سهیلا والیزاده مرادی: به نظر میرسد در اغلب کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه نیل به اهداف اقتصادی و ارتقاء آن که رابطه مستقیم با سطح زندگی، معیشت، اخلاق و عفت عمومی دارد اصلیترین مطالبهی عمومی جامعه است چیزی که در کشور ما همیشه در درجه چندم اولویت قرار میگیرد و به تبع آن شکافهای عمیق فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی در جامعه روز به روز بیشتر میشود. در چنین شرایطی که مهار جامعه از دست افراد پاکدست، توانمند، متخصص و دلسوز خارج شده است میتوان سواد، نیرو و آگاهی خود را برای ارتقاء زیرساختهای فرهنگ عمومی متمرکز کرد تا افراد سطح پایین نتوانند شتاب بیشتری به سقوط و انحطاط آن بدهند.
انتخابات نادرست و مبتنی بر هیجانات کاذب که البته قسمت عمدهاش ناشی از انزوای افراد کاریزماتیک، جسور و پاک دستی است که به دلایل گوناگون پا به عرصه نمیگذارند و میدان خالی جولانگاه ترکتازی افراد میانمایه و ناکارآمد میشود و درنتیجه شکستهای پیاپی و انسدادهای متوالی در برابر چالشهای بزرگ کشور (مسئله اقتصاد و مبارزه با فساد و رانت و ...) است. از سوی دیگر عملکرد ضعیف نمایندگان ناکارآمد باعث دلسرد شدن مردم به انتخاب نماینده مجلس و شورای شهر شده است در این شرایط هواداران کاندیداها دست بهروشهای غیرعقلانی و بر پایه جو زدگی میشوند و حس میکنند روشهای خردمندانهای برای جلب آرای عمومی وجود ندارد یا تأثیری ندارد.
در لغتنامه معنای مسخرگی و لودگی را از هم جدا دانسته زیرا مسخرگی شغل است و لودگی تنها برای خنده خود شخص و اطرافیانش ...
رسانه ملی در ایجاد فضای مسخره گی بیشترین نقش را دارد و با پرداخت حقوقهای نجومی به کسانی از قبیل مدیری و جوان و ...سعی داشته که قدرت تجزیه تحلیل درست را از افراد بگیرد و روح اعتراض نسبت به تناقضهای آشکار از بین برده و خنثی کند تا جایی که مهران مدیری بارها در برنامههای خود اعلام میکند (من طرف شمام) با القاء این حس که مردم مقابل حکومت هستند البته ایشان با یک دستمزد غیرقابلتصور برای عامه مردم و در رسانه حکومت علیه آنها.
زیرا بار معنایی کلمات کاهش یافته و همه واژگان در خدمت مطامع سیاسی در آمدهاند و تعارض و تناقض زیادی در شعار و عمل مسئولین وجود دارد و خوشبختی و معیشت مردم به درجههای آخر تنزل یافتهاند؛ و بیان اینهمه تعارض هم مخالفت تلقی میشود؛ و مسخرگی به عنوان یک ابزار قدرت خیلی خوب میتواند باعث سازگاری هر چه بیشتر جامعه با زخمهایشان شود. نمونه اینکه برای تلخترین دردها هم در شبکههای مجازی جوک ساخته و آن را عادی و حتی خندهدار تلقی میکنند.
در چنین شرایطی بهترین شکل ممکن و ملموس از آزادی تائید همهجانبهی تمامی ابعاد و سیاستهای اقتصادی، فرهنگی و ...است. در خرمآباد ما هم در هر دوره انتخابات با یک مدیده خاص مواجه میشویم و تائید مردم به خیال اینکه با یک فرد معترض (از گونهای دیگر) طرف هستند ما را مضحکه خاص و عام میکند.
اگر چه مجلس دهم مجلس کارآمدی نبود تا جایی که در تورم ۳۰۰ درصدی بنزین کوچکترین واکنش اعتراضآمیزی با ادله تسریع سقوط طبقه متوسط به ضعیف از خود بروز ندادند.
اما نگرش متقابل ما و انتخاب آن نهتنها بازدارندهی این رفتارهای سخیف و دمدستی نخواهد بود بلکه مهر تأییدی است بر گسترش هر چه بیشتر این فرهنگ مخرب و ویرانگر که برخی به اشتباه آن را نوعی اعتراض مدنی و مبارزه آرام با فساد مسئولین میپندارند.
در حالی که به نظر نگارنده یکایک ما همان قدر که وظیفه داریم به عنوان یک ایرانی با فساد، تباهی و زشتی به هر توش و توانی که داریم مبارزه کنیم به همان اندازه بایستی برابر گسترش لودگی و دلقکبازیهای حقیر بایستیم زیرا بدون شک این رفتار در نهایت به نفع قدرت خواهد بود و ابزاری برای از بین بردن روح اعتراض جمعی است و سرانجام همصدایی با آن ایجاد جامعهای است که دلقکها با معیارهای حقیر خود میسازند.
دیدگاهها