برای همهی آنهایی که گمان میکنند با پاس کردن چند واحد جامعهشناسی میتوانند، برای موجودی به شگرفی جامعه حکم صادر کنند و قضاوت کنند و نسخه بپیچند ، شاید حال و هوای این روزهای مردم ایران باور کردنی نباشد. جامعهای که تا همین چند روز پیش در وصف از هم گسیختن بنیانهای فرهنگیاش قلم میزدیم و سرمایه اجتماعی نداشتهاش را در بوق و کرنا میکردیم. حالا چنان متحد و مصمم پای کار آمده است که گویی هیچگاه اثری از اختلاف و تفرقه و تعصب در آن نبوده است.
ایران هرگز صبح روز بعد از زلزله را فراموش نخواهد کرد. صبحی که خورشید از مشرق قلبهای بیتابی سربرافراشت که شب گذشته را لحظه شماری کرده بودند برای فردایی که در آن به کمک هموطنانشان بشتابند.
یکی از این گروهها که بیهیچ دستورالعمل و ابلاغیه و حکمی گرد هم آمدهاند تا کمکهایشان را برای مردم زلزلهزده جمعآوری کنند، گروهیست به نام «پیدایش جانان».
گروهی که در آن تعدادی از مردم شهر جمع شدهاند تا کمکهایشان را برای مردم زلزلهزده جمعآوری کنند. آنها گاهی با هم طبیعتگردی میکنند، گاهی هم برای تمرین مهارت های زندگی دور هم جمع می شوند.
اینجا کسی متر برنداشته تا درجهی اصلاحطلب یا اصولگرا بودن زلزلهزدگان را بسنجد، هیچ کس دوربینی روی سهپایه نکاشته تا هدیه دادنهای نمادین را به تصویر بکشد. کسی هم حوصلهی سلفی گرفتن ندارد. همه آمدهاند که سرمایه اجتماعیشان را به رخ نمودارهایی بکشند که مدام سقوط را نشان میدهند. آمدهاند تا بگویند اگرچه گاهی خودشان را بیشتر از بقیه میبینند؛ اما هنوز هم انسانیتشان بالاتر از نورم جهانی است.
کمی آنطرفتر مادری مشغول بستهبندی هدایا است، سکوتش سرشار از ناگفتههایی است که در درونش زبانه میکشند. معتقد است با وجود اینکه سالهاست در سازمانهای مردمی و موسسات خیریه داوطلبانه کار میکند؛ اما هرگز اینگونه شاهد مشارکت ایثارگرانه همهی مردم و طبقات جامعه نبوده آن هم در زمانی کوتاه که در نظرش بی شباهت به حماسه نیست. چند لحظه بعد دختربچهای پنج یا ششساله توجه همه را به خودش جلب میکند، او همه داراییاش که چند عروسک است را روی دو دستش بلند میکند و اصرار دارد جایی در بین کمکها برایشان باز کنند؛ به این امید که عروسکها التیامبخش داغ دل کودکانی باشند که این شبها و روزها جدیترین و خشنترین وقایع روزگار را تجربه میکنند.
حالا همه چیز واقعی واقعی است. کسی به فکر بستن قابی برای پروفایل مجازیاش نیست و کسی صحنهها را به امید شکار لایکها طعمه نمیکند. همه اینجا مضطرب و نگران، در اندیشهی کودکی که قرار است امشب را بیسرپناه با سرمای کوهستان بجنگد و در اندوه مادری که شب اول قبر فرزندش را به سوگ خواهد نشست، سکوت کردهاند. اما من در پس پرده این سکوت و سکون، مژدهی فردایی روشن برای سرزمینی میبینم که تا پیش از این گمان میکردم به پایان رسیده است.
واقعیت این است که گروه پیدایش جانان نمادی است از صدها سازمان مردمنهادی که سالهاست میخواهند خودشان برای جامعهشان کاری بکنند. همانها که همیشه نادیده گرفته میشوند، فقط به جرم اینکه مصوبهای برای به رسمیت شناخته شدنشان نوشته و امضا نشده است. گروهی به نمایندگی از همهی مردمی که این روزها بیشتر از همیشه غصه یکدیگر را میخورند تا نشان دهند که جامعهشان هنوز زنده است و نفس میکشد.
و حادثهی زلزلهی غرب کشور، صرفنظر از همهی سایه روشنهایش و همه زشتیها و زیباییهایش نشان داد که مردم هنوز هم بزرگترین سرمایهای هستند که یک کشور میتواند داشته باشد و این نکتهایست که گویی سالهاست در پیچ و خم آییننامهها و ابلاغیههای دولتی فراموش شده و کسی برایش برنامهریزی نکرده است.
این حادثهی تلخ اگرچه باز هم بهانهای شد برای گروکشیها و عقدهگشاییهای سیاسی، اما این زلزله سهمگین، قبل از لرزاندن شهرها و ساختمانها، با تکان دادن افکار و نگرشهایمان مشکلات درشت فرهنگ مدیریتی کشور را به تصویر کشید. مشکلاتی که گویی تمامی ندارد. باید قبول کرد که زلزله غرب کشور سندی محکم است از ناکارآمدی سیستم بوروکراتیک فشلی که فقط ادای کارآمدی را در میآورد. و اگر نبود همراهی مردمی که سالهاست تقاص این ناکارآمدی را پس میدهند، گمشده در هزارتوی معمایی به نام کشف تقصیر مهر یا اعتدال، کسی نبود که به داد مردم کرمانشاه برسد.
پیدایش جانان شاید نویدی باشد بر پایان راه دولتهای همهچیزخواه همهچیزدانی که اجازه نمیدهند بدون مجوز آنها کسی قدم از قدم بردارد و خودشان هم در انبوه جلسه و مصوبه و مصاحبه فرصت کار پیدا نمیکنند. حالا شاید زمانی باشد برای بازگشت به مردمی که همه چیز تغییر خواهد کرد اگر به آنها اطمینان شود.
گزارش: نسیم عباسی
دیدگاهها
نوشته زیبا و تاثیرگزاری بود. ممنون از سایت یافته
جا دارد که مسئولان هم،کمی به این مردم بها بدهند.
از قلم و نوشته زیبا و تاثیرگزارتان متاثر شدم.
ای کاش فرصتی میبود تا بیشتر به هموطنان خدمت کنیم
.
فرقی نداره کرمانشاه و لرستان و تهران....
من که از نوشته زیبا لذت بردم و به مردمم افتخار کردم
------
یافته:
بقیه پیامهای شما با نامهای مختلف و ip یکسان ، حذف شد