رکن رکین نظامهای سیاسی مردمسالار انتخابات است. تبلور اراده مردم بر سرنوشت خویش. در این دوره انتخابات نیز به مانند گذشته از مرز تعدد گذر کردهایم و به تکثر کاندیداها رسیدهایم. حال آنکه برای یک کرسی وکالت دریک شهرستان کوچک چه نیازی به حضور کاندیداهای متعدد وجود دارد که ما را در یک ترافیک سیاسی قرار میدهند. در بسط و ایضاح این مقوله بایست مسائل دیگری را واکاوی نمود.
📘یکم : عدم شکلگیری جامعه مدنی سازمانیافته
درروند مردمسالاری در ایران همواره شاهد گامهای روبهجلو توسط اندیشمندان بودهایم . اما به دلایل مختلف این گامها منتج به نتیجه دلخواه نشده است. یا در میانه راه از حرکت ایستادهاند ، یا با آن برخورد شده است ، و یا دولت بهعنوان طرف دیگر این رابطه دوسویه ملت را کاملاً همیاری ننموده است ، لذا عدم شکلگیری جامعه مدنی سازمانیافته عامل اساسی توسعهنیافتگی سیاسی شده است.
📕 دوم: فقدان ساختار حزبی انتخابات
احزاب مهمترین شاخصه نظام سیاسی مردمسالار است . بدنه احزاب برخاسته از مردم است و مستقیماً بر فرآیند انتخابات تأثیر خواهد گذاشت. این احزاب هستند که در انتخابات سهم بالایی از کرسیها را به خود اختصاص میدهند .احزاب هستند که میتوانند انتخابات را سامان بخشند و از ثبتنامهای بیضابطه جلوگیری نمایند و نیز باب تأثیر بر انتخابات به پشتوانه آراء قومی و قبیلهای و گاهی جمعآوری آراء خاکستری و سرگردان و گسیل آنها به سمت و سوی خاص را بسته نگه دارند و نیز سد راه لابیهای قدرت و ثروت به عرصه انتخابات و به حاشیه راندن متخصصین و متفکرین و اخلال در انتخابات سالم خواهند شد و چهبسا دیگر با انگارههایی مانند ضربهگیر و معاملهگر سیاسی و یا نعل وارونه و... در فرهنگ سیاسی و ترمینولوژی انتخابات مواجه نخواهیم بود. چه اینکه موفقیت و جلب آراء مردم در شهرهای بزرگ که از رشد سیاسی بیشتری برخوردار هستند از روش اعلام لیست حزبی و جناحی و یا برعکس ورود کاندیداهایی که در شهرهای بزرگ ، فاقد پایگاه مردمی هستند و با علایق سیاسی ایشان با اقبال عمومی کمی روبرو است لکن با ابرام بر تکلیف به خدمت به مردم ، راهی حوزه انتخابیه شهرهای دیگر کمتر توسعهیافته شده و ...، از این منظر قابل فهم و تحلیل خواهد بود.
📗سوم: آشتی میان اخلاق و سیاست
صرفنظر از آراء و نظریات بسیاری از اندیشمندان سیاسی که مداخله اخلاق در سیاست را بسیار مضر میدانند، اما در نظام سیاسی مانند جمهوری اسلامی ایران که داعیه سعادت بشر سر میدهد، اخلاق میبایست در اولویت باشد؛ و این حلقه مفقوده زنجیره مردمسالاری اخلاق است. لذا رهیافت این مقاله این است: که در مقاطع مختلف زمانی هرگاه دولت دموکراسی بیشتری به مردم تزریق نموده است و نهادهای نظارتی با مقید دانستن خود به حرکت در مدار قانون علاوه بر واکسینه نمودن خود، در اداره امور مملکت از طریق اعمال قدرت مردم نتایج بهتری به دست آمده است و از دیگر سوی هم حاکمیت و هم مردم با عمل به سیره رسول مکرم اسلام (ص) و بزرگان دینی سیاسی و حتا نظریات فلاسفه غرب، با رهنمودهای اخلاق در سیاست، به کثرتگرایی که میتواند مظهر دموکراسی و در طول شکلگیری جامعه مدنی و توسعه سیاسی باشد و نه خود منشأ آسیب و تالی فاسد خاتمه دهیم و به روند مردمسالاری در این آبوخاک که در گذر زمان و تاریخ خود میراث خون شهیدان و مجاهدت مجاهدان بسیاری است کمک نماییم.
بابک گلپایگانی
دیدگاهها
حزب توسعه و آبادانی لرستان