الهام خوشناموند- سیمره: مبصر گلویش را جر داده، کسی به حرفش توجه نمیکند. غوغاییست. هرکس به فراخوار توان حنجرهاش، فریاد میزند. شاگردِ پای تخته دستپاچه شده. تازه وحشت هم کرده. آنقدر که وقتی یکی از بچهها دستش را بالا آورد و داد زد: «دروغگو»، چشمهاش از شدت هیجان و ترس، داشت میزد بیرون.
همهمه بود. دستشان توی هوا میچرخید و خودشان هم نمیشنیدند بقیه چه میگفتند. حس میکردند تکلیف دارند جیغ بنفش بکشند، فحش بدهند و ناسزا بگویند و هرکس بلندتر ادای تکیف میکرد، موفقتر بود.
مسابقهای راه افتاده بود. دانشآموز پای تخته، گرخیده بود توی خودش و همهش تصویر چالهمیدانی که در بچگی دیده بود، جلوی چشمش رژه میرفت. اینجا ولی کلاس نبود. مجلس بود با پسوند انقلابی و واقعاً انقلابی در فرکانس صداها و آستانهی شنوایی به وجود آمده بود.
ظریف، همان شاگرد پای تخته را دعوت کردند تا گزارش بدهد با این حال، حتی نمایندهای که دیشب فیلمی دیده بود که نمیشد اسمش را گفت هم، گلو جر میداد و نمیگذاشت صدا به صدا برسد. یا آن عزیزی که در نهایت مظلومیت، نگذاشته بودند برود کمیسیون انرژی و الان توی لیگ دسته سه و در کمیسیون فرهنگی، استعدادهایش داشت میسوخت.
یک وضعی بود. قالیباف گاهی تذکری میداد و منتظر بود بچههای شیطان و تازهوارد کلاسش، دست به سینه ببشینند سر میزهایشان. ولی زهی خیال باطل! جدیدالورودها میخواستند گربه را همان دم حجله، سگکش کنند تا حساب کار، دست سالبالاییها و معلم و حتا مدیر کل مدرسه بیاید. برای همین تا فیهاخالدون خود را به فنای پارگی دادند و فریاد کشیدند و فحش دادند و تهمت زدند و همهمه کردند. حالا چقدر موفق شدند مراتب ارادت خودشان را به آنجاهای موردنظرشان ثابت کنند، سازیست که بعداً صدایش درمیآید!
خلاصه آقا! جلسه، چالهمیدانی بود پر از بوی ادبیات لمپنی، بدون جملهای از کتابهایی که نخوانده بودند و فیلمهای خوبی که ندیده بودند!
آنها حتا آنقدر داغ بودند که نفهمیدند ظریف تلویحی گفت کیش را فروختهاند و قرار است وقتی نهایی شد، عهدنامه را بیاورند و موادش را بکنند توی چشم و قلب ملت، بدون این که الان از آنها نظری بخواهند. یا جایی که گفت سیاست خارجی، فراجناحی و در حوزهی اختیارات رهبر است یعنی اینکه دولت در برجام، در مذاکره، در تحریم، نقشی ندارد و اصلاً تصمیمگیری در این امور، کار دولت نیست. پس تبعات و عوارض این تصمیمها به عهدهی آنها نیست که خروجیاش میشود اینکه نسبت دادن «خیانت» به ظریف و دولت، اصولاً از گمکردن سوراخ دعا ناشی میشود. ولی آن طفلکها اکثراً تازهکارند و مانده تا با زیر و زبر امور آشنا شوند و بفهمند که دلیل اینکه مجلس نهم با آنهمه اهن و تلپ، ظرف ۲۰ دقیقه برجام را تصویب کرد چیست و اصلاً یعنی چی؟!
نمایندههایی که برای آتشسوزی و فنای محیط زیست حوزهی انتخابیشان، لازم نمیبینند اینطور گلو پاره کنند یا از دلار ۲۱ هزار تومنی و سکهی ده میلیونی شوکه نمیشوند، و صدای شکستن کمر مردم زیر بار تورم و گرانی افسارپارهکرده، را نمیشنوند باید هم تُن صدایشان را در خطهای توییتر، کلمه کنند که یعنی انقلابی و غیرتی!
میگویند مجلس جای فریاد است. بله زمانی مصدق در مجلس فریاد زد تا نفت تاراجشدهی مملکت را ملی کرد. مدرس فریاد زد تا کمر دیکتاتوری رضاشاه را بشکند.
در حیرتم که اینها برای چه فریاد زدند؟ خواهان رفع ننگ پارهفروشی وطن به چین بودند در ازای وتو یا میخواستند برای حقوق رومیناها قانونها را نو کنند؟ یا به انهدامهای هر روزه در ثروتهای نظامی کشور معترض بودند؟
نمیدانم ولی هرچه هست، مطمئنم این حجم از پهنای باند صوتی، محصول روغنهای پالمدار و گوشتهای منجمد برزیلی کیلویی ۸۰ هزار تومان نیست. لامصب از عمق روغن کرمانشاهی اصل و گوشت شکارهای شایدمجاز درمیآمد!
همهاش نوش جان!
دیدگاهها
اگه درست برداشت کنم شما از نویسنده مطلب انتقاد کرده اید و احتمال داشتن منفعت نویسنده رو مطرح کردید.ولی اونچه که ما برداشت میکنیم خانم خوشناموند هم از نحوه تصویب برجام انتقاد کرده هم از نحوه اعترتض وکلای فعلی به ان و به درستی نگارش کرده که وکلای فعلی فقط فریاد انقلابی بودن رو یاد گرفتن وگرنه نه طرحی برای اصلاح وضع فعلی دارند نه سوادی.
تیترش برای من مهمه که روغن محلی ما شده روغن کرمانشاهی!!!!
از یافته که تعصب لرستان را داره بعیده
بقیه متن خوب بود .مسئولین هیچگاه به دنبال حل ریشه ای مشکلات کشور نبوده اند. نمایندگان فعلی سایه مصدق و مدرس هم نیستند.اصلاً برنامه بلند مدت و افق توسعه ای وجود ندارد بلکه دچار روزمرگی شده اند.