ما به ماهیهایی میمانیم که در اقیانوس مشکلات گم شدهاند. وسعت و عمق این اقیانوس به قدری است که فقط نگاه تیزبین معدودی از نخبگان میتواند همه یا بخشی از ابعاد آن را ببیند، باقی ماهیها در هجوم امواج مسائل و مشکلات، به هر سو کشیده میشوند؛ بیآنکه بدانند راه نجات از چنین موقعیتی چه میتواند باشد.
واقعیت این است انباشت مشکلات کشور که خصلت همافزا بودنشان باعث شده است سختتر و پیچیدهتر باشند، ارتباط و بستگیهای چندوجهی مسائل با یکدیگر، آمیختگی مشکلات جامعه با حوزهی فرهنگ و مقولهی سبک زندگی و بسیاری دیگر از عوامل و شرایط، سبب میشود نتوانیم به آسانی برای هیچ کدام از مشکلاتی که با آن مواجهیم، راهحل پیشنهاد دهیم.
در چنین شرایطی افکار عمومی، تحت تأثیر نگاهِ به شدت سطحی رسانهها، چنان حجمی از عوامزدگی را تقویت میکنند، که هرگونه تعمق و دورنگری را در نطفه خفه کرده و به گوشه انزوا میکشانند. صدا و سیما در مصاحبههایش از مردم میخواهد انتظاراتشان را از مسئولان کشور بیان نمایند و آنان نیز مردمی بودن و پاکدستی و تلاشگر بودن را به عنوان انتظارات خود برمیشمرند. غافل از آنکه چنین صفاتی، حداقلهای مسئولیت در سطح اول کشور هستند و علاوه بر اینها، احاطه علمی بر مسائل و اولویتهای کشور است که میتواند راهگشا باشد.
مسئله این نیست که مسئولان کشور ما میخواهند یا نمیخواهند مشکلات جامعه را حل کنند؛ مسئله این است که این حجم از پیچیدگی در مسائل، از آستانهی فهم و هوش بسیاری از مسئولان کشور فراتر است و همین عامل سبب شده است که بسیاری از آنان موضوعات عمده و چالشهای بنیادین کشور را رها نموده و خود را به مسائل کوچکی که گمان میکنند توان حل آنها را دارند مشغول نمایند.
برخلاف نظام سیاسی کشور، حوزه درمان برای این مشکل راهحلی دارد که میتواند بسیار موثر باشد. معمولاً در اورژانس بیمارستانها واحدی به نام تریاژ وجود دارد که معاینههای اولیه را انجام داده و بیماران را از نظر فوریت نیاز به رسیدگی دستهبندی میکند. تریاژ واحدی است که خدمات ارائه شده را مدیریت میکند تا اولویتهای درمانی در انبوه دردها و نالهها گم نشوند و پزشکان و پرستاران به اشتباه به بخیه زخمی سطحی نپردازند در حالی که چند تحت آنطرفتر از آنها کسی بر اثر خونریزی داخلی در آستانهی مرگ است.
به نظر میرسد نظام مدیریتی کشور تریاژ ندارد و یا اگر هم داشته باشد در تراکم و تعدد نهادهای تصمیمگیر کاری از پیش نمیبرد. اینکه بدانیم کدام یک از مشکلات کشور بنیادیتر است و روی بقیه مسائل تأثیر بیشتر دارد، اینکه فساد اداری مهمتر است یا مسئله نقدینگی، اینکه بدانیم محیط زیست اولویت اول کشور است یا دفاع، اینکه در سال موسوم به کرونا، نظام بهداشت و درمان کشور نیاز به رسیدگی فوری دارد یا به اتمام رساندن طرحهای عمرانی کشور، اینکه اجاره خانه مشکل جدیتری است یا رومینا و بسیاری دیگر، سوالاتی است که اگر به درستی به آنها پاسخ داده شود و انرژی و توان مسئولان و متخصصان را به خود جلب خواهد نمود. صد البته که همه این مسائل به صورت همزمان نیاز به مدیریت و رسیدگی و برنامهریزی دارند، اما آنچه مهم است احاطه کلی و عمیق نسبت به مسائل و تخصیص منابع و توان مدیریتی و مالی کشور برای حل مشکلاتی است که در اولویت هستند.
دیدگاهها
لازمه بهبود اوضاع اقتصادی بهبود اوضاع سیاسی
است.
اقتصاد متکی به نفت وصد البته صفر شدن
تولید وصادرات در بخش غیر نفتی نوید شرایطبسیار سختی را در ماهها وسالها آینده میدهد.
سیاست خارجی هیچ ربطی به وضع داخلی ما نداره. اگر صد تا برجام و توافق امضا کنی یک ارزن هم از مشکلات کم نمی شود .. وقتی شیر نفت باز می شود و بودجه ها سرازیر , حدر رفت و پرتی آن ها از بین که نمیرود ، فقط در انبوه درآمد نفتی رانت ها و اخلاس ها گم می شود . نه اینکه حل شود .!
اتفاقا وقتی شیر نفت بسته شده تازه دارن سوراخ در رو ها رو متوجه می شویم که کجاست... که هر دو جناح به مدت نیم قرنه که در اون دخیل هستن و مدام گردن هم می اندازند و همچنین مسئولین گردن مردم و مردم گردن مسئولین ...
هر گز فکر نکنید که خارجی ها می آیند و ما مانند ژاپن می شویم ..
بلکه روحیه تلاش و پشتکار و کار با وجدان است که ژاپن را ژاپن کرده است برادر نه توافق و برجام و غیره ...