حدود هشت ماه از سالی که قرار است انتخابات مجلس در آن کلید بخورد گذشته است و همچنان کاندیداهای ورود به پارلمان، کم تأثیرترین بازیگران عرصههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی هستند. هر روز موضوعات جدیدی در فضای جامعه مطرح میشود که شخصیتهای حقیقی و حقوقی مواضع و نظرات خود را در رابطه با آن منتشر میکنند؛ اما همچنان خبری از کاندیداهای ورود به مجلس که میبایست بیشترین سهم را در این اظهارنظرها داشته باشند نیست.
سکوت این روزهای نامزدهای انتخابات نه نشانه ناتوانی آنها در بیان مواضع و نه سکوت خودایمندار عامدانهای برای در امان ماندن از پیکان انتقادات است. گرچه هردو این عوامل میتواند دلیلی باشد برای کممیلی نامزدها نسبت به حضور در معرض افکار عمومی؛ اما آنچه بیشتر از هر عاملی باعث ایجاد چنین فضایی شده است، قوانین حاکم بر انتخابات مجلس در ایران است.
روند برگزاری انتخابات در بسیاری کشورها بدین صورت است که کاندیداها ابتدا در رقابتی درونتشکیلاتی به عنوان برگزیده حزب خود انتخاب میشوند و در ادامه آزادانه در فضای عمومی و رسانهای، مواضع خود و حزب متبوع را در مورد تمامی فرایندها و موضوعات جامعه بیان میکنند. در چنین فضایی مردم نیز فرصت آن را دارند که با مقایسه مواضع و بیان کاندیداها، از میان آنان به انتخاب بپردازند.
در ایران اما قوانین سختگیرانه و محدودکننده در رابطه با تبلیغات انتخاباتی و قرائتهای متفاوت از مصادیق تبلیغات سبب میشود کاندیداها تا زمان تأیید صلاحیت از هرگونه حضور در فضای عمومی رسانهای وحشت داشته و عطای افکار عمومی را به لقایش ببخشند. فاصله میان تأیید صلاحیت و روز انتخابات نیز به قدری آشفته و شلوغ است که فرصت هرگونه انتخاب مبتنی بر تحقیق و مطالبهگری را از مردم گرفته و طبیعتاً در چنین موقعیتی احساسات و هیجانات است که نقش تعیین کنندهای در جهتگیری افکار عمومی خواهد داشت.
در چنین فضایی کاندیداها ناچارند که در جلسات خصوصی و یا آیینهای سنتی نظیر عروسی و ختم به هر نحو ممکن حضور یافته و یا مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند که این شیوه نیز نه تنها موجب پایین آمدن شأن کاندیداها میشود، بلکه به دلیل ثبت و ضبط نشدن بیان و مواضع کاندیداها، در آینده قابل استناد نبوده و از طرفی معمولاً تحت تأثیر چنین فضایی سطح بحثها و سخنرانیهای کاندیداها در این گعدههای خصوصی نیز بسیار تنزل کرده و به سمت مباحث شخصی و طایفهای پیش میرود.
البته این قاعده در مورد کسانی که اکنون نماینده مجلس هستند صدق نمیکند و آنها به روشهای مختلف میتوانند خود را در معرض افکار عمومی قرار دهند که این مورد نیز میتواند یکی از ضعفهای قانون موجود باشد، اما نکته نگرانکنندهتر آن است که امروز رقابت نامزدهای انتخابات مجلس نه در عرصه و معرض افکار عمومی که در نهانخانه گعدهها و انجمنهای سری و یا در صفوف مردم در آیینهای سنتی مثل ختم و تشییعجنازه در جریان است.
ارائه تعریفی مشخص از تبلیغات انتخاباتی، بهدور از هرگونه ابهام و تفسیر از سوی مراجع ذیصلاح شاید بتواند راهحلی باشد برای این مشکل و نکته دیگر آنکه ورود رسانهها و مراکز و تشکلهای علمی به عنوان شایستهترین مراجع داوری و به چالش کشیدن کاندیداها میتواند فضای انتخابات آینده را بسیار روشنتر و البته پرشورتر نماید.
نسیم عباسی/شهاب آسمانی
دیدگاهها