یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

باران، خوب بهترین زمان برای باریدن را می‌داند/ شاعر؛ دوفر
آرش کاظمی/ یافته: شاید این جمله به گوش شما آشنا باشد این جمله یکی از دیالوگ‌های سریال بازی مرکب است.
این سریال کره‌ای که با استقبال بی‌نظیری در اقصی نقاط جهان مواجه شده است به طرز عجیبی بخش‌های جدایی‌ناپذیر ذات بشر همچون خشونت و خشم پنهان همچنین حرص و ولع و اشتهای سیری‌ناپذیر انسان برای دستیابی به ثروت و قدرت را در قالب بازی‌هایی که میزبانانی برای ارضا و اغنای غرایز نفسانی خود برای آن‌ها فراهم آورده‌اند به نمایش می‌گذارد، میزبان اصحاب ثروت و قدرتی هستند که با داشتن مکنت و قدرت بازهم احساس رضایت از شرایط زندگی خود نداشته و به طرز هولناکی از به جان هم انداختن انسان‌ها بهره می‌برند و به دنبال این هستند که غریزه و کام‌جویی خود را سیراب کنند.
این سریال به زیبایی و با چاشنی هیجان همزادپنداری را در بیننده تقویت می‌کند به‌طوری که او همراه با شخصیت‌های داستان در موقعیت‌های تصمیم‌گیری در شرایطی که بر او تحمیل می‌شود قرار می‌گیرد.
شاید حتی در ذهن بدبین‌ترین تماشاگران سریال هم این تصور به وجود نیاید که انسان می‌تواند بنا بر شرایط سخت و دشوار و اراده‌ای که او را در شرایط تصمیم‌گیری‌های دهشتناک قرار می‌دهد می‌تواند برای بقا و دوام زندگی و رهایی از رنج و محرومیت و فقر خود تصمیمات وحشتناکی بگیرد و دست به اقداماتی بزند که تا آن زمان به فکرش هم خطور هم نمی‌کرد.
راز نهفته در داستان سریال بازی مرکب راز بقاست، جایی که انسان برای موفقیت و بهره‌برداری از منابع در نهایت قساوت قلب حق حیات را از دیگر همنوعان خود سلب می‌کند و با دروغ و نیرنگ و بی‌رحمی هر چه تمام به خود این حق را می‌دهد که خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه قدم در مسیری برمی‌دارد که عاقبتی جز سیاهی و تباهی ندارد تا جایی که انسان این اشرف مخلوقات برای غریزه بقا و ماندن در چرخه طبیعی زندگی از هیچ پستی و رذالتی در حق هم نوعان خود فرو گذار نیست، حیله، نیرنگ، ضعیف‌کشی، بی‌رحمی و سنگدلی، دروغ بخش‌های پنهان ذات بشر هستند که بنا بر شرایط گاها خود را به منصه ظهور می‌کشانند.



با الهام از سریال و مقایسه با شرایط حال برخی اتفاقات کشور خودمان شاید موضوع کمی روشن‌تر گردد؛ این روزها که شاهد بحث‌های آبی در نقاط مختلف کشور هستیم به‌خوبی می‌بینیم که مردم برخی مناطق کشور ما هم به‌تدریج و در یک بازی از پیش طراحی‌شده قدم در مسیری برمی‌دارند که خود را محق می‌دانند برای بهره‌برداری هر چه بیشتر از منابع آبی دیگر تا مردم این دیار را از نیازهای حیاتی و اولیه زیست بر روی این کره خاکی محروم کنند.
پاره‌ای از کنش‌ها و واکنش‌های منطقه‌ای ناخودآگاه تصویر بازی طناب‌کشی و نابودی ضعیف‌ترها توسط قوی‌ترها بدون هیچ رحم و انصاف و مروتی به ذهن متبادر می‌شود، مردمانی که روزگاری دوشادوش هم متحد و منسجم هم طناب بوده‌اند و با سختی‌ها و مرارت فراوان دشمن مشترک را به‌زانو در می‌آوردند حالا در دو طرف طناب رخ در رخ هم قرار گرفته و کمر به هلاکت و نابودی یکدیگر بسته‌اند و یا در بازی تیله‌بازی برای در اختیار گرفتن سهم رفیق دیروز و رقیب امروز از هیچ دروغ و فریبی فروگذار نیستند، عبور از پل شیشه‌ای و به پایان رساندن این مرحله سخت حتی به قیمت پرت کردن هم نوعان برای برداشتن یک قدم دیگر به پایان این بازی دردآور یکی دیگر از قسمت‌های سریال است که آدم را به فکر فرو می‌برد که آیا اگر همین امروز برای پایان منازعات منطقه‌ای برای آب و دیگر سرمایه‌های کشور رأی‌گیری شود آیا اکثریت به توزیع عادلانه منابع و سرمایه‌ها و حتی تقسیم نارسایی‌ها و محرومیت‌ها به‌صورت عادلانه در کلیه مناطق و انصراف از این بازی خشونت‌آمیز و پلیدی و پلشتی‌های همراه با آن رأی مثبت می‌دهند؟ یا هر کس ساز خود را میزند و همچنان برای تصاحب همه آنچه حق خود می‌داند ابرام و پافشاری می‌کند؟
آیا عبور از این پل شیشه‌ای به قیمت محرومیت و فقر و درد دیگر هم نوعانمان ارزش آن را دارد که همه مرزهای اخلاقی را زیر پا بگذاریم؟
امروز شاهد آن هستیم که در پاره‌ای از موارد برخی هم‌وطنان در استان‌های صنعتی در یک سمت طناب قرارگرفته و هر آنچه در توان دارند برای به لبه پرتگاه کشاندن هم‌وطنان ضعیف‌تر استان‌های دیگر در آن‌سوی طناب به کار گرفته‌اند.
از آن‌سو و در قسمت دیگر بازی همین استان‌های متحد امروز ناچار می‌شوند در بازی تیله‌بازی سر یکدیگر کلاه گذاشته و هرکدام تلاش دارند با زیرکی و خدعه و نیرنگ سهم بیشتری از موجودی کیسه‌ی رقیب به دست آورند و یا در جایی دیگر استانی مانند خوزستان برای رهایی از شرایط سخت و عذاب‌آوری که صاحبان قدرت برای مردم محروم و مظلوم به وجود آورده‌اند وسط پل شیشه‌ای بر روی یکی از صفحات ایستاده و در خطر افتادن دیگر اعضای این ماراتن وحشتناک را شرط بقای خود می‌داند و اعتقاد دارد برای رسیدن به همه دستاوردها و رهایی از بحران‌های خودساخته می‌بایست یا من به نقطه پایان مسابقه برسم یا همه با هم سقوط خواهیم کرد،
«آخر این بازی برنده ندارد»



توجه: هرگونه استفاده از مطلب با ذکر منبع و نام نویسنده، نشانه‌ی احترام شما به تلاش آن‌ها است.


 

دیدگاه‌ها  

#1 مجید 1400-08-29 21:50
چقدر زیبا نوشتی، ذهن خلاقی داری برادر
نقل قول کردن
#2 لرستان 1400-08-29 23:26
والله برنده داره!
برنده اش هم مشخصه کیه!
برنده اش ونونن که با پوشش کامل خبری صدا و سیما تظاهرات کردن و مسئولین هم گوتن اعتراض به حقه
نقل قول کردن
#3 عطاالله سپهوند 1400-08-30 04:29
درود بر دکترکاظمی ، مثل همیشه و با تحلیلی زیبا و واکاوی یک سریال بازهم یکی از اتفاقات و روال های مرسوم مردمانمان را به رشته تحریر درآورد ،دستمریزاد جناب کاظمی
نقل قول کردن
#4 مجید 1400-08-30 14:10
به نقل از لرستان:
والله برنده داره!
برنده اش هم مشخصه کیه!
برنده اش ونونن که با پوشش کامل خبری صدا و سیما تظاهرات کردن و مسئولین هم گوتن اعتراض به حقه

اره والله پشتشو وا جا خویی گرمه چنی میان رجز میخونن سی استانیا دورو ورشو
نقل قول کردن
#5 سیروس بشارت 1400-08-30 22:34
لرستان نه صنعت دارد نه کشاورزی مدرن و نه گردشگری با برنامه. مردم هم مقصر هستند چون فرهنگ کار بلد نیستند
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا