جالب است بدانیم که حدود هفتصد سال پیش یعنی در زمان تسلط مغولان بر چین، ایران و بسیاری از مناطق دیگر جهان، بیماری طاعون شیوع پیدا کرد و نزدیک به یکسوم مردم کشورهای مختلف دنیا را از بین برد. منشأ این بیماری واگیردار همانند بیماری کرونا که امروزه سراسر دنیا را فراگرفته است، کشور چین بود.
این طاعون که به طاعون سیاه نیز شهرت دارد، ابتدا کشتار زیادی از مردم خاورمیانه بخصوص مردم ایران کرد و سپس از طریق آفریقا و کشتیهای بازرگانی به اروپا راه یافت و به دنبال آن بیشتر کشورهای اروپایی را در برگرفت. خط سیر گسترش طاعون شباهت زیادی با خط سیر گسترش کرونا دارد.
در آن زمان به دلیل فقدان وسایل ارتباطی و نقلیه کنونی همچون هواپیما، ماشین و...شیوع بیماری با کندی انجام میگرفت به طوری که چند سال طول کشید تا طاعون از چین به اروپا رسید ولی شیوع کرونا در جهان دو سه ماه بیشتر به درازا نکشید.
در آن زمان به دلیل فقدان وسایل ارتباطجمعی چون رادیو و تلویزیون و اینترنت و فضای مجازی اطلاعات مردم درباره این بیماری بسیار ناچیز بود و از سوی دیگر علم پزشکی هنوز به منشأ میکروبی و ویروسی بسیاری از بیماریهای واگیردار و غیر واگیردار پی نبرده بود. بهداشت عمومی و تغذیه مردم بسیار پایین بود. به همین خاطر بیماری بسیار سریع در جهان منتشر شد و جان بسیاری از مردم را گرفت.
بیماری طاعون در سال ۱۸۹۴، پس از سالها پژوهش، توسط الکساندر یرسین کشف شد.
لازم به ذکر است بیماری طاعون در طول تاریخ چه در ایران و چه در اروپا و سایر مناطق جهان جمعیت زیادی از مردم جهان را نابود کرده است.
در ایران دوره ساسانی و ایران بعد از اسلام مردم ایران صدمات زیادی از این بیماری متحمل شدند. این بیماری به کمک دانشمندان امروز شناسایی و مهار شده است و چندان نخواهد پایید که کرونا هم دیر یا زود به همت دانشمندان علم پزشکی به تاریخ خواهد پیوست.
انسان همواره در طول تاریخ با مصیبتها و مشکلات فراوانی دستوپنجه نرم کرده است و بر آنها غلبه یافته است و بهیقین از این سختی هم بهآسانی عبور خواهد کرد.
مطلب خود را با غزلی از حافظ شیرینسخن به پایان میبرم:
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهای از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله میداند خدای حال گردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
دیدگاهها
نوشته جالبی بود
کاش رفرنس و منبع را هم معرفی میکردید.