کشور بزرگ جهان عرب پس از الجزایر بود را به دو کشور سودان شمالی و جنوبی تقسیم کردند؛ و حالا سودان جنوبی با ذخایر عظیم نفتی تحت نفوذ اسرائیل قرار گرفته است.
با فدرالی و اعطای خودمختاری به اقلیم کردستان عراق، این کشور نیز درعمل تجزیه شده است؛ در تأیید این مطلب خاطرهای را نقل میکنم که سال ۱۳۹۶ در یادداشت "همهپرسی کردستان عراق و لزوم استفاده ایران از ظرفیت لرهای این کشور" که در پایگاه خبری تحلیلی "یافته" منتشر شد، به آن اشاره کردم؛ با تغییر تاریخ آن، بازنشر میکنم.
"سال ۱۳۹۱ در خانه یکی از آشنایان در خرمآباد، با یک شهروند کرد عراقی که ساکن سلیمانه بود ملاقات کردم؛ از او درباره وضعیت اقلیم کردستان و رابطه آن با حکومت مرکزی عراق پرسیدم. جواب داد: اگر کسی یا کسانی از سایر مناطق این کشور وارد اقلیم شوند، باید بگویند کی آمدهاند، کی خواهند رفت و باید حتماً محل اقامت خود را نیز در مدت زمان سفر اطلاع دهند. در جواب وی گفتم این یعنی این که شما به صورت عملی از دولت مرکزی عراق جدا و مستقل شدهاید؛ سری تکان داد و چیزی نگفت. "
حالا ۳۰ مهر ۱۴۰۱ تجمعی ضد ایران در برلینِ آلمان برگزار شد، تجمعکنندگان در این نمایش، پرچمهای گروهکهای تجزیهطلب از جمله اقلیم کردستان، جدایی طلبان بلوچستان، گروهک الاحوازیه، جدایی طلبان آذربایجان، سلطنت طلبان، مجاهدین خلق، همجنس گرایان و... را با خود به همراه داشتند؛ به گزارش رسانهها در این تجمع حتی پرچم رژیم صهیونیستی در دستان شرکتکنندگان دیده شد.
آمریکاییها کاری به رفاه و پیشرفت کشورهای خاورمیانه و ایران ندارند و فقط چاههای نفت و منابع این کشورها برای آنها مهم است؛ رویه استکبار جهانی در سالهای اخیر چه در اشغال نظامی و چه در کمک به ایجاد بلوا و آشوب برای سرنگون کردن نظامهای سیاسی به ویژه در خاورمیانه، این بوده که درگام نخست نیروهای نظامی و شرکتهای پیمانکاری امنیتی نظیر" بلک واتر" را در تأسیسات نفتی برای غارت منابع آنها مستقر و در گام دوم مهرههای سیاسی دست نشانده را دراین کشورها حاکم کرده است
کما این که پس از گذشت حدود ۲۰ سال از اشغال عراق توسط آمریکاییها هنوز برخی خیابانهای اصلی شهرهای عراق خاکی و آسفالت نشده و زیرساختهای این کشور بسیار ضعیف است و با وجود آن که مجلس عراق خروج آمریکاییها را از این کشور تصویب کرده، اما نیروهای نظامی این کشور خیال ندارند به این آسانی از عراق خارج شوند.
در لیبی، یمن و سوریه همین طور؛ با وجود اعتراض متعدد دولت و پارلمان سوریه درمجامع بینالمللی، آمریکاییها چاههای نفت در شرق این کشور را تصرف کردهاند و با وجود نیاز مردم سوریه، منابع آنها را غارت میکنند.
اقشار کم درآمد و طبقه متوسط به دلیل مشکلات اقتصادی تحت فشارهستند و اصلاح برخی ساختارها و شایسته سالاری در کشور نیاز است، اما کسانی که این روزها دانسته یا ندانسته ابزار دشمن برای تخریب زیرساخت شدهاند، بدانند که ارمغان آمریکا و غرب و آل سعود برای ما نا امنی، ویرانی، کشتارمذهبی و نیز تخریب و نابودی کشور خواهد بود.
همان طور که قحطی بزرگ سال ۱۳۲۰ در ایران که در میان کهن سالان لرستان به "تَینی سال " معروف است، ره آورد اشغال ایران توسط دول متفق آمریکا، انگلیس و شوروی بود؛ در آن دوره آمریکاییها و انگلیسیها بیشتر غلات و آذوقه مردم ایران را برای نیروهای خود به سرقت بردند و باعث ایجاد قطحی در این کشور و مرگ میلیونها نفر شدند.
مصطفی رباطی
دیدگاهها