لرستان جایی است که ۱۱ ماه قبل گرفتار سیلاب شد و خسارتهای فراوان دید و بحرانی وسیع را تجربه کرد؛ اما اینکه چرا با گذشت ۱۱ ماه از آن حادثه باز هم گرفتار همان وقایع شدیم، سؤال اصلی امروز ماست.
سیلاب اخیر لرستان (که در راه خوزستان است) نشان میدهد ما تقریباً هیچ درسی از اتفاقات گذشته نگرفتهایم. کماکان ساختوسازها در مسیر سیل انجام میشود و تدابیر برای منحرف کردن سیلاب نیز نه در این ۱۱ ماه بلکه در سالهای اخیر تغییر خاصی نکرده است؛ درحالیکه سازههای ضعیف همچنان در این مناطق موجود است و همچنان نیز ساخته میشود. یکی از این سازههای ناپایدار، پلهای مناطق مستعد سیل هستند؛ پلهایی که در لرستان عمر خیلی از آنها به بعد از سیلاب بهار ۹۸ برمیگردد ولی در کمال تأسف در سیلاب اخیر از بین رفتند.
اینها نشان میدهد نظام مدیریت بحران ما فقط منتظر وقوع حوادث و سپس امدادرسانی است که البته در این امدادرسانی مشکلات عدیدهای وجود دارد. به نظر میرسد کارهای اصلی که برای مقابله با سیلاب باید انجام شود انجامنشده، گرچه باور دارم چنین اقداماتی حداقل نیاز به بازه زمانی پنج تا ۱۰ ساله دارد؛ مثلاً جابهجا کردن مردم از مسیر سیلاب حتماً به زمان نیاز دارد و کار آسانی نیست، ولی حتی نشانههای مثبتی که ما را امیدوار به شروع تغییرات کند وجود ندارد.
در سیل بهار امسال کمیتهای از افراد متخصص و چهرههای دانشگاهی در حوزههای مختلف تشکیل شد تا نقشه راهی برای مقابله با بلایای طبیعی تهیه کنند، ولی تا امروز خروجی این کمیته حتی در نشریات تخصصی و تصمیمات مسوولان دیده نمیشود.
البته در سیل اخیر لرستان یک نکته مثبت وجود داشت که نشان داد لااقل در یک حوزه بهتر از قبل عمل شده است و آن حوزه اطلاعرسانی و هشدار سریع به مردم بود. چند روز قبل از وقوع سیل سازمان هواشناسی هشدارهای لازم را به مردم داده بود و همین باعث شد بسیاری از مردم آن مناطق خانههای خود را تخلیه یا تدابیر پیشگیرانه اتخاذ کنند. این نشان میدهد سیستم هشدار قبل از سانحه در کشورمان فعالتر شده ولی متأسفانه در بقیه کارها هنوز دستاورد چشمگیری نداشتهایم.
دیدگاهها