یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

صبح زود به همراه چند تن از دوستانم از خرم‌آباد و از مسیر کوهدشت راهی بخش شاهیوند شهرستان دوره شدیم. در راه یکی از دوستان تعریف می‌کرد، روستايی‌های آلمان به شهرها مهاجرت نمی‌کنند چون شهر هیچ مزیتی به روستا ندارد، اينترنت هم كه ديگر كار را يكسره كرده، روستاييان آلمان از شير مرغ! تا جان آدميزاد! را از اينترنت سفارش می‌دهند.
افراد زيادی كه طرفدار خانه‌های بزرگ و ويلايی و صدالبته آرامش و هوای پاك‌ هستند، روستاها را برای زندگی انتخاب می‌کنند.
 
سؤالش این بود چرا در روستاهای ما وضع این‌گونه نیست؟!
سؤال سختی است. پاسخ به این سؤال نیاز به زمان، فکر و مطالعه زیادی دارد، چرا که واکاوی مهاجرت روستاشهری، موضوعی که تقریباً از اوایل دهه‌ی 40 آغاز شده است، محتاج دقت و بحث طولانی است.
در عین حال سوال ساده‌ای است. طبیعی است، اگر هر فردی از راه زیستن در روستا قادر به ارضای نیازهای زیستی خود و خانواده‌اش نباشد، روانه شهر شود.
 
در مسیر جاده‌ای باریک و اغلب بدون شانه، بحث را پی گرفتیم. در حالی که چشمم به رود زیبای کشکان و گوشم به مباحثه دوستان در باب کوچ روستائیان بود، ذهنم درگیر تفاوت‌های زندگی در کنار دو رودخانه کشکان و راین بود.
 
یکی از دوستانم می‌گفت: هر روز شاهدیم، کشاورزان، دامداران و باغداران بسیاری، صبح راهی روستاهایشان شده و عصر نیز با لاستیک‌های گل‌آلود به شهرها برمی‌گردند. او اعتقاد داشت، در این بین نقش دافعه‌های روستایی مهم‌تر از زرق و برق جاذبه‌های شهری است. او می‌گفت چند روز پیش از رادیو شنیده که رئیس ستاد مدیریت بحران کشور، گفته است: همین الان، بیش از ۸۰ هزار روستا با تانکر آب‌رسانی می‌شوند.
 
دوست دیگرم معتقد بود: شاخص‌ها گویای این است که در کشور ما وضعیت اقتصادی، مزیت‌های شغلی و توزیع ثروت بین شهرنشین و روستانشین به‌هیچ‌وجه عادلانه نیست. در سال ۹۷، روستائیان که تقریباً ۲۶ درصد جمعیت کشور هستند، تنها در حدود ۷ درصد از سهم اعتبارات قابل‌احصا برای روستا را از کل مصارف بودجه کشور دریافت کرده‌اند و این در حالی است که حدود ۲۸ درصد تولید ناخالص داخلی کشور متعلق به آن‌هاست.
او می‌گفت: توزیع ثروت حتی در بین روستاهای کشور هم نابرابر است. در حالی که برخی از روستاها در رفاه کامل به سر می‌برند، برخی دیگر با فقر مطلق روبرو هستند.
 


در تمام مدتی که از روستاهای خانه سرخ، خاطره فرج، چم پلک، چم خوشه، چم دانه، درمره، کرگز، ولدکش و پیری چناران می‌گذشتیم، بحث‌ با حرارت ادامه داشت، اما من در فکر بودم. داشتم می‌دیدم که بعد از شش ماه، هنوز آثار سیل در جاده نمایان است. در ورودی روستای درمره بخشی از جاده را آب برده و زیر بخش دیگری را خالی کرده است. خسارات زیادی به تنها راه ارتباطی روستاهای مسیر وارد شده است.
با مردم که صحبت می‌کنی، عموماً وضعیت منطقه را فاجعه‌آمیز دانسته و از مسئولان انتقاد می‌کنند.
تمام حرف‌شان این است: گویی این‌جا به حال خود رها شده تا در مشکلات پساسیل و فقر و بیکاری دست و پا بزند.
پیرمردی که با زبان لکی صحبت می‌کرد، می‌گفت: در حدود صدسال سن دارم، در تمام عمرم، هیچ‌گاه رود کشکان را این‌گونه ندیده بودم. حالا دیگر جای باغ‌های انار و گردو و مزارع برنج و گندم‌مان را لجن و قلوه‌سنگ گرفته. انگار از اول هیچ زمینی نداشتیم. می‌گفت: اصلی‌ترین خواسته مردم آسفالت جاده‌شان است. تعریف می‌کرد، چند شب پیش، او و پسر و عروسش، چون ماشین نداشتند، از روستای خاطره برای آمدن به خانه، ۱۰۰ هزار تومن کرایه ماشین داده‌اند. با دهیار روستای کرگز که تحصیلات دانشگاهی داشت، هم‌کلام شدم. از او در مورد دغدغه ذهنی‌ام پرسیدم. می‌گفت حتماً در طول مسیری که تا روستای ما آمده‌اید، خیل جوانان بیکاری که لب جاده، بیکار نشسته بودند را دیده‌ای؟!
حرف‌هایش را این‌گونه پی گرفت.‌ در بخش توسعه روستایی تعدد تصمیم‌گیری، تعدد سیاست‌گذاری و تعدد اجرا بیداد می‌کند. پیوستگی سازمانی وجود نداشته و روستاهای ما یک متولی تصمیم‌گیر و یک اتاق فکر واحد ندارند.
  			 				 					وقتی کشکان دیوانه می‌شود

با خودم می‌گویم تا به امروز هر سیاست‌گذار و برنامه توسعه‌ای که ساکنین این روستاها را نادیده گرفته‌ و به این‌جا سر نزده در ابتدا باعث ایجاد محرومیت‌ شده و کم‌کم به سمت شکاف‌های قومیتی و زبانی و هویتی گام برداشته است.
بایستی هشدار داد؛ نقش بخش کشاورزی، به عنوان بنیان اقتصاد این مناطق بعد از حادثه سیل، رو به افول است و این امر تأثیر زیادی بر اقتصاد خانواده‌ها داشته است.
این روستاها مبتلابه بيکاری آشکار و پنهان، نبود راه دسترسی مناسب، پراکندگی جغرافیایی، ضعف اطلاعاتی و نبود اقتصاد غير زراعی بوده و در معرض اعتیاد و نفوذ خرافات هستند.
توصیه‌های سیاستی:
۱- بایستی سطح توسعه‌یافتگی همه‌ی روستاهای بالای 20 خانوار کشور با توجه به شاخص‌های اصلی آموزشی، زیربنایی، ارتباطی، بهداشتی- درمانی، سیاسی- اداری، مالی، خدمات بازرگانی- پشتیبانی و فرهنگی- تفریحی بر اساس اطلاعات مرکز آمار موردسنجش قرار گیرد تا در سه سطح توسعه‌یافته، نیمه توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته دسته‌بندی شوند. تا در نهایت با توجه به نتایج این مطالعه، روستاهای کمتر توسعه‌یافته کشور موردتوجه بیشتر و جدی‌تری در برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌های آتی قرار گیرند.
 
۲- بایستی شاخص‌های خط فقر، شکاف فقر و شدت فقر را در همه‌ی روستاهای کشور کنترل کرد. شکاف فقر که همان درآمد لازم برای انتقال فقرا به بالای خط فقر را نشان می‌دهد؛ یعنی در واقع به خوبی تخمین مفیدی از حجم منابع لازم برای ریشه‌کن کردن فقر را نشان می‌دهد و به ما می‌گوید زدودن کامل فقر در روستاها نیازمند چه مقدار پول و یا درآمد جدیدی است که باید در روستاها بین اقشار فقیر ایجاد شود تا فقر ریشه‌کن گردد.
شاخص شدت فقر هم که نه‌تنها فاصله فقرا تا خط فقر (شکاف فقر) را در نظر می‌گیرد بلکه نابرابری در میان فقرا را نیز محاسبه می‌کند.
طبیعی است که چنین مبلغی یا باید به‌وسیله سیستم مالیاتی صحیح و کارا به فقرا انتقال یابد، یا با ایجاد اشتغال، معادل آن درآمد ایجاد شود و یا از طریق اعطای یارانه به افراد زیر خط فقر عملی گردد. هر چند در دنیای واقعی به علل مختلف توزیع عادلانه یارانه امکان‌پذیر نمی‌باشد. پس برای ریشه‌کن کردن فقر در روستا فقط همان دو راه می‌ماند: مالیات و درآمد حاصل از ایجاد شغل؛
۳- یک منبع مالی نجات‌بخش نادیده گرفته شده در اقتصاد روستایی، گردشگری سبز، گردشگری پایدار، بیو توریسم و در کل طبیعت‌گردی و یا گردشگری روستایی است. لازمه حرکت صحیح چرخ‌های این نوصنعت، برنامه ریزی دقیق برای توان سنجی مناطق مستعد و بکر طبیعی به لحاظ قدرت جذب است. آفت صنعت گردشگری روستایی عدم برنامه‌ریزی مناسب، مشارکت ضعیف مردم روستا در این صنعت، نبود امکانات زیربنایی و کمبود تبلیغات و شناساندن سراب‌ها، رودخانه‌ها، کوه‌ها در قالب چشم‌انداز، گیاهان و حیوانات وحشی، نمادها و المان‌های فرهنگی، غذاها و مراسمات محلی، امامزاده‌ها و آثار باستانی و... در کل ویژگی‌های فیزیکی و فرهنگ بومی روستا است. در دره کشکان، در دل کوه‌های سر به فلک کشیده زاگرس، با وجود رودخانه باشکوه کشکان و باغ‌ها و تاکستان‌های زیبا، پایه‌های اصلی گردشگری را خداوند بنا نهاده است. حال و هوای پیاده‌روی در خیابان سنگی روستای درمره و حیاط‌های پردرخت خاطره کاملاً مشهود است. می‌توان در تمام دهکده‌های کنار رودخانه، امکانات قایق‌سواری و تفریحات آبی را بنا نهاد. عجیب است که در تمام طول مسیر حتی یک غذاخوری هم ندیدیم.

 مهدی حسنوند/ یافته


از کشکان تا راین



 

دیدگاه‌ها  

#1 موسی طولابی 1398-07-04 20:53
جناب آقای حسنوند عزیز خیلی زیبا حقیقت محرومیت مردم صادق و کم توقع منطقه شاهیوند رو با قلم تون نشون دادید.
خدا جوانان دلسوزی مثل شما رو حفظ کنه انشاالله
نقل قول کردن
#2 پارسا صادقی 1398-07-04 21:55
قابل تامل بود! ولی مقایسه جالبی نبود روستایی از محرومترین نقطه ایران و جهان با روستایی از کشور صنعتی چون آلمان؟!!!
وقتی در جامعه ای دعا جای تلاش کردن رو گرفته و هیچ کسی سر جای خودش نیست کاش با روستایی در افغانستان مقتیسه میکردی معقول تر بود
نقل قول کردن
#3 دهيار 1398-07-04 22:36
خدا شاهده آقايان نماينده و اطرافيان مارو ديوونه كرده بودند. ولي بعد از رسيدن به خر مراد، ما شاهيوندي هارو فراموش كردند. حتي ديگه جواب تلفن مارو هم نميدند. نميدونم با چه توقعي ميخوان براي تبليغ بيان.
جاده نداريم. آنتن موبايل نداريم. ٥٠ ميليون پول براي ما به اندازه ٣٠ ميليون كار ميكنه، چون همه ميره جاي كرايه
نقل قول کردن
#4 تقسیمات کشوری 1398-07-06 09:50
نام شهرستان دوره به چگنی تغییر پیداکرده لطفا از واژه شهرستان چگنی استفاده شود.
نقل قول کردن
#5 حبرنگار 1398-07-07 11:41
باور مکن که در دلشان می‌کند اثر
این قصه‌های تلخ که در اشک و آه تست

شاهیوند یکی از 20 منطقه محروم لرستانه
بایدما خبرنگارها از خودمون سوال کنیم، چرا اینقدر خبر و گزارش کمه از این مناطق؟
آگهی و رپرتاژ اداره نامه ها کاری کرده رسالت اصلی خودمونو فراموش کردیم.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا