به قلم وحید حاج سعیدی: خیلیها بر این باورند که همه چیز باید سر جایش باشد و به قولی هر چیز به جای خویش نیکوست. اما باید بپذیریم مطلق در هیچ امری وجود ندارد و هیچ وقت همه چیز بر وفق مراد ما نیست. نباید هم باشد که اگر باشد یک جای کار میلنگد! باران با همه زیبایی و لطافتش گاهی سیل میشود. خورشید با همه درخشش و زیبایی گاهی پوست را میسوزاند. اما اینکه هیچ چیز سرجایش نباشد مقوله دیگری است و باید ریشۀ آن را کاوید و جستجو کرد. ایران کشوری با منابع بسیار غنی به لحاظ نیروی انسانی و فکری و منابع طبیعی و خدادادی است که ذکر جزئیات آنها از حوصله این مقال خارج است.
اما با وجود چنین منابع و استعدادهایی اوضاع کشور چندان روبه راه نیست و خیلی چیزها سر جایشان نیستند. نظامی که به پشتوانه مردم در اوان شکلگیری حکومت انواع و اقسام توطئهها از جنگ و ترور گرفته تا توطئههای داخلی و خارجی و... را پشت سر گذاشت و با بیشترین تحریمها و کمترین امکانات در برابر قلدران جهان، قدرتنمایی کرد، امروز با کوچکترین مشکلی دچار چالش میشود و اثرات آن تا مدتها در جامعه باقی میماند. کار تا جایی از خرک در رفته است که برای مرغ قرارگاه تشکیل میدهیم و نان کارتی میشود! قیمت خودرو و سیمان و میلگرد از کارخانه تا دست مصرفکننده چند برابر میشود! مسئولان صنعت ورشکسته خودروسازی به تولید خودرو با ضرر ۷۰ میلیون تومانی اعتراف میکنند! با نیم ساعت بارش باران یک طرف مملکت را سیل میبرد و همزمان سوی دیگر کشور از بیآبی گریبان چاک میدهند. بپذیریم یک جای کار میلنگد...
قانون اساسی همان قانون است و مردم همان مردم... دریا و معادن و زمینهای کشاورزی و باغات و آثار باستانی و مواهب گردشگری و نیروی کار هم فت و فراوان... اما به نظر میرسد در چینشها دچار اشتباهات عدیده محاسباتی شدهایم. خردان را جای بزرگان نشاندیم! فرودستان را فدای فرادستان کردیم! حواشی را به متن ترجیح دادیم! شایسته سالاری را فدایفامیل سالاری کردیم! در تشخیص اولویتها دچار مشکل شدیم! منافع عدهای را بر منافع جمع و حتی نظام ترجیح دادیم! فساد به ویژه فساد اقتصادی را لاپوشانی کردیم! دانشمندان را به مافیا فروختیم! کولبران را با قاچاقچیان اشتباه گرفتیم! صدها برابر یارانه فقرا به اغنیا یارانه دادیم! با تصمیمات غلط یارانه ماکارونی ۵ قاره را تأمین کردیم! مصلحتاندیشی را جایگزین چارهاندیشی کردیم! به بانکها بنگاه داری آموختیم! در آموزش به مردم سستی کردیم! اشتباهاتمان را در پس مقدسات مخفی کردیم! به جمادات امر و نهی کردیم و فکر کردیم اقتصاد با دستور ما سر به زیر میشود! به توصیههای رهبری عمل نکردیم و آنها را پشت گوش انداختیم! امروز هم به بهانه مبارزه با دستاندازی چند نفر به دلار ۴۲۰۰ تومانی، معیشت میلیونها نفر را به خطر انداختیم! بپذیریم مشکل از مردم و ساختار نظام و حکومت نیست. باید در چینشها و تصمیمات دقت کرد. نه برجام و مذاکره با غرب ما را راهی آرمان شهر میکند و نه صیانت از فضای مجازی ما را متعهد و منقلب... نگاه تک بعدی به مقولات، آفت مدیریت است. هر چیز را باید سر جایش گذاشت! در قطب جنوب هم غذا را در یخچال نگهداری میکنند چرا که غذا در بیرون یخچال یخ میزند!
دیدگاهها
نکته مغفول مانده این است که پاسخهای روشنی که قبلا برای هر شبهه وجود داشت اکنون حتی خود دولتمردان را هم دچار تشکیک کرده چرا که حتی فرزندان خود را نمیتوانند قانع کنند و یکی که سفارت تسخیر میکرد پسرش به امریکا رفته دیگری که تولید ملی را حمایت میکرد فرزندش برای خرید ملزومات ساده به ترکیه میرود آن یکی که صیانت از زبان فارسی را سرلوحه قرار میدهد فرزندش در ژاپن است خلاصه اینکه مردم هم تابع بزرگان خود هستند بزرگان قدیم تمام قد در کنار مردم در هر سختی حضور داشتند و شعب ابیطالب را و تحریمها و سختیها را با هم میگذراندند اما اکنون نظام رعیتی اربابی حاکم شده خدا کند که عاقبت خوشی در انتظار این داستان سرزمینم باشد