سازمان مدیریت و برنامهریزی هر استان در حقیقت با توجه به مأموریتهای اصلی و شاخص آن، اگر نگوییم بالاتر از جایگاه مدیریت ارشد است، بهتر است بگوییم بعد از منصب استانداری، مهمترین جایگاه مدیریتی هراستان است.
برخی از مهمترین وظایف این دستگاه کلیدی را با هم برشماریم:
🔻توزیع اعتبارات جاری (حقوق و دستمزدها و...) وعمرانی استان (کلنگ زنیها و ساخت و سازها و...)
🔻دبیر شورای برنامهریزی و توسعهی استان
🔻دبیر شورای برنامهریزی و توسعهی استان
🔻جذب اعتبارات ملی
🔻دبیر شورای فنی استان
🔻تنظیم برنامهی بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت توسعهی استان (همانی که همیشه گمشدهی لرستان است)
🔻مدیریت منابع انسانی (میزان استخدام نیروهای دولتی و ارتقاء سطح دانش و نگرش و انگیزش آنان و...) و تحول نظام اداری استان منطبق با آخرین نظریات مدیریت در جهان پیشرفته و...
🔻دبیر کارگروه توسعهی مدیریت استان با همهی تعاریفی که از توسعه داریم.
🔻انجام سرشماری عمومی نفوس و مسکن یعنی گردآوری اطلاعات و دادههای بنیادی و پایهای و...
🔻تهیه طرحهای جامع آماری
🔻دبیر توسعهی دولت الکترونیک
🔻دبیر کارگروه پژوهش و فناوری استان و.....
سازمان مدیریت و برنامهریزی یک استان یا کشور ایران، حکم cpu (واحد پردازش مرکزی central prossesor unit) را دارد.
"سی پی یو" مغز کامپیوتر است هرچه این مغز مدرنتر و روزآمدتر باشد هم سرعت پردازش سریعتر و هم دامنهی پردازش بیشتر میشود.
در سالهای گذشته رایانهها "تک نخی" بودند و فقط دریک حوزه میتوانستند فعالیت کنند و تا یک فعالیت و عمل خاتمه نمییافت امکان شروع عمل جدید نبود ولی رایانههای جدید "چندنخی" شدهاند و بهصورت همزمان و همروند چند فرآیند را با یک واحد پردازشcpu و نظارت هماهنگ، انجام میدهند!
حدود۱۸سال پیش با کامپیوترهایی کارمی کردیم که قدرت پردازش مغزشان (central prossesor unit) در مقایسه با نسل جدید رایانهها بسیار پایین بود.
امروز نسل جدید رایانههای "چند نخی" دارای سی پی یوهای هشت هستهای و حتی ده هستهای هستند و در یک آن، میلیونها گیگابایت اطلاعات و داده را از حوزههای مختلف پردازش میکنند، تصور کنید اگر با این حجم از اطلاعات، شما بخواهید با یک رایانهی (کامپیوتر) تک نخی و تکهستهای کار کنید چهکاری میتوانید بهپیش ببرید!؟
حالا از این بگذریم که دولت مهرورزی دکتر احمدینژاد "مغز دستگاههای دولتی" را نشانه رفت و واحد پردازش مرکزی(cpu) دستگاه اداری کشور را از کار انداخت و ما سالها باید تاوان بی مغزیهای گذشته را بپردازیم!
این دستگاه کلیدی است که نقشهی راه مدیران را طرحی میکند و برای اجرای نقشه، آنان را مشاوره و به آنان اعتبار تخصیص میدهد و در آخر مدیران را ارزیابی میکند!
افقهای ۵ تا ۱۰ تا۲۰ساله را طراحی میکند و همهی امکانات سراسر استان و کشور را در مسیر توسعه تعریف میکند و ظرفیتها را شناسایی و به سرمایهگذاران معرفی میکند و...
المختصر!
جایگاه سازمان مدیریت و برنامهریزی جایگاه بسیار حساسی است و باور داریم اگر امروز جایگاه استان ما در بین استانهای کشور، از جمیع جهات چنین بیرونق شده است!
اگر ما رکورددار شاخصهای منفی بیکاری جوانان، طولانی شدن اجرای پروژهها، ازهمپاشیدگی خانوادهها، اعتیاد و بهطورکلی آسیبهای اجتماعی هستیم، بخشی از آن نشانگر کمکاری دیروز سازمان مدیریت برنامهریزی استان است!
مظلومیت پنهان مردم لرستان همین است که کلیدیترین دستگاه دولتیشان ناکارآمد بوده است! مظلومیتی که نمود آن ملموس نیست!
این که امروز استان ما و مدیران ما در نوعی بیبرنامگی و شلختگی میلولند اگر نگوییم همه، ولی قطعن بخش بزرگی از آن محصول بیبرنامگی سالهای متمادی سازمان مدیریت و برنامهریزی استان لرستان است!
این جایگاه را محض خدا به اهلش بسپارید!
چرا افرادی مطرح میشوند که در این عرصه یا کار نکردهاند یا کارنامهی درخشانی ندارند!؟
این جایگاه را به کسی بسپارید که برای خاطر خدا و بچههایمان، توانایی ترسیم افقهای آینده را داشته باشد!
این جایگاه را به کسی نسپارید که کنار استاندار بنشیند و بگوید:
"کجا خرجش کنم!!"
جناب دکتر نوبخت!
شما هم فرزند این آبوخاک هستید دلتان برای بچههای بی افق بسوزد!
وقتی قراراست کلید مدیریت کلیدیترین دستگاه را به کسی بسپارید حتمن حواستان باشد که بسیاری از پدران و مادران نگران آیندهی فرزندان خود هستند!
هبه کردن جایگاه "سازمان مدیریت و برنامهریزی استان" به هرکسی از دو حالت خارج نیست:
یا جناب دکتر نوبخت خود نمیداند چه خبراست که بنده به این بخش باور ندارم یا ایشان نیز بعد از این که ، در این مملکت آسان گرفته میشود! آسان گرفته است!
ولی:
...این خون است
خون باغبان پیر رنجوراست
چنین آسان مگیریدش
چنین آسان منوشیدش...!
علی گودرزیان
چهارم مهرماه ۹۸
دیدگاهها
وقتی نماینده ها با هم اتحاد ندارن بهتر از این نمیشه (تذکر اقای بروجردی به وزیر ورزش راجع به افتتاح ی پروژه در خرم اباد) یا مخالفت پلدختر با ساخت سد معشوره
و ...
مسولین بومی میاد میشه قبیله ای
غیر بومی میاد که همه میشن کاربلد و دلسوزمردم
تا کی میخاد این ادامه داشته باشه .
یاحق
در مورد اول صرف نظر از صحت یا ثقم ماجرا، حکایت من قال و ما قال است. هم استانی عزیز، اگر استدلال ایشان ایراد دارد (که البته در برخی موارد دارد) آن را نقد کنید و نه شخصیت گوینده را. در مورد دوم هم داستان همان است: اگر فرد الف این متن را نوشته و نویسنده آن را اعلام و بازتاب داده باز باید به محتوای متن بپردازید نه چیز دیگری. خدا همه ی ما را راهنمایی کند.
با نظر ردیف 15 ایرج موافقم
با سپاس از نویسنده خوش فکر ...