یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

فیلم‌های هندی که در ایام کودکی و نوجوانی ما در دهه‌های 60 و 70 از تلویزیون پخش می‌شد، آن‌چنان تصویری رویایی از سرزمین کهن هندوستان ترسیم کرده بود که زندگی و تحصیل در این کشور از مهم‌ترین آمال و آرزوهای خیلی از نوجوانان و جوانان هم‌نسل ما شده بود؛ فکر می‌کردیم هند بهشت روی زمین است؛ غافل از این که اوضاع اجتماعی و اقتصادی این کشور در آن برهه به شدت وخیم و سطح زندگی مردم آن به‌مراتب از کشور تازه انقلاب کرده و در حالِ جنگ خودمان پایین‌تر بود.
گفته می‌شود بیش از 150 میلیون بی‌خانمان در هندوستان وجود دارد؛ این افراد در خیابان‌ها به دنیا می‌آیند، بزرگ می‌شوند، ازدواج می‌کنند و حتی می‌میرند! این واقعیتِ زندگی در کشور 72 ملت هندوستان بود و هست.
در این کشور به نسبت جمعیت آن، طبقه متوسط وجود ندارد و اگر هم باشد به‌قدری ضعیف هست که نقشی چشم‌گیر در تحولات آن بازی نمی‌کند، با این حساب، جامعه تشکیل‌شده از یک طبقه مرفه و ثروتمند و طبقه تهی‌دست که اکثریت جمعیت را شامل می‌شود.
این وضعیت محصول بافت اجتماعی و شیوه حکومت‌داری طبقه حاکم یا نتیجه استعمار و استثمار این کشور در قرن‌های گذشته باشد یا نه موضوع این نوشتار نیست؛ مهم این است که ساختار اجتماعی این کشور نتوانسته به گسترش عدالت اجتماعی و رفاه عمومی بینجامد و طبقه متوسط که مؤلفه اصلی و نشان‌دهنده توسعه صحیح و همه‌جانبه در کشورهاست، در شبه‌قاره هند محلی از اعراب ندارد.
به همین دلیل در ارزیابی‌ها، با وجود پیشرفت‌های اقتصادی و فناورانه این کشور در دهه‌های اخیر، از نظر رفاه، سطح درآمد و توسعه در رده‌های پایین جداول و آمارهای سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی قرار دارد.
شرایط کنونی اقتصاد ایران هم به‌گونه‌ای شده که طبقه متوسط در حال محو شدن است و با تداوم این روند، رفته‌رفته مردم به دو دسته "دارا و ندار" تقسیم خواهند شد؛ همان چیزی که در کشورهایی نظیر هندوستان و سایر اقتصادهای بیمار می‌بینیم؛ به این ترتیب خواهی‌نخواهی در آینده‌ای نه‌چندان دور مناسبات فردی و اجتماعی در کشور بر این اساس تعریف می‌شود.
تورم افسارگسیخته و گرانی اجناس و کالا و کاهش ارزش پول ملی باعث شده طبقه متوسط جامعه که در تاریخ معاصر کشور و در برهه‌های مختلف در تحولات سیاسی و اجتماعی همواره پیشرو بوده، هر روز ضعیف‌تر شده و سفره خانواده‌ها نیز کوچک‌تر شود.
بخشی از این نابسامانی‌ها و گرانی‌ها ناشی از تحریم‌های ظالمانه دشمنان است ولی بخشی دیگر نتیجه تصمیم‌گیری‌های اشتباه مسئولان اقتصادی است؛ همان‌هایی که هر روز بر تنور گرانی سکه، طلا و ارز می‌دمند تا شاید بخشی از کسری بودجه را جبران و به هر طریقی ولو به قیمت له شدن طبقه متوسط و ضعیف جامعه، خزانه را پُر کنند.
گرانی‌های روزانه و بلکه ساعتیِ امروز بی‌شباهت به شرایط نابسامان اقتصادی کشور در شهریور 1320 خورشیدی نیست؛ در این سال که در بین کهن‌سالان در لرستان به سالِ «گندم یک من 5 تومان» معروف است، بر اثر انبار کردن غلات توسط کشورهای متخاصم و متفقین، کالاهای اساسی نایاب و در پی آن گران می‌شود.
در دهه 20 کمبود مایحتاج عمومی باعث قحطی شد ولی امروزه به اصطلاحِ عامه « از شیر گنجشک تا جان آدمیزاد» در کشور پیدا می‌شود اما با قیمت‌های گران و سرسام‌آور؛ به همین علت قدرت خرید مردم هر روز کم‌تر می‌شود و خانواده‌ها توان تهیه اقلام موردنیاز خود را ندارند؛ در یک کلام تحلیل و تعریفِ شیک و مجلسی و به‌اصطلاح رمانتیک این شرایط می‌شود «قحطی در عین وفور نعمت»
یکی از شاخص‌ها در ارزیابی کشورها ازنظر توسعه، در کنار تولید ناخالص داخلی، درآمد خانوارها، سطح رفاه عمومی، وجود زیرساخت‌های توسعه‌ای استاندارد، تراز تجاری و...میزان جمعیت طبقه متوسط است، به این ترتیب که هر چقدر میزان جمعیت طبقه متوسط بیشتر باشد به همان نسبت آن جامعه توسعه‌یافته‌تر محسوب می‌شود و بالعکس.
«آلکسی دوتوکویل» مهم‌ترین ویژگی یك «جامعه دموكراتیك» را كوچك بودن طبقه پایین و بسیار كوچك بودن طبقه ثروتمند و در عین حال بزرگ بودن و به‌طور دائم بزرگ شدن طبقه متوسط آن جامعه می‌داند.
این نویسنده و نظریه‌پرداز قرن نوزدهم فرانسه، وجود طبقه متوسطِ بزرگ را برای کشورها از این نظر دارای اهمیت می‌داند که به باور او، افراد طبقه متوسط به‌طور عمده تمایلی به حرکت‌های تندروانه و پُرخطر ندارند.
حالا با این اوضاع و احوال اقتصادی، طبقه متوسط کشور با شیب تندی در حال سقوط به پایین‌ترین لایه‌های جامعه است؛ پیامد اجتماعی این شرایط اقتصادی، حذف طبقه متوسط و تشکیل لایه‌های اجتماع از یک طبقه و اقلیت ثروتمند و اکثریتی ضعیف و فقیر خواهد بود.
به نظر می‌رسد مسئولان ارشد کشور به‌ویژه تصمیم گیران و تصمیم سازان اقتصادی می‌بایست با اندیشیدن تدابیر مناسب در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی، از تبعات ناخوشایندی که تداوم این نابسامانی‌های اقتصادی و گرانی‌های کمرشکن برای مملکت به دنبال خواهد داشت، جلوگیری کنند.
شهادتت مارِک سردارفرافکنی، مخالف خوانی و انداختن توپ در زمین دیگران چاره کار نیست؛ تا دیر نشده مسئولان باید فکری به حال این اوضاع‌واحوال بکنند؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی دی‌ماه 1396 در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی سراسر کشور گفتند:«کسانی که امکانات کشور در اختیارشان هست یا بوده، حق ندارند نقش اپوزیسیون را بازی کنند و علیه کشور حرف بزنند، باید پاسخگو باشند.»
 

مصطفی رباطی/ پایگاه خبری یافته

 

هندی شدن اقتصاد ایران و سقوط آزاد طبقه متوسط


توجه: هرگونه استفاده از مطلب با ذکر منبع و نام نویسنده، نشانه‌ی احترام شما به تلاش آن‌ها است.


 
 
 
 

دیدگاه‌ها  

#1 اکبر-ظ 1399-04-10 16:14
الان دیگه طبقه متوسط وجود ندارد.طبقه متوسط به سمت فقر سقوط کرده جامعه به دو طبقه اقلیت ثروتمند{شامل اقازادگان-سرمای دارها ی قدیم-نوکیسه گان جدید-وابستگان به قدرت} و اکثریت فقرا { کارگران-بازنشست گان -بی خانمانها-طبقه متوسط قدیم و هزاران نفر که شغل های خود را ازدست داده اند.} تقسیم شده.
نقل قول کردن
#2 دلسوز 1399-04-11 02:45
تازه اول رَآه است فقرمطلق احادجامعه وناهنجاريهاي اجتماعي و......
نقل قول کردن
#3 قلعه 1399-04-12 09:21
خدا به داد مردم برسد
نقل قول کردن
#4 دیناروند 1399-04-24 19:12
پدر من پس از 30 سال خدمت از اداره راه بازنشسته شد بعد مسئول کارگزینی پایین ترین نرخ دستمزد را برای پدرم زده و الان ماهی 2 میلیون حقوق میگیرد! آخه کسی نیست بگه این تنگ نظری ها برای چیه؟ آیا با این حقوق میشه زندگی کرد؟
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا