چقدر مودبیم؟ سوال بسیار سادهای که پاسخی یأسآور دارد.
انگار "ادب" چیزی است که میخواهیم دیگران داشته باشند اما ظاهرا در میزان ادب خودمان، شکی نداریم! هر یک از ما در موقعیتهای مختلف دیگران را به بیادبی و بینزاکتی متهم میکنیم، بیتوجه به اینکه شاید یکی از مصادیق آشکار بیادبی، خودمان باشیم. در توصیف ناهنجاریهای اجتماعی، میتوانیم از موارد زیادی سخن بگوییم اما شاید کمتر به این موضوع بیندیشیم که "بیادبی" یکی از حادترین ناهنجاریهای رو به گسترش است. به تعبیر صحیحتر، وقتی یک ناهنجاری عمومیت مییابد دیگر از آن نمیتوان به عنوان آسیب اجتماعی نام برد بلکه با یک آسیب فرهنگی روبهرو هستیم. ما ایرانیها به تعارفی بودن شهرت داریم اما رواج بیادبی در ابعاد مختلف، ما را دچار یک پارادوکس فرهنگی میکند؛ نه به آن تعارفهای رایج و گاه بیموردمان و نه به آن قانونشکنیهای فردی و اجتماعی که ابعاد مختلفی از بیادبی تلقی میشوند.
محدود کردنها مصادیق بیادبی به مواردی چون عدم رعایت حرمت کهنسالان و جای خود را در اتوبوس به بزرگتر ندادن، نوعی سادهانگاری است. اگر به اطرافمان نگاه کنیم متاسفانه مصادیق بیادبی در ابعاد مختلف، غیرقابل تصور است.
همانگونه که ادب در سلام و احوالپرسی و تعارفهای معمول خلاصه نمیشود بیادبی هم در سلام نکردن و به جا نیاوردن رفتارهای مرسوم معاشرتی نیست. بیادبی میتواند عدم رعایت حق تقدم عابر پیاده در خیابان توسط رانندگان باشد. کافی است با هر سن و سالی بخواهید از خیابان رد شوید. رانندگان به جای رعایت حق تقدم، بیشتر گاز میدهند تا از مراتب ادب عقب نیفتند. بیادبی میتواند در پرت کردن آشغال و زباله توسط سرنشینان یک ماشین مدلبالا به کوچه و خیابان باشد.
داشتن امکانات سطح بالا هم ظاهرا فرهنگی میخواهد که عدهای از آن بیبهرهاند. متاسفانه به نظر میرسد داشتن خانه و ماشین آنچنانی، الزامی برای رعایت بیشتر ادب و نزاکت ایجاد نمیکند. بیادبی میتواند در عجله برای رد شدن از چراغ زرد یا قرمز باشد؛ رفتاری که در حال تبدیل شدن به یک مهارت است! بیادبی میتواند عدم رعایت حقوق اربابرجوع باشد. به ادارهای میروید که به بهانه ناهار و شاید هم نماز، هنگام ظهر یک ساعت تعطیل میکنند و شما مجبورید در حالت علافی به سر ببرید. در بانکی هستید که تعداد مراجعان زیاد است اما رئیس بانک بدون اهمیت دادن به این موضوع، هیچ اقدامی برای راهانداختن کار مردم انجام نمیدهد. در جایی منتظر انجام کارتان هستید اما کارمندان بیخیال و راحت در حال گپ و گفتوگو باهم یا مکالمه با تلفن هستند و اینگونه است که اگر در ادارهای یا بانکی، کارتان را به سرعت انجام دادند به شدت متعجب میشوید. ظاهراً رعایت ادب، موضوعی کاملاً دل بخواهی است.
بیادبی میتواند در پاسخ بیتفاوت و غیرمسئولانه به تماس تلفنی مراجعی باشد که در پی کسب اطلاعات است. بیادبی میتواند ریختن آشغال و زباله در کنار دریا یا هر محل گردشگری دیگر باشد؛ موضوعی که در حدی بسیار آزاردهنده، عمومیت دارد و متأسفانه شاید دیگر نتوانید کوه، دریا، جنگل و مکان زیبایی را بیابید که از زباله عاری باشد. بیادبی میتواند کمتوجهی به وضعیت یک بیمار در درمانگاه یا بیمارستان باشد.
بیادبی میتواند در کثیف بودن دستشوییهای یک اداره یا مکان عمومی باشد. بیادبی میتواند در راهنمایی نامناسب مراجعان یک سازمان باشد. بیادبی میتواند عدم صداقت یا دروغگویی باشد. بیادبی میتواند در بیاحترامی به دیگران باشد. بیادبی میتواند...
جالب اینجا است که ما آدمهای با ادب میخواهیم به فرزندان، کودکان و نوجوانان یاد بدهیم که چراغقرمز یعنی چه؟ چگونه باید از خیابان عبور کرد؟ تابلوهای راهنمایی و رانندگی چه معنایی دارند؟! ما میخواهیم به کودکان بیاموزیم که چگونه به حفظ محیطزیست کمک کنند، چگونه آداب و معاشرت را رعایت کنند و چگونه به حقوق دیگران احترام بگذارند! به مصداق ضربالمثل معروف؛ ادب از که آموختی، از بیادبان؛ شاید بدینگونه میخواهیم به کودکان و نوجوانان ادب یاد بدهیم!
چرا چنین شدهایم؟
چرا چنین شدهایم؟
در شرایط حاضر، بیش از آنکه چرایی موضوع اهمیت داشته باشد چگونگی آن مهمتر است. تحلیل این وضعیت نیاز به مباحث گسترده اجتماعی، فرهنگی و حتی روانشناختی دارد، اما میتوان به یک نکته اشاره کرد. متاسفانه در فرهنگ ما، نوعی حق به جانب بودن و همهچیز خوب را برای خود خواستن و در مقابل همهچیز بد را در دیگران دیدن، در حال نهادینه شدن است. شاید ما تا اندازهای خودخواه و به تعبیر بهتر "خودمدار" شدهایم. خودخواهی، یعنی همه چیز را برای خود خواستن؛ اما خودمداری، یعنی خود را محور قرار دادن و همه چیز را فقط از دید خود تفسیر کردن.
بدون تعارف، ما در تعامل با دیگران مشکل داریم و شاید همه را به اندازه خود، انسان و قابل احترام نمیدانیم! دلیل اصلی و عمده بیادبی، احترام نگذاشتن به شخصیت انسانی، دیگران است. وقتی رانندهای عابری را در حال عبور از خیابان میبیند اما به جای رعایت حقتقدم، گاز میدهد تا حق عبور را از عابر بگیرد، یعنی اولا همه چیز را از دید خود میبیند، ثانیا فقط به نیازهای آنی خود میاندیشد، ثالثا برای بود و نبود دیگری ارزشی قائل نیست، رابعا قید ادب و نزاکت را زده است! و خامسا تصور میکند همه بیادبند غیر از او!
چارهای بیندیشیم
نمیخواهم طبق رویه جاری بگویم که برای اصلاح وضعیت، نیاز به عزم عمومی، فرهنگسازی و اراده همگانی داریم. نه دیگر زمان و تاریخ مصرف اینگونه حرفها گذشته است. برای رعایت ادب به یک چیز نیاز داریم؛ با ادب باشیم. برای با ادب بودن باید درک کنیم که:
۱) هر انسانی، فارغ از موقعیت و امکاناتش، قابل احترام است.
۲) برای گسترش ادب و احترام، لازم نیست منتظر دیگران بمانیم.
۳) زندگی اجتماعی همراه با ادب و نزاکت، لذت بیشتری دارد.
دیدگاهها
تیم هایی گه می توانند اسیب شناسی کنن نظارت بر فیلم ها ونوع فرهنگ سازی کنن
قولوا لِلنّاسِ حُسْنا؛
[سوره بقره، آيه ۸۳]
با مردم به زبان خوش سخن بگوييد
پيامبر صلي الله عليه و آله:
هر كس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نكند، دروغ نگويد و خلف وعده ننمايد،جوانمردي ش كامل، عدالتش آشكار، برادرى با او واجب و غيبتش حرام است.
گناهانى كه باعث نزول عذاب مى شوند، عبارت اند از: ستم كردن شخص از روی آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره كردن آنان.
[معانى الاخبار ، ص ۲۷۰]
امام على عليه السلام:
خشم، بدترين همراه است: عيب ها را آشكار، بدى ها را نزديك و خوبى ها را دورمى كند.
[غرر الحكم، ح ۴۴۱۷]