یکی از آسیبهای فرهنگ سیاسی و فرهنگ اجتماعی این است که اگر با شخصی مخالف هستیم به جای اینکه عملکرد کاری وی را نقد کنیم سراغ پیدا کردن موضوعاتی در زندگی فرد، به جز عملکرد اصلی کاری برویم!
آن هم دنبال کردن یا پیدا کردن موضوعاتی در زندگی فردی، شخصی، خصوصی، خانوادگی یا حتی کشف نوع رأی دادن فرد در انتخاباتها!
برای نمونه، در همین رویداد حزنانگیز درگذشت استاد برجسته آواز اصیل ایرانی، زندهیاد محمدرضا شجریان، اگر هم برخی افراد به هر علت مخالف یا منتقد استاد هستند بهجای اینکه اگر نقدی هم داریم در حوزه آوازخوانی، نت شناسی، ردیف شناسی موسیقی، صدا شناسی و این متغیرها و شاخصهای تخصصی و فنی حوزه موسیقی کلاسیک ایرانی باشد (نقد تخصصی مبتنی بر شاخصهای موسیقی ایرانی)، این متغیرها را کنار گذاشته و سراغ انتقاد کردن از جنبههای دیگر غیر مرتبط با عناصر شهرت این استاد از جمله مثلاً حوزه زندگی فردی، خصوصی و خانوادگی وی میرویم و از برخی جنبههای آن حوزه، انتقاد میکنیم!
همچنین، به عرصه هنر نباید نگاه سیاست زده داشت و باید نوع نگاه به هنرمند یک نگاه فراجناحی باشد.
گوشزد این نکته ضروری است که شهرت ملی و فراملی استاد زندهیاد شجریان، به خاطر کدام متغیرها و شاخصهاست؟
متغیرهایی همچون آوازخوانی، صدا و خلاقیتهایی که در موسیقی کلاسیک ایرانی به خرج داده است یا شهرت به خاطر اینکه مثلاً استاد در زندگی شخصی و خصوصی خود، در شبانهروز، چند ساعت میخوابیده است؟! کدامیک؟
همانگونه که ذکرش رفت متأسفانه این یک آسیب در فرهنگ سیاسی و اجتماعی ما همچون برخی جوامع دیگر است: انتقاد از «جنبههای زندگی غیر کاری فرد!» بهجای «نقد تخصصی عملکرد کاری فرد».
در این زمینه نیاز است همه تلاش کنیم این نوع آسیبها رفع شوند و کوشش کنیم اگر میخواهیم نقد و انتقاد در هر حوزهای در جامعه تقویت شود انتقاد کردن از نوع «نقد تخصصی عملکرد کاری فرد» باشد.
همچنین، اگر قرار است عملکرد یک مدیر، یک نماینده، یک مقام و هر منصب دیگری نقد شود بایستی نقد از نوع «نقد عملکرد کاری وی» باشد نه تجسس کردن در جنبههای گوناگون زندگی فردی، شخصی، خصوصی و خانوادگی افراد!
دیدگاهها
آنان نیز مانند دیگر افراد جامعه حق اظهار نظر دارند البته ... !