مجید دریکوند / کنشگر اجتماعی: نگارنده در قسمت اول این یادداشت (تحلیلی بر محیط زیست لرستان -طی 5 سال گذشته) به تحلیل و بررسی بخشهایی از پیکره محیط زیست استان پرداخت که عمده آنها شامل عملکرد دستگاه متولی محیطزیست استان بود. در قسمت دوم تلاش میشود بهطور ویژه موضوع مهمی به نام زباله شهری مورد بررسی قرار گیرد، عملکرد شهرداریها و دستگاههای مرتبط واکاوی شود و همچنین چشماندازی نیز در این زمینه ترسیم گردد.
زندگی ناقص شهرنشینی امروز توأم با مشکلات فراوانی است که یکی از عمدهترین آن موضوعی به نام آلودگی محیط زیست است. بر اساس آخرین سرشماری رسمی کشور (1395) جمعیت استان لرستان 1760649 نفر بوده که از این تعداد 65 درصد آن شهرنشین هستند.
محیط زیست شهری طیف گستردهای از مصداقها را در بر میگیرد، از آلودگی هوا گرفته تا زباله و آلودگی صوتی و حیات وحش شهری و بسیاری موارد دیگر.
کشورهای پیشرو همانطور که در باقی موارد توانستهاند به درجهای از رفاه و ثبات برای زندگی مردم دست پیدا کنند به همان ترتیب محیطزیست را با همه اجزاء آن در شهرها فهمیده و برای آن برنامهریزی کردهاند.
محیطزیست بخشی جدانشدنی از زندگی شهرنشینان است که امروز در لرستان و شهرهایش کمترین توجه به آن میشود.
توجه کردهاید که اخیراً زباله گردها چقدر تعدادشان زیاد شده است؟ افرادی که بعضی از آنها نه معتاد هستند و نه مشکل خاصی دارند و به این کار به چشم یک شغل نگاه میکنند.
سرانه تولید پسماند در ایران به ازای هر نفر 700 گرم است که این میزان در شهرهای اروپایی ۳۰۰ گرم است. با توجه به سبک زندگی و رژیم غذایی میتوان این عدد را برای شهروندان لرستانی عددی نزدیک به یک کیلو زباله در روز به ازاء هر نفر دانست. خود محاسبه کنید که روزانه 1134908 نفر شهرنشین لرستانی چقدر زباله تولید خواهند کرد؟ خوانندگان بر اساس تجربیات خود تصور میکنند که این میانگین عددی صحیح و نزدیک به واقعیت است یا ممکن است میانگین تولید زباله در لرستان روزانه بیش از 1 کیلو برای هر نفر باشد؟ خوانندگان لطفاً این موضوع را به بحث بگذارند.
نکته مهمتر که یکی از موارد موردتوجه این یادداشت است این است که اساسا مدیریت شهری برای کاهش این حجم زباله تولیدی چه کرده است؟
بعد از تولید این کوه زباله برای تفکیک آن از مبدأ چه میکند؟
این زبالهها را با چه روشی جمعآوری و سپس دفع بهداشتی میکند؟
چقدر از اعتبارات شهرداریها و دستگاههای ذیربط صرف زباله میشود؟
آیا نگاه اقتصادی برای درآمدزایی از زباله وجود دارد؟ وقتی زباله گردها از این ظرفیت درآمد کسب میکند این یعنی زباله واقعاً طلای کثیف است و ظرفیت اقتصادی دارد.
پاسخی کوتاه به این سوالات:
خیر! شهرداریها در لرستان کمترین برنامه را برای مدیریت زباله دارند و همه برنامه آنان شامل روشهای قدیمی جمعآوری، متراکم سازی و سوزاندن میشود.
این اصرار بر مدیریت واپسگرای محیط زیستی منجر به هزینهتراشی بیمورد و صرف وقت و تغییر سبک و سیاق مدیریت شهری میشود که این موضوع مستقیماً بر روان و زندگی مردم اثر دارد.
همه ما ماشینهای متعفن جمعآوری زباله را در شهر دیدهایم. همه ما سطلهای رهاشده و بد بوی زباله را میبینیم. همینطور رودخانه خرمآباد را که مملو از زباله است. باور کنید این روشها در دنیا سالهاست که منسوخ شدهاند.
مدیریت جدید شهری و بهخصوص مدیریت حوزه محیطزیست در شهرها مردم محور است و با مشارکت مستقیم مردم صورت میگیرد.
به عنوان مثال یکی از روشهای نوین جمعآوری زباله استفاده از اپلیکیشن ها است. این موضوع به کاهش حجم زباله، تفکیک همزمان از مبدأ و بازیافت زباله کمک میکند. دفن اینهمه زباله در اطراف شهرها تصمیمی ابتدایی، خطرناک و ظالمانه است که به دلیل عدم تلاش مدیریت شهری برای یافتن روشهای علمی جایگزین کماکان به همان روش ابتدایی و خطرناک صورت میپذیرد و این در حالی است که شهر کرمانشاه در همسایگی ما سالهاست که بازیافت زباله کلانشهر کرمانشاه را آغاز کرده و امروز 95 درصد زباله این شهر بازیافت میشود.
آیا تابهحال گذارتان به محلهای دفن زباله (لند فیل) در شهرهای استان افتاده است؟
بدون هیچ حب و بغضی میتوان وضعیت لرستان را در این زمینه بهشدت بحرانی ارزیابی کرد. تصور کنید که چند دهه پیش جایی بیرون از شهر را صرفاً به خاطر دوری از شهر برای دفن زباله انتخاب کردهاند. امروز شهر بزرگشده و به محل دفن زباله رسیده است! کافی است برای لمس بیشتر این خطر سری به محل دفن زباله کوهدشت در چند کیلومتری شهر به سمت چگنی بزنید یا محل دفن زباله شهر خرمآباد در منطقه کمالوند روبروی دهکده المپیک را از نزدیک ببینید.
برای انتخاب یک محل بهمنظور مدیریت و فرآیند دفن و دفع بهداشتی زبالههای شهری پارامترهای زیادی مثل جریان باد اصلی شهر، فاصله از سکونتگاهها، سفرههای آب زیرزمینی، راه دسترسی، ارتفاع و بسیاری موارد دیگر بایستی مدنظر باشد که این فرآیند را مکانیابی صحیح محل دفن زباله مینامند که به کمک روشهای علمی و مدیریتی صورت میگیرد.
با قاطعیت میتوان گفت هیچکدام از محلهای دفن زباله لرستان حتی حداقلهای این استاندارد را هم ندارند.
چرا وضعیت اینگونه است؟ چه کسی مسئول بهبود این وضعیت است؟ چه زمانی قرار است متوجه این وضعیت بحرانی بشویم؟ نظارت بر عملکرد محیط زیستی شهرداریها به عهده کیست؟ سرنوشت طرح جامع مدیریت پسماند استان چه شد؟
قانون مشخصاً در این زمینه شهرداری را متولی مدیریت زباله میداند. کارگروهی در استانداری به نام کارگروه مدیریت پسماند وجود دارد که اداره کل محیط زیست استان هم در آن عضویت و مسئولیت دارد و ظاهراً مرتباً تشکیل جلسه میدهد و موضوعات مرتبط را بهصورت کلان و استانی مدیریت میکند اما آنچه در خیابانها و محلهای دفن زباله میبینیم با گزارشات ارائهشده از جانب متولیان مغایرت دارد.
خوانندگان و مردم عزیز یقین داشته باشند که تنها کسانی که از این موضوع متضرر شده و میشوند مردم هستند.
همانگونه که در ابتدای یادداشت هم اشاره شد حفظ محیطزیست و عبور از این بحران در شهرها بدون حضور و مشارکت مردم ممکن نیست؛ اما موضوع اساسی اینجاست که در بحث آموزش و توانمندسازی مردم چه اقدام مثبتی صورت گرفته است؟ چقدر تلاش شده تا ظرفیت اجتماعی-فرهنگی شهرها در خدمت محیطزیست و توانمندسازی مردم باشد؟
آنچه مسلم است این است که مدیران مرتبط آنقدر درگیر مشکلات ساختاری در حوزه مدیریت خود شدهاند که توانی برای فکر کردن به محیط زیست برایشان نمانده است و آن را به حال خود رها کردهاند.
یکی از راههایی که میتواند در این زمینه کارگشا باشد احیاء دو ساختار قانونی و فراموششده در بدنه شهرداری و شوراهای اسلامی شهر و روستاست.
ستاد محیطزیست و توسعه پایدار در شهرداریها و کمیته محیط زیست در شوراهای اسلامی در صورتی که مورد توجه جدی قرار گیرند میتوانند بار فکری، فنی و محتوایی در این حوزه را به دوش بکشند و بهطور مداوم به رفع مشکلات و بهبود مستمر بپردازند.
چرا این ساختارها که قانون برای آنها جایگاه تعریف کرده است در لرستان و بهخصوص مراکز شهرستانها منفعل یا خاموش هستند؟
تا کی قرار است آزمونوخطا ادامه داشته باشد؟ چرا مدیران مرتبط گزارشی واقعی از عملکرد خود در این خصوص به مردم ارائه نمیدهند؟
آسیبها در بحث محیطزیست خزنده، نیمه پنهان و فرسایشی است که ممکن است مدیران را در درک آسیب دچار اشتباه محاسباتی کند اما آثار این آسیبها بسیار خطرناک و تکاندهنده و ادامهدار است.
هر چند خیلی دیر است و از فرآیند حفظ محیط زیست و کنترل خطرات محیط زیستی خیلی عقب هستیم اما باز شروع کردن بهتر از منفعل بودن است.
پایان
دیدگاهها