یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

چند ماه بعد از استیضاح آقای دکتر آخوندی، یکی از معدود فعالان اقتصادی لرستان از من خواست دیداری ترتیب دهم تا در مورد اجرایی کردن چند طرح اقتصادی، با ایشان مشورت و احتمالا همکاری کنند. من هم بلافاصله شماره وزیر سابق را از دوستان رسانه‌ای در تهران گرفتم و به او زنگ زدم. حسابی برایش توضیح دادم که سرمایه‌گذار لرستانی هیچ درخواستی ندارند و فقط می‌خواهند درباره چند ایده سرمایه‌گذاری با ایشان مشورت کنند.
ترکیب دو واژه لرستان و سرمایه‌گذاری آن‌قدر برایش نامأنوس بود که با تعجب و تردید چندبار اسمم را پرسید و خواست دلیل این درخواست را مفصل‌تر تشریح کنم. هرچه بیشتر توضیح می‌دادم بیشتر مشکوک می‌شد و نهایتاً شماره کسی که احتمالا منشی یا پیشکارش بود را داد و گفت برای گرفتن وقت ملاقات با او هماهنگی کنم.
تماس گرفتن با آقای پیشکار خیلی سخت‌تر بود؛ اما به هر زور و زحمتی که شده موفق شدم و چندبار توانستم با او صحبت کنم. مشکل اینجا بود که هر دفعه باید خودم را معرفی می‌کردم و ماجرا را از اول توضیح می‌دادم. معمولاً منشی‌ها باید آدم‌های ارتباطی و خوش‌برخوردی باشند، اما او شخصیت فوق‌العاده ارتباط‌ستیزی داشت. از پشت تلفن که شخصیتش را در ذهنم مجسم می‌کردم، شبیه «داروغه» در کارتن «رابین‌هود» یا آقای «اسکروچ» در انیمیشن «کریسمس» بود.
سماجتم را که دید ناچار شد بگوید «وقت ملاقات را هماهنگ می‌کنم و به شما اطلاع می‌دهم» اما جوری این جمله را گفت که مطمئن شدم مفهومش این است که نمی‌خواهد این کار را انجام دهد. وقتی چند مرتبه جواب تلفنم را نداد مجبور شدم دست به دامن تلگرام و واتساپ شوم. همه شگردهای عملیات روانی که می‌دانستم از چرب‌زبانی و پاچه‌خاری تا مظلوم‌نمایی و تطمیع و التماس و التجا را به‌کار گرفتم تا دل آقای پیشکار را نرم کنم و یک وقت ملاقات نیم‌ساعته از آقایی که دیگر حتی وزیر هم نیست بگیرم؛ اما میخ آهنین التماس‌هایم در دل سنگش فرو نرفت و ناچار شدم همین عملیات‌های روانی را برای خود آقای آخوندی هم به‌کار بگیرم.
پیام‌ها ارسال می‌شدند و تیک‌ها آبی؛ اما دریغ از یک پاسخ یک کلمه‌ای از جانب آن دو بزرگوار. این اواخر موقعیت کمیکی به وجود آمده بود. من فقط سلام می‌نوشتم و آن‌ها فقط نگاه می‌کردند و جواب نمی‌دادند.
سرانجام پس از کلی زحمت و تلاش، ناامید شدم و ماجرا را به دوست سرمایه‌گذارم گفتم. او که گویی از این دست ردها زیاد به سینه‌اش خورده بود نه تعجب کرد و نه ناراحت شد. فقط آهی کشید و تشکر کرد.
راستش دیروز که این تیتر و مصاحبه را از جناب آخوندی خواندم یاد این خاطره کمدی تلخ افتادم و آرزو کردم که ای کاش فرصتی دست می‌داد تا به آقای وزیر سابق، استادیار دانشگاه تهران و دانش‌آموخته اقتصاد سیاسی دانشگاه رویال هالووی لندن می‌گفتم که قبل از اینکه ریشه مشکلات اقتصادی را در فرمول‌های پیچیده اقتصادی بکاوند، آن را در رفتار و سبک زندگی و تیپ مدیریتی خود و هم‌قطارانش جستجو کنند.
رفتار تفاخرآمیزی که سال‌هاست مدیران اجرایی این مملکت را از مردم جدا کرده است و در آکواریوم امن و راحتی که همه امکانات یک زندگی به دور از دغدغه‌های جامعه را دارد، زندانی کرده است.
 
اسفند کرم‌الهی

توجه: هرگونه استفاده از مطلب با ذکر منبع و نام نویسنده، نشانه‌ی احترام شما به تلاش فرهنگی آن‌ها است.


 

دیدگاه‌ها  

#1 رضا 1399-07-28 09:31
گل گفتی . اینها نمی‌دانند مردم سیری چند ؟ حقوق درآمد میلیاردی در ماه دارند و درد و زبان ما را نمی فهمند ...
نقل قول کردن
#2 ابراهیم موسوی 1399-07-28 09:41
چند تا از همشهریان متمول و خیرخواه بایران برگشتند که باصطلاح به همشهریان خود کمک کنند و کارخانه ای، یا محلی برای کار آفرینی تاسیس کنند، همگی مایوس بر گشتند ویکی هم در چین کارخانه چرم سازی تاسیس نمود و حدود هشتصد نفر براش کار میکردند. حدود بیست سال پیش ایمیلی برای استاندار لرستان نوشتم که قصد دارم، کارخانه لوله سازی مدرنی در خرم ابادتاسیس کنم، لطفا اطلاعات لازم را در اختیارم بگذارید. البته تمام اطلاعات شخصی و حتی معرفی خانواده خودم را هم بخاطر اطمینان براش نوشتم اما هیچوقت جوابی دریافت نکردم. کلا وبسایت استانداری، نشان میداد که زیاد اکتیوتی ندارد و یه وبسایت ساده بود. برخی مسؤلین کشورهای جهان سوم، همگی از نظر روابط عمومی ضعیف هستند و با مراجعین مانند زامبی رفتار می‌کنند. بعدا با خیری در اینمورد صحبت کردم آنهم جهت مشاوره، در جواب گفت، مگر لیوه بی ایه که گن پدرت بو ان. پارسیلون را هم مثال زد. با تشکر موسوی از غرب امریکا
نقل قول کردن
#3 بسیج فعال 1399-07-28 09:56
آقای نویسنده!
شما اگر تونستی با همین نماینده هایی که تو شهر خودت تا دیروز معلم بودن و امروز شدن سناتور، تا دیروز میومدن در خونت واسه خواهش و تمنا و رای، امروز باید با چند تا واسطه فقط شماره تلفن هاشون رو پیدا کنی، تونستی وقت ملاقات بگیری، با آقایون وزرای سابق هم میتونی تماس برگزار کنی...
ضمنا، جالب است بدانید، حتی نماینده های خرم آباد که میخواهند با یه وزیر ارتباط برقرار کنم که فامیل درجه ۲-۳ خودشون یا خانواده‌شان رو استخدام کنن (نه دلسوزی برای شهر) از شما بیشتر باید پیگیری کنن، از بس که سابقه بد سیاسیون گذشته و اخبار بد از لرستان مخابره میشه، ترجیح اول همه این هستش که هیچ ارتباطی نباشه، حتی منفعت دو طرفه...
نقل قول کردن
#4 فرزاد 1399-07-29 08:02
چقدر دردآلود و هزن انگیز بود ...جهان سوم بودن را در این مقاله به عینه تجربه کردم...
نقل قول کردن
#5 خرم آبادی 1399-07-30 11:04
[quote name="ابراهیم موسوی"]چند تا از همشهریان متمول و خیرخواه بایران برگشتند که باصطلاح به ...

متأسفانه واقعیت تلخی بود که با قلم شیوا و ادبیاتی زیبا به تحریر درآمد. بله متأسفانه این بی اطلاعی و ناآگاهی را بایستی از برکت وجود و حضور نمایندگان بالیاقت استان در کرسی وکالت مجلس دانست. تا زمانی که ملاک انتخاب نسبت عشیره ای و قبیله ای باشد و انتظارات در حد رفع حاجت فردی؛ نمی توان برای لرستان توسعه و ترقی متصور شد.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا