عنصر آتش با ایجاد گرما و نور نقش مهم و حیاتی در زندگی انسان دارد با این حال در صورت عدم رعایت نکات ایمنی میتواند بسیار مخرب و موجب خسارت جانی و مالی غیرقابل جبرانی شود،
براى ايجاد آتش، وجود مثلث حريق (سوخت، حرارت و اکسيژن) ضرورى است. در آتشسوزی سالیان اخیر جنگلهای زاگرس علل و عوامل بسیار زیادی دخیل میباشند اما سه رأس مثلث "بیمسئولیتی مردم ، ناکارآمدی مدیران و عدم آگاهی بخشی رسانهها" نقش غیرقابلانکاری در این بحرانها دارند۔
این روزها آتشی برجان جنگلهای زاگرس افتاده است که گویا قصد دارد به ما یادآوری کند که در رفتار خود با طبیعت بازنگری کنیم.
انسانها عموماً برای ساخت منازل مسکونی و ساختمانهای تجاری و ادای نهایت وسواس و دقت را در رعایت ایمنی برای پیشگیری از حوادث و کم کردن ریسک و احتمال خطرات گوناگون از جمله آتشسوزی به عمل میآورند اما وقتی پای طبیعت و نعمتهای خدادادی به میان میآید بیتوجه به نیاز انسان به طراوت جنگلها و سرسبزی طبیعت، این زیبایی و این عرصه که سفره معیشت برخی از جامعه است را با بیمبالاتی به دود و خاکستر تبدیل میکنند.
همه ما در برابر هکتارها جنگل زاگرس مسئولیم، در برابر بلوطهای چند صد ساله مسئولیم، در برابر جاندارانی که خاکستر میشوند و در برابر آیندگان که زمین سوختهای را تحویلشان میدهیم مسئولیم ۔
زاگرس در آتش بیمسئولیتی، کمکاری و ندانمکاری ما مردم و مسئولین و عدم آگاهی بخشی صحیح رسانهها میسوزد۔
بررسی عملکرد دستگاههای ذیربط شامل سازمان جنگلها و مراتع کشور، سازمان محیطزیست، نیروهای لشکری که بر اساس تبصره ماده 47 قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع کشور برای اطفای حریق قانونا مکلف و موظف هستند، نشان میدهد که ناکارآمدی و بخشینگری در این دستگاهها سبب شده است که هر ساله هزاران هکتار از جنگلها و مراتع و حیات وحش کشور نابود شود۔
مدیران دستگاههای ذیربط که مسئولیت حفظ و حراست از جنگلها به عنوان سرمایههای ملی بر عهده آنهاست به این موضوع که یک جرقهی کوچک میتواند خانمانسوز باشد و جنگلی باعظمت را به تلی از خاکستر تبدیل کند و اینکه حادثه هیچگاه خبر نمیکند کمترین توجه و اعتقادی ندارند و تنها زمانی که وضعیت بحرانی میشود به تکاپوی کنترل بحران با کمک نهادهای مردمی میافتند، مدیران و مسئولینی که همیشه درصدد حفظ صندلی خود به هر قیمت و بزرگنمایی عملکرد نه چندان موفق دوره مدیریت خود با به خدمت گرفتن برخی اصحاب جراید هستند آیا واقف به این امر هستند که زندگی و امرارمعاش بسیاری از مردم این دیار به همین جنگلها وابسته است؟ آیا برایشان اهمیت دارد که جنگلهای بلوط ریشه در فرهنگ و تمدن چند هزارساله این سرزمین دارند؟ چرا این مسئولین همواره در اوج بحران به یادمی آورند که با کمبود نیرو و بودجه و امکانات مواجه هستند و همواره با نوش داروی پس از مرگ سهراب بهراحتی اجازه میدهند تیشه به تمام این ریشهها زده شود؟
رأس دیگر مثلت نابودی عرصههای طبیعی اعم از جنگلها و مراتع، مردمی هستند که با سهلانگاری و عدم رعایت نکات ایمنی موجب نابودی طبیعت میشوند.
از کشاورزی گرفته که با آتش زدن کاه و کلش گندم و جو جهت کنترل آفات و علفهای هرز و پاک شدن سریع زمین از بقایای محصول قبلی و آسان شدن عملیات شخم برای محصولات بعدی به دلیل همجوار بودن بخشهای وسیعی از اراضی کشاورزی با جنگلها، موجب آتشسوزی میشود تا گردشگران و رهگذرانی که با برپا کردن آتش در دل طبیعت و رها کردن بقایای آن و یا پرتاب ته سیگار کنار جادهها و رها کردن شیشه و نظایر آنکه خاصیت ذرهبینی دارد در دامنه کوهها موجبات بحرانی گسترده را فراهم میآورند ۔گاهی نیز آتش زدن زبالهها توسط برخی دستگاههای دولتی مانند شهرداریها که لازم است حتیالامکان دور از پوشش گیاهی انجام گیرد و اگر بنا بر مقتضیات اجتنابناپذیر در مجاورت مراتع و جنگلها انجام میگیرد لازم است اطراف زباله را به عرض 10 متر پاک نمایند عامل آتشسوزی در جنگلها میگردند۔ کارشناسان معتقدند سوزاندن کاه و کلش و بقایای محصول علاوه بر اینکه زمینهساز آتشسوزی در جنگلها میشود موجب تخریب بافت و ساختمان خاک، افزایش فرسایش خاک و بالا رفتن مصرف کودهای شیمیایی، میکرو ارگانیزمهای خاک ازجمله انواع باکتری، قارچ، جلبک و گلسنگ و همچنین مواد آلی خاک را نابود و مواد مغذی زمین را از بین برده و آلودگی محیطزیست را نیز در پی دارد.
این باور غلط همچنین کیفیت و عملکرد محصول را در سال آینده کاهش میدهد. با گذشت نزدیک به 3 سال از تصویب قانون هوای پاک که در ماده 20 آن، «سوزاندن بقایای گیاهی اراضی زراعی پس از برداشت محصول ممنوع بوده و متخلف حسب مورد به جزای نقدی درجه شش موضوع ماده 19 قانون مجازات اسلامی محکوم میشود» اما عدم اجرای درست آن، همچنان یکی از عوامل آتشسوزی جنگلهای کشور میباشد۔
رسانههای رسمی و مطبوعات و اهالی هنر نقش مهم و تأثیرگذاری در نابودی جنگلهای هزارساله بلوط بهعنوان رأس سوم مثلث حریق دارند، قصور و کوتاهی اهالی رسانه در عدم آگاهی بخشی و هشدارهای بهموقع و آموزش مردم در این زمینهها کاملاً مشهود است ۔این در حالی است که رسانههای تصویری با ساخت کلیپهای کوتاه و اثرگذار تصویری و اهلقلم بهصورت مداوم و مستمر میتوانند آگاهیهای عمومی را برای همراهی و مشارکت مردم در جهت پیشگیری و اطفای حریق در جنگلها و مراتع را در بطن فعالیتهای خود قرار دهند و وظایف و مسئولیتهای تکتک افراد جامعه در حفظ و مراقبت از جنگلها و منابع طبیعی زاگرس این میراث کهن سرزمین ایران همچنین رفتارهایی که منجر به تخریب محیطزیست و پیدایش رخداد آتشسوزی میشود را مکرراً یادآوری نموده و در کانون توجه مخاطبین خود قرار دهند۔
من شاخهای ز جنگل سَروم ...
از ضربه تبر،
دیدگاهها