اعظم روانشاد: مقام معظم رهبری در طی سالهای گذشته توجه بسیار زیادی به تولید در کشور داشتهاند و چندین سال است که شعار سال را حولوحوش تولید در کشور نام نهادهاند. امسال هم ایشان شعار سال را «جهش تولید» نام نهادهاند. توجه به شعار تولید در طول چند سال گذشته ما را متوجه نکاتی میکند که باید بهمرور آنها پرداخته شود. قبل از هر چیزی باید گفت توجه مقام معظم رهبری به تولید ناشی از شناخت ایشان از مشکلات اقتصادی کشور و بهتبع اثر این مشکلات بر سایر بخشهای جامعه است. برای مثال اگر ساختار تولید در بطن اقتصاد کشور درست شود هم مسئله خودکفایی تحقق پیدا میکند، هم اقتصاد مقاوم میشود و هم بیکاری که امروزه بعد ساختاری به خود گرفته است و پیامدهای زیادی را برای نهادهای اساسی جامعه به همراه داشته است تا حدودی حل میکند. همچنین توجه به تولید بهمثابه شعار سال توجه مسئولین یا سیاستگذاران و بخش خصوصی را به مسئله تولید و تلاش در جهت جهش آن در کشور جلب میکند. پس با توجه به بحث فوق و تأکید مقام معظم رهبری به «جهش تولید» ضروری است به ابعاد ساختاری که در حوزه تولید اختلالاتی را به وجود آورده است توجه شود. توجه به ابعاد ساختاری به مسئولین کشور یادآوری میکند که باید سیاستهای همهجانبهتری را برای توجه به حل مسئله تولید در کشور و «جهش تولید» پیش بگیرند.
قبل از توجه به ابعاد ساختاری تولید لزوم توجه به چند نکته درباره تولید حائز اهمیت است. اساس مسائل اقتصادی بهطور عام حولوحوش سه محور میچرخد، یعنی تولید، توزیع و تنظیم آنها. لذا اگر تولید به هر دلیلی با اختلال مواجه شود مسائل تنظیم و توزیع نیز با اختلال مواجه میشوند. دوم، در اقتصاد تولید مقوله بسیار پیچیدهای است که به تولید محصولات در سه بخش اقتصادی کشاورزی، صنعت و خدمات اشاره میکند. برای مثال در جهان امروز تولید دانش و خدمات مانند خدمات گردشگری به یکی از ارکان اساسی تولید تبدیلشده است. درنهایت، لزوم توجه به توسعه پایدار در تولید بسیار حائز اهمیت است، به این معنی که تولید نباید منابعی را که منجر به کالا نهایی میشوند را از بین ببرد، همچنین تولید نباید بر محیطزیست تأثیرات منفی داشته باشد و یا باید تأثیرات آن را به حداقل رساند.
با این تفاسیر به چند بعد ساختاری اقتصادی کشور پرداخته میشود که لزوم توجه به آنها بسیار حائز اهمیت است. این ابعاد عبارتاند از شکل یا نوع اقتصادی ایران، رابطه بخشهای تولید باهم، قواعد تولید و فعالیت در عرصه اقتصادی و درنهایت عناصر تولید با تأکید بر نیروی انسانی. در این نوشتار به مورد اول و در بخشهای بعدی به موارد بعدی پرداخته خواهد شد.
شکل یا نوع اقتصاد ایران وابسته است. مهمترین ویژگی اقتصادهای وابسته این است که محصولات خام تولید یا استخراج میکند و سپس آنها را صادر میکند و درنهایت با صادرات مواد خام کالاهای صنعتی وارد میکند. با سر برآوردن نفت در اقتصاد ایران و نقش تعیینکننده آن در تولید ناخالص ملی، اقتصاد کشور تا حدود زیادی وابسته به صدور نفت شد. وابستگی به نفت، اقتصادی ایران را بسیار شکننده کرده است. برای مثال هرگاه قیمت نفت با نوسانات مواجه بوده است تولید در سایر بخشهای اقتصادی را نیز تحت تأثیر قرار داده است، یا تحریمهای ظالمانه با هدف قرار دادن فروش نفت ایران آسیبهای را به اقتصاد کشور متحمل کرده است. همچنین وابسته بوده اقتصادی کشور به نفت باعث ورود کالا در سطح وسیع، عدم تولید در داخل و لذا بیکاری شده. بهعبارتدیگر اقتصادهای وابسته زیاد توان تولید اشتغال ندارند.
به همین دلیل بوده است که مقام معظم رهبری بارها تأکید کردهاند از خام فروشی نفت باید جلوگیری شود و با تبدیل آن به فراورده و کالا ارزشافزوده آن را باید بیشتر کرد. تأکید مقام معظم رهبری بر جلوگیری از خام فروشی دو هدف عمده را در ساختار اقتصادی کشور محقق میکند. نخست با تبدیل نفت به فرآوردهها و کالا تولید حداقل در این بخش اقتصادی رونق میگیرد و بخشی از کالاهای کشور در داخل تأمین میشود و همین امر بهنوبه خود منجر به اقتصادی مقاوم میشود و شکنندگی آن کاهش مییابد. از سوی دیگر تولید کالا در داخل کشور، اقتصاد کشور را از وابستگی به محصولات کشورهای دیگر کمتر میکند.
اما وابسته بودن اقتصاد کشور به نفت به اشکال دیگر هم به تولید کشور آسیب رسانده است. این امر به دو صورت عمده بوده است. ارز حاصل از صادرات نفت به اشکال مختلف همیشه به بخشهای تولید بهویژه صنعت تزریقشده است، مانند صنایع تولیدی و ساختمان. همین امر باعث شده است که تولید کشور و صاحبان این بخش متکی به دلارهای نفتی باشند. نتیجه آنهم چیزی جز پایین آمدن کارآمدی اقتصادی یا عدم تولید کالاهای با کیفیت در کشور نبوده است. زمانی که کالای با کیفیت تولید نشود توان رقابت با کالاهای خارجی را ندارد و سریع از بازار خارج میشود یا قابلیت صادرات ندارد و تولید با مشکل مواجه میشود، در این زمینه میتوان به لوازمخانگی و صوتی و تصویری اشاره کرد. تا زمانی که کالاهای خارجی در بازار موجود باشند، کالاهای داخلی بازار خوبی ندارند. همچنین ارز حاصل از فروش نفت همیشه به اشکال مختلف به واردکنندگان کشور اختصاص دادهشده است و آنان نیز به واردات انواع مختلفی از کالاها مانند کالاهای سرمایهای و کالاهای مصرفی پرداختهاند. نتیجه آن چیزی نبود جز صدمه زن به تولیدکننده داخلی بهویژه در زمینه کالاهای مصرفی. این ارز تخصیصیافته به واردکنندگان به چندین شکل به ساختار تولید کشور صدمه زده است که مهمترین آنها عبارتاند از ورود کالاهای مختلف با ارز دولتی و عدم اشتیاق لازم برای تولید آنها در داخل، ورود نیروی انسانی به حوزه تجارت تا تولید، سودآور بودن بخش واردات نسبت به تولید کالا و درنهایت تجاری شدن اقتصادی کشور بهجای تولیدی شدن. در دورههای از تاریخ کشور بهویژه دوره تعدیل ساختاری با گشودن مرزهای اقتصادی کشور بر روی کالاهای خارجی، ورود این کالاها به کشور سرعت گرفت. همچنین برای تولید نیاز است که بخش قابلتوجهی از کالاهای واسطهای در کشور تولید شوند. برای مثال تولید خودرو مستلزم این است که بخش قابلتوجهی از قطعات این وسیله در کشور تولید شود، اما اینگونه نبوده است، بلکه در برخی از موارد هم تنها بهصورت مونتاژ بوده است. در شرایطی مانند تحریم که واردکردن این قطعات به داخل کشور امکانپذیر نبوده است، تولید خودرو نیز با مشکلات اساسی مواجه بوده است. لذا وابستگی اقتصاد کشور به نفت اتصالات پس روند و پیش روند بین بخشهای مختلف اقتصادی و لذا تولید را با اختلال مواجه کرده است و بخشی از آن را به بیرون از کشور وابسته کرده است.
دیدگاهها
نه یک اقتصاد داخلی امروز بزرگترین سرمایه
گذاراقتصادی درکشورویتنام آمریکاست!!!!!!
اگر کشوری ازچرخه تولید جهانی عقب بیفتد
صددرصد از لحاظ اقتصادی شکست خواهد خورد.
بزرگترین جلوه رشداقتصادی بهبود ارزش شاخصه
پولی یک کشور نسبت به ارزهای خارجی است.....
حال باید به دنبال راه حل بود کدام راه حل؟؟