با پیشرفت فنآوری و افزایش ضریب نفوذ فضای مجازی در جامعه، روند بسیاری از امورات دچار تغییرات شگرف شد و شرایط انتشار عقاید و نظرات افراد نیز در این بین دچار تغییر و تحولات عمده و اساسی شد.
در حقیقت قبل از فراگیر شدن فضای مجازی در جامعه، انتشار اظهارنظر افراد مختلف جامعه حتی مسئولین نظام، مدیران و نمایندگان مجلس عمدتاً از طریق انجام مصاحبه، سخنرانی و یا نگارش مقالات و یادداشتها در رسانه ملی و نشریات صورت میگرفت و قطعاً اینگونه اظهارنظر با مطالعه و کمترین خطای راهبردی همراه بود. با وجود چنین رویکردی کمتر به خاطر داریم که جراید یا رسانه ملی به انتشار اظهار نظر هنرپیشهها، فوتبالیستها، خوانندهها و ... در مورد مسائل غیر مرتبط با رسته فعالیت آنها پرداخته باشند.
در حقیقت قبل از فراگیر شدن فضای مجازی در جامعه، انتشار اظهارنظر افراد مختلف جامعه حتی مسئولین نظام، مدیران و نمایندگان مجلس عمدتاً از طریق انجام مصاحبه، سخنرانی و یا نگارش مقالات و یادداشتها در رسانه ملی و نشریات صورت میگرفت و قطعاً اینگونه اظهارنظر با مطالعه و کمترین خطای راهبردی همراه بود. با وجود چنین رویکردی کمتر به خاطر داریم که جراید یا رسانه ملی به انتشار اظهار نظر هنرپیشهها، فوتبالیستها، خوانندهها و ... در مورد مسائل غیر مرتبط با رسته فعالیت آنها پرداخته باشند.
اما در چند سال اخیر به مدد فضای مجازی و دربرگیری بالای این رسانهها، بازار اظهارنظر در باب مسائل گوناگون اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی و ... داغ شده است و افرادی که در یک زمینه مثلاً ورزش، خوانندگی، هنرپیشگی و ... دارای مهارت هستند (سلبریتی) و حتی افرادی که دارای مهارت خاصی نیستند و به واسطه داشتن چهره زیبا یا فعالیتی خاص و ... به شهرتی رسیدهاند (اینفلوئنسر) به راحتی میتوانند نظرات شان را در باب موضوعات مختلف بیان و در فضای مجازی منتشر سازند. البته این همه داستان نیست و قصه آنجا غصهناک میشود که این افراد بدون در نظر گرفتن مختصات شرایط موجود یا رویداد حادثشده، بدون داشتن سواد رسانهای درخور و حتی بدون اطلاعات کافی از حادثه رخداده، اقدام به انتشار نظرات مختلف و گاهاً خلاف واقع میکنند که گاهی اوقات این ایده پردازی منجر به التهاب در جامعه شده و چهبسا آسیبهایی جسمی یا روحی جبرانناپذیری به افراد وارد میشود.
در واقع با گسترش ابزارهای صوتی و تصویری در جامعه و شباهت بسیار نزدیک آنها به ابزار خبرنگاری، بسیاری از افراد جامعه (حتی قشر تحصیلکرده و یا نماینده مجلس) گرفتار توهم داشتن توانایی فعالیت رسانهای شده و با افزودن واژه فعال رسانهای به انتهای منصب شغلیشان (نظیر فرهنگی و فعال عرصه رسانه، کارشناس حقوق و فعال رسانهای، قصاب و فعال رسانهای و ...) به خود اجازه میدهند در باب مسائل مختلف جامعه (حتی بدون کسب آگاهی از مختصات و ابعاد حادثه) اظهارنظر کنند! این مدل فعالیت رسانهای بیمحتوا و بدون مطالعه و آگاهی از قوانین بیشباهت به مسافرکشی افرادی نیست که در مسیر بازگشت از اداره به منزل چند مسافر هم جابجا کنند تا پول بنزین خوریشان تامین شود!
بی هیچ تردید قضاوت یا اظهارنظر افرادی که تفاوت یا املای صحیح معدنی و مدنی یا قضایی و غذایی را نیاموختهاند فاقد محتوی علمی و اجتماعی است و حتی اگر بپذیریم این افراد نیاز به دیده شدن ندارند و بهاندازه کافی مشهور هستند، قطعاً نیاز به آموزش دارند!
اولین گام در آموزش نیز آشنایی با پذیرش عواقب اظهارنظر خلاف واقع یا ملتهب کننده جامعه است که در کشور ما متأسفانه هیچ زیرساخت یا برنامهای برای روشنگری در این خصوص طراحی نشده است و افراد بدون واهمه از عواقب انتشار یک خبر یا حتی شایعه به تولید یا باز نشر آن میپردازند!
با وجود اینکه قانونگذار در این خصوص قوانینی تقنین کرده است و حبسهای کوتاهمدت و حتی بلندمدت برای جرائم مشابه در نظر گرفته است، اما به جهت عدم آشنایی با قوانین افراد بسیاری وقعی به این قوانین نمینهند و بیمهابا بدون آگاهی از صحت یا سقم ماجرا سهواً یا عمداً به انتشار اخبار و اظهار نظرات گوناگون میپردازند. هر چند گستردگی فضای مجازی و شمار بالای اعضای این حوزه سرزمینی اجازه بررسی و نظارت به همه ابزارهای خبرپراکنی و مطالب منتشرشده توسط افراد مختلف را نمیدهد، ولی بیتوجهی مطلق به این عرصه و ولنگاری مجازی نیز به هیچ عنوان پسندیده نیست. جا دارد مسئولان حوزه فرهنگ و رسانه و دستاندرکاران فضای مجازی با درایت و مداقه بیشتر ضمن توجه به مقوله آموزش و توسعه سواد رسانهای در جامعه، در جهت مقابله جدی با برهم زنندگان آرامش جامعه و انتشاردهندگان اخبار کذب نظرات پوچ و التهابآمیز و شایعات بیاساس (در هر مقام و جایگاه)، عزم خود را جزم کرده و زمینه را برای استفاده منطقی و مثبت از این فضای پرکاربرد فراهم سازند.
دیدگاهها