موقعی که فرد به درجهای از شناخت عمیق و خودآگاهی از محیط پیرامون خود رسیده باشد و احساس زلال، پاک و انسانی او با درد ورنج مردم عجین شده باشد موتور محرکه و دینامیزمی قوی در جهت حرکت و نیل به عدالت و آزادی در اراده او پدید میآورد و خود را در برابر تبعیض وبی عدالتی سیستماتیک و ظالمانه حکومتی که کوچکترین حقی برای مردم قائل نباشد مسئول میداند کنش او توام با مبارزه ست و کاملا آگاه است؛ که در این راه سخت و پر سنگلاخ با چه سختیها و مشقتهایی مواجه خواهد بود و رهایی وآزادی مردمانش یگانه آرمان و هدف والای اوست که آگاهانه دست به انتخاب میزند. این نوع افراد بیهمتا وبی نظیرند از مرگ نمیهراسند و مرگ را به بازی گرفته و انسانهای پاکباخته و راستین طلایهداران و میدانداران عرصههای مبارزه و فدا شدن در راهی هستند که به آن ایمان دارند و رنج مردم را برنمیتابند. چونکه هرگز و تحت هیچ شرایط کرنش و سر تسلیم فرود آوردن را در برابر ظالمان در نگاه وباورآنان معنایی ندارد.
دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی"فرزند خلف و شایسته و برومند لرستان از آن دسته افرادی بود که وجودش سراسر و برگرفته از عشق به مردمانش بود ودر عمل نیز نشان داده بود که زندگی را جز در دستگیری و خدمت بیمنت به مردم نمیدانست کسی که تحلیلهای ذهنی و عینی در نگاه مبارزاتی او منتج به این باورعمیق رسیده بود که ریشه تمامی مشکلات و استضعاف مردمانش در جرثومه مفسده انگیز استبداد و جباریتی است که بر سرنوشت مردم حاکم شده و خود را < مالک الرقاب> و <ظل الله > میدانست فارغ از هرگونه مسولیت و پاسخگویی، یعنی آن همه جهد و مبارزه آزادیخواهان در انقلاب مشروطه که در جهت مشروط و مقید کردن قدرت شاهانه که در چهارچوب قانون بود منهدم گشته و شاهد توجیهها و ادلههای من درآوردی در جهت تثبیت دیکتاتوری و خفه کردن صدای مردم بودندوجامعه را بهسان گله میدیدند که مصالح و سرنوشت مردم را آنان بهتر تشخیص میدهند و همگی باید فرمانبردار و مطیع باشند ودر این شرایط و برهه تاریخی که فضای عمومی جامعه توام با انسداد سیاسی است در نزد مبارزان راه آزادی این سوال مطرح میشود که باید کاری کرد و فضای سرکوب و خفقان را شکست و پزشک انسان دوست و مبارز و خستگیناپذیر که تمامی وجودش وعشقش در تیمار کردن مردم بینوا بود و خود را بدون هیچگونه اغراق وقف مردم میکرد و از نزدیک درد و رنج، استضعاف آنان را میدید و محرومیت و فقر آنان روح و روانش را میآزرد و بهخوبی میدانست که ریشه و بنیان این همه محرومیت و بیعدالتی در کجاست،
و تا چه زمان باید مرهمی بر محرومیت و بی عدالتی در حق مردم باشد و کاسه صبرش لبریز گشته بود و او که از رادمردان روزگار خویش بود و ریشه در این آبوخاک داشت با هر گونه ترس و عافیت طلبی بیگانه بود و در وادی قدم گذاشت که طول عمر هر فرد مبارز و از جان گذشته را فقط هفتاد دو ساعت تصور میکردند جان برکف وبی باک از مرگ، موقعی که در جامعه تک صدایی حاکم باشد وراه هرگونه اصلاح و تغییر مسالمتآمیز بسته شده باشد و دیکتاتور متوهم بهجای شنیدن صدای مردم گلوله و سرکوب را میشناسد و موجودیت خود را در سرسپردگی و وابسته به بیگانگان میداند نسلی چون هوشنگ آماده بودند که طومار او را برای همیشه در هم بپیچند و در عمل نیز فضای خفقان و سرکوب ساواک پوشالی که برای ترس و وحشت مردم صورت میگرفت را با عملیاتهای هدفمند و پراکنده به بازی گرفتند و نشان دادند که هیچ ترس و واهمهای از مرگ ندارند و باید این نکته را به آنان که با عینک تار فایدهگرایی و شبه لیبرالیستی به تحلیل آن شرایط پرداخته و حکم به محکومیت میدهند یادآور شد که در آن شرایط و روزگار هیچ گاه گزینه انقلاب انتخاب اول و آلترناتیو موجود نسل مبارزان در آن شرایط نبود بلکه استبداد افسارگسیخته که توهم قدرت در او آنچنان ریشه دوانده بود که مخالفین را دعوت به گرفتن پاسپورت و ترک کشور فرا میخواند، بخشی از نیروهای موجود را ناچاراً به سمت استراتژی مسلحانه سوق داده شدند که باید عنصر زمان و شرایط تاریخی و روند رویدادهارا به دقت در نظر داشت واین سوال را پرسید؟ که چرا بخشی از مبارزان باید جان شیرین خود را فدا نمایند. در حالی که همه آنان عاشق زندگی بودند و به مردم خویش عشق میورزیدند که نمونه بارز آن دکتر هوشنگ اعظمی بود که خدمت و دستگیری از مردم راعاشقانه ادا میکرد ولی در نهایت تصمیم گرفت که برای ریشه کردن این همه تبعیض وبی عدالتی لباس رزم و مبارزه بپوشد و جان عزیز و گرانمایه خویش را در جهت ریشه کنی استبداد و نیل به عدالت و آزادی و آرمانهایی که هیچ گاه فراموششدنی نیستند فدا نماید.
یادش گرامی باد
محسن رستمی
توضیح:
محسن رستمی
توضیح:
هوشنگ اعظمی لرستانی (۱۳۱۵، خرمآباد - ۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۵، لرستان) پزشک لرستانی بود. وی به دلیل عقاید ملیگرایانه و مخالفت با حکومت پهلوی بارها توسط سازمان ساواک دستگیر شد. وی در سال ۱۳۵۵ در جریان درگیری مسلحانه با ماموران ساواک کشته شد.
دیدگاهها
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
به نیکی از دکتر اعظمی یاد میکردند و میگفتند که به
همراه همراهانشان برای معالجه مردم روستایی منطقه
می آمدند و رایگان شرایط مداوای مردم منطقه
رو فراهم میکردند.
اوازه ودکتر هوشنگ اعظمی امروز در کل غرب کشور
وکردستان عراق پیچیده وشناخته شده است.
علی پیرداده بیرانوند.
هوشنگ اعظمی لرستانی شاد یاد و خاطره اش
گرامی باد
مردم هرسین لک هستن نه کرد
عزیزم مردم هرسین لک هستند دقیقنا لهجه مردم نوراباد را دارند.