«ما همیشه یا جای درست بودیم در زمان غلط یا جای غلط بودیم در زمان درست و همیشه همين گونه همدیگر را از دست دادهایم.»
احساس میکنم این حرف "پُل اِستر" - نویسندهی آمریکایی- از جمله نقلقولهایی است که به راحتی میتوان به جوامع دیگر و اشخاص دیگر هم تعمیمش داد و معیاری دانستش برای موقعیتنشناسیهایی که هزینهبر و هزینهساز میشوند و شگفتا که پارهای از تبعات چنین آسیبهایی قابل جبران نیست؛ مگر زمان به عقب برگردد که تا امروز نیز این امر، شدنی نیست.
متأسفانه بسیاری از اشتباهاتی که در همین جامعهی خودمان رقم میخورد ناشی از موقعیتنشناسی و تصمیمات غلطی است که هرگز کسی بابت اتخاذ آنها و اصرار بر شدنشان مواخذه و محاکمه نشده است که باعث عبرتگیری آیندگان گردد!
تلختر اینکه بعضاً واژههای «خدمت» و «خیانت» جای خود را به راحتی عوض میکنند. بدین معنی که شخصی (به هر ترتیب) در موقعیتی قرار میگیرد و به باور این که دارد «خدمت» میکند، «خیانت» را به اوج میرساند؛ خیانت به خود و جامعهای که در آن زندگی میکنند و در آن مقام یافته و حتی آیندگانی که روزی بر این پهنه دیده به زندگی میگشایند. دامنهی این «خدمت نامناسب» تا آنجاست که اگر بگوییم تا ابنا بشر حیات دارد، کشیده میشود، بیراه نیست. همچنان که هنوز از ننگِ بدنامان دوران باستان تاریخ هم نتوانستهایم در امان باشیم و انگار موج تلخی آن هر چه جلوتر میرود گستردهتر میشود.
کمتر از 2 سال پیش بود که به مرور شهروندان خرمآبادی شاهد تغییرات کوچکی در محیط زندگیشان بودند و حجم این تغییرات مثبت به اندازهای شد تا مانند من کنجکاو شوند و بپرسند که در حال حاضر «شهردار» خرمآباد چه کسی است؟ شاید تا پیش از این و در تمام سالهای اخیر هرگز در چنین موقعیتی قرار نگرفته بودند و همین باعث گردید تغییرات را با دقت و تأمل بیشتری دنبال نمایند.
نگارنده، آخرین مطلب انتقادیای که در مورد شهرداری و عملکرد ضعیفاش با حجم 2 صفحهی کامل روزنامهای در هفتهنامهی «اقتصاد لرستان» منتشر نمودم به زمانی برمیگردد که «هرمز نصیری» تازه سکان شهرداری خرمآباد را به دست گرفته بود و شاید هنوز به برآورد درست و دقیقی از وضعیت موجود شهرداری دست نیافته بود. برای این مطلب چاپ شده هیچ جوابیهای از سوی شهرداری ارائه نشد و چون بازتاب شفاهی آن را از یکی از کارکنان شهرداری دریافت نموده بودم، آسودهخاطر بودم که مقاله، دیده شده است. پس از آن بود که به مرور فضا مرتب در حال تغییر بود و حالا دیگر «نصیری» را همه میشناختند و به خاطر انجام کارهایی که به زعم برخی کوچک و ناچیز بود، به تجلیل از وی میپرداختند؛ رسانهها و اقشار مختلف. گروهها و انجمنهای مختلف نیز بیآنکه از جایی خط بگیرند تلاش نمودند به «شهردار» نزدیک شوند. هم به خاطر شاختن وی و هم ابراز تشکر و اعلام همکاری.
از آن زمان به بعد شوری عمومی در بیان ضرورت رسیدگی به شهر، حمایت از شهردار و بیتفاوت نبودن نمود پیدا کرد و در سایهی فضای مثبت عمومیای که شکل گرفته بود، شهردار با دلگرمی بیشتری به کارش ادامه میداد و بر محبوبیتش افزوده میشد.
شاید حتی تصورش هم برای بسیاری از کسانی که از نزدیک با شرایط و وضعیت آن روزگار شهرداری خرمآباد آشنایی داشتند، سخت بود که در مدتزمان کوتاهی بتوان به آن وضعیت سر و سامانی داد. اینجاست که سپردن هر کار به اهل آن بیشتر از هر زمان دیگری نمود پیدا میکند و نصیری آمده بود که از خودش نام نیکی به جا بگذارد و از قبل میدانست چگونه باید بر مشکلات فائق آمده و در گام نخست همه چیز شهرداری خرمآباد را به روال عادی خودش نزدیک کرد. تسویهی بدهکاریهای گذشتهی شهرداری، سر و سامان دادن به هزینههای بیضابطهای که در جریان بود و همچنین ساماندهی نیروی انسانی فراوانی که حقوق این نهاد را دریافت میکردند و با وجود اشتغال به کارشان، کاراییشان زیاد به چشم نمیآمد بخشی از کارهایی بود که هرمز نصیری را در راه رسیدن به خواستهاش یاری نمود.
او به راستی نشان داد که حتی در مدتزمان محدود هم میتوان با یک مدیریت حسابشده و به دور از جنجال به امورات حیطهی کاری سر و سامان داد، حتی اگر این حیطهی کاری، شهرداری خرمآباد باشد که از حال و روز دو سال پیشاش همه خبر داریم و به یاد میآوریم که هر چند ماه یکبار شهردار عوض میشد و در میان این فواصل زمانی کوتاهمدت نیز علاوه بر تعطیلی خدمات شهرداری در حیطهی شهر، نیروهای فراوانی به دور از ضابطه به این بدنهی بیشکل تزریق شدند که همین امر خودبه خود به انبوه مشکلات موجود میافزود و در نهایت باعث ایجاد بیاعتمادی گستردهای در میان عموم مردم شده بود.
چرا «نصیری» موفق بود؟
شاید بتوان دلایل موفقیت نصیری را در این مسیر در چند مورد خلاصه نمود:
اول اینکه او از اول برای خدمت آمده بود، نه اینکه از جایگاهش سوءاستفاده کند و برایش مهم نباشد چه پیش میآید و عواقب بیتفاوتیاش چه مشکلاتی را دامنگیر جامعه خواهد نمود. به همین دلیل نه به کسی یا جریانی وابسته شد و نه ادامه دهندهی مسیری بود که پیشینیانش به عنوان نقشهی راه ترسیم نموده بودند.
او میدانست که اول باید اعتماد مردم را جلب کند و شرط اصلی تحقق این امر، پاکدامنی در مدیریت بود که چون به خوبی از آن آگاه بود، آن را پشتوانهی اجرایی کارش نمود که حاصل آن، بازگشت اعتماد دوبارهی عموم مردم به ساختار شهرداری و پایداری شخص نصیری در مواضع بهحقاش است؛ کما اینکه بارها اعلام نمود حاضر است در زمینهی یک و سال و نیمی که شهردار بوده با هر کسی مناظره کند و پاسخگوی هر گونه شک و شبههای در این زمینه باشد. او بارها به صراحت اعلام نموده تا همیشه پاسخگوی امضاها و عملکردش خواهد بود و هر کس هر شائبهای در این زمینه دارد او حاضر است در حضور همگان پاسخگو باشد.
دومین دلیلِ موفقیت نصیری را میتوان در مهرهچینی مناسب و جابهجاییهای نیروی انسانی دید. او میداند که یک مدیر خوب کسی است که از نیروهای تحت امرش به خوبی استفاده کند و خودش در رأس هرم تنها و تنها مدیریت کند. اگر چه ممکن است این جابجاییها دلخوریهایی را هم به همراه داشته باشد، اما مدیری که به اهمیت جابجاییهای مثبت پی میبَرَد، هرگز از این دلخوریها واهمهای به خودش راه نمیدهد چون به دنبال اهداف متعالیتری است.
نصیری از جنس شهرداری است و سالها انجام خدمت در سطوح مختلف این نهاد، او را به مدیری توانمند و با تجربه تبدیل نموده است. این شناخت از فضای کار و البته نیروی انسانی همکار و استفادهی همهجانبه از این تجربهی ارزشمند را میتوانیم به عنوان سومین دلیل موفقیت هرمز نصیری بیان نماییم.
همراه نمودن عموم مردم با تفکر مدیریتی، عامل دیگری است که نصیری و همراهانش به خوبی از آن بهره بردند تا در این چارچوب بتواند اعتمادسازی عمومی را در راستای به خدمتگیری عموم به جریان بیندازد و شهروندان به نوعی همکار غیر مستقیم او باشند بدون اینکه حتی او را بشناسند و ارتباط مستقیمی با او داشته باشند.
چرا شورا از محبوبیت و موفقیت «نصیری» استفاده نکرد؟
به تصور بسیاری از شهروندان خرمآبادی، نصیری دارد کار خودش را میکند و هیچ دلیلی برای تغییر او وجود ندارد. به صورت منطقی شورا نیز میبایست همین تفکر را دنبال مینمود که البته به دلایلی زیر بار آن نرفت و از همراهی با مردم سر باز زد. از دید اکثریت اعضای شورا، بر اساس این تفکر شکل گرفته نقش شورای اسلامی شهر کمرنگ میشود و شاید اساساً وجود و حضورشان به چشم نیاید. بر همین اساس و البته بر اساس گرایشهای فردی و قومی، آنها تصمیم گرفتند با فشار برای تغییر شهردار، خودی نشان دهند و البته نقطهضعف این تصمیم این بود که آنها به عواقب این کار فکر نکردند.
به هر حال این مسأله از 2 منظر قابل بررسی است:
نخست اینکه اعضای شورای شهر باید توجیهی برای این تغییر داشته باشند که البته توجیهات ارائه شده توجیهاتی منطقی نبود. حرف حساب آنها این بود که میخواهند گزینهی بهتری را جانشین نصیری کنند و در عمل نشان دادند که هیچ گزینهای با معیارهای مشخص و از پیش معلوم، ندارند. ارائهی "فراخوان" برای پیدا کردن موارد جایگزینی و همچنین به میان آوردن نام کسانی که حتی یک روز هم تجربهی کار در شهرداری و سیستمهای مرتبط با شهرداری را ندارند، دلیل واضحی است که معلوم میسازد آنها فقط میخواهند نصیری نباشد و حتی مهم نیست چه کسی جایگزین وی میشود.
دوم اینکه به هر حال نصیری توقعات عموم مردم را از شهرداری بالا برده است و همین باعث میگردد از هماکنون بار سنگینی روی دوش جانشین وی وجود دارد که اگر نتواند از پس آن بربیاید برای همیشه کارنامهی کاری خوداش را زیر سؤال خواهد برد.
سوم اینکه آیا اعضای محترم شورای شهر در سالهای آینده حاضر خواهند بود پاسخگوی اصرار به تغییر و تصمیمشان مبنی بر جایگزین نمودن شهردار باشند؟ گذشته از این در صورت عدم موفقیت، آیا قادر خواهند بود هزینههایی که به این واسطه به شهروندان وارد آمد را جبران نمایند؟ آیا زمان از دست رفته و موقعیتهای بر باد رفته نیز قابل جبران هستند؟
همهی اینها در حالی است که شورا میتوانست با قرار گرفتن منطقی در کنار شهردار نصیری، خود را در محبوبیت ناشی از موفقیت وی شریک میکرد و با فراهم کردن شرایط ادامهی کار او، هم خدا و هم خلق خدا را از خودشان راضی میکردند.
آنچه مسلم است گذشت زمان است و از دست دادن فرصتها! چشم روی هم بگذاریم ماهها و سالها طی میشوند و آنچه میماند عملکرد مثبت یا منفی ماست و همین باعث میگردد کسانی که با آنها زندگی کردهایم، هر کدام به نوعی به یاد بیاورندهمان و به خاطر بسپارندمان.
بدون هر گونه پیشقضاوت امیدواریم توجیه اعضای محترم شورای شهر خرمآباد نمود واقعی پیدا کند و "يحيي عيديبيرانوند" كه جایگزین نصیری شد بتواند منشأ خدمات بیشتری نسبت به شهردار پیشین خرمآباد باشد، اما اگر این امر محقق نگردد جامعه و شهروندان از سر تقصیر آنها نخواهند گذشت و عملکردشان را به خاطر خواهند سپرد.
كرمرضا تاجمهر
توضيح: اين مطلب در صفحه 3 شماره 429 روزنامه "آفتاب لرستان" منتشر شده است.
در صفحه 2 همين شماره از روزنامه مطلبي تحت عنوان "اين 3 تن نصيري را از شهر گرفتند" منتشر شده است كه طي آن آرا اعضا به اين شرح اعلام شد:
يحيي عيديبيرانوند (7 رأي): محمد حسينپور، رضا بيرانوند، محسن اقبالي، رستم كوشكي، سيفالدين آشتياني، حسن آذري و فرشته طهماسبي
هرمز نصيري (5 رأي): فرشاد سيفي، عبدالله عزيزپور، محمد مهرابي، رضا حاصلي و جافر وفايي
حامد بردبار (يك رأي): علي جهانآرا
دیدگاهها
آسوده بخوابین