با انتشار خبري كذب از سوي بخش اخبار سراسري صدا و سيما، موجي از خشم و نفرت مردم خرمآباد و لرستان را از دروغپردازيهاي مكرر و هدفدار اين رسانه به خاطر تخريبهاي تعمدي عليه قوم اصيل لر را فرا گرفت و بسياري از قلم به دستان لرستاني، در پاسخ هتاكيهاي رسانهي به اصطلاح ملي كه مدتهاست از طرف اكثر مردم به آن رسانه "ميلي" اتلاق ميشود، فرا گرفت.
واحد خبر صدا و سيما در پروژهاي تخريبي، خبري مبني بر مرگ يك گوزن زرد بر اثر پرتاب سنگ به صورت مبهم و به نقل از يك خبرگزاري در بخشهاي مختلف اخبار شبكههاي سراسري منتشر كرد بدون اين كه گزارشي در اين خصوص تهيه كرده باشد.
اين خبرخوانی ناشایست باعث ايجاد موجي از خشم و نفرت بين مردم لرستان شد و شماري از آنان از مسئولان استان و كشور به خصوص دادگستري و استانداري، تقاضا نمودند با عاملان اصلي اين پروسه هدفمند كه طي ساليان اخير در شبكههاي سراسري تداوم داشته، برخورد جدي نمايند. مردم لرستان هنوز منتظر عكسالعمل مسئولانشان به چنين تخريب و توهينهايي هستند و چنانچه از آنان بر خلاف مسئولان استانهای آذری نشین کشور پيگيري خاصي صورت نگيرد، در صورت تكرار، به يقين به جاي چشم داشتن به مسئولان، خوشان پاسخ هتاكان را به خوبي خواهند داد.
گفته ميشود عامل اصلي اين تخريبهاي هدفدار و تعمدي، يكي از خبرنگاران يك شهر استقلالطلب لرستان است كه با حمايت برخي همشهريانش كه در رسانه "ميلي" مقام و منصبي دارد، اقدام به انتشار اخبار منفي از مركز استان مينمايد تا به آرزوي ديرينه خويش براي استان شدن، جامهي عمل بپوشاند. اميدواريم مسئولين دستگاه قضايي و همچنين نيروهاي امنيتي، ضمن شناسايي و برخورد اين افراد، در خصوص تهديداتي كه تفكر تجزيهطلبي و نيز تفرقهافكني ناشي از تفكرات آنها، اقدام لازم را به عمل آورند تا علاج واقعه قبل از وقوع شود و امنيت استان و كشور به خاطر تفكرات پليد اين افراد، دستخوش ناامني نگردد؛ چرا كه اگر غير از اين باشد و با خاطيان برخورد نشود، ساير مسئولين نيز در عواقب احتمالي تحركات اين قبيل عوامل ناامني، دخيل خواهند بود. از ما گفتن بود ...
اينك برخي مطالبي كه توسط نويسندگان لرتبار پس از اخبار مغرضانه و تعمدي صدا و سيما در فضاي مجازي منتشر شد را در پي بخوانيد:
مرگ اخلاق از مرگ گوزن دردناکتر است
متاسفانه چند روزی است خبری کذب و تحریف شده در خصوص مرگ يك گوزن در باغ وحش خرمآباد، به سرعت در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی منتشر شد. این بار مرگ دردناک آهوی آبستن (گوزن زرد) در باغ وحش دستآویزی شد برای ناشران این خبر تا بدين طریق، توهینی آشکار به مردم شریف، صبور و فهیم لر به ویژه اهالی شهر خرمآباد به صورت فراگیر در رسانه ملي روا نمایند.
همانگونه که در خبرگزاریها نیز آمده؛ علت مرگ این آهو، شرایط خاص (بارداری) و وارد شدن استرس بیش از حد به حیوان بینوا بوده است.
شنیدن خبر مرگ تاسفبرانگیز این موجود زیبا بسیار دردناک است؛ اما از آن دردناکتر مرگ همدلی و انسانیت و اخلاق، بر اثر شیوع لجام گسیختهی، مرض بیاخلاقی و فراموشی ادب و احترام در جامعه امروز توسط برخي هموطنان است. مرضی که والاترین لذت مبتلایان خود بزرگبینياش، توهین به انسانها و انسانیت است. برای چنين روشنفكرنماهايي هیچ فرقی ندارد و با هر دستآويزي به همه، از هر دین و قومیتی توهین میکنند و صرفا برای لذتجویی و اقناع رواني خويش بدون آگاهي از صحت و سقم ماجرا!
امروز هم که مرگ آهوی زبانبسته باغ وحش خرم آباد، مستمسکی شد برای کامجویی ایشان... آهویی که بیش و پیش از هر چیز قربانی، نبود حداقل استانداردهای زندگی، به علت کمبود امکانات و بودجه در باغ وحش شهري محروم لازم، شد. انگار نه انگار كه تا ديروز فريادهاي مردم خرمآباد به خاطر توجه به مجتمع بام لرستان گوش فلك را كر ميكرد و تقاضاي رسيدگي و اختصاص بودجه براي جلوگيري وقايعي از اين دست را داشتند، اما گوشهايي كه ديروز خود را به نشنيدن ميزدند حالا شنوا شده و نتيجهي بيتوجهي خود را پاي ديگران مينويسند!
آري! آهو مرد تا من به تو بگویم: هموطن! آن موقع که چوپان بیسواد لر گفت: پلنگ مهاجم و قاتل دامهایم را نکشتم تا مبادا کوههای وطنم بیپلنگ شود؛ تو کجا بودی؛ تا این خبر را منتشر کنی؟ چوپانی که همهی دار و ندارش، همان چند گوسفند بود.
آهو مرد تا من امروز به تو بگویم: هموطن! هنگامی که لرها هر ساله در روز بلوط، هزاران درخت میکارند تا مبادا جنگلهای زاگرس بیبلوط شوند و باد، ریزگردها را به آنسوی زاگرس بیاورد؛ تو کجا بودی که خبر درختکاری نونهالان و كهنسالان لر را به سرعت دروغها و جوکهایت منتشر کنی؟
آهو مرد تا من امروز به تو بگویم: آیا خود بزرگبینیات به تو فرصت اندیشیدن داده؟ اندیشیدن به این که برای کشتن یک آهو اندازه سنگ و فاصله و نیروی لازم باید چقدر باشد و اين كه چنان سنگی چگونه میتواند از لابهلای حفرهی فنس بگذرد؟ وقتی حتی به این بدیهه فکر نکردهای، چگونه قوم لر را که مهربان با آب آیینه است، اینچنین سنگسار میکنی؟
آهو مرد تا دوباره درد توهین قلب مردم شریف و نجیب و متین و صبور و دریا دل لر را به خاطر بيخردي برخي هموطنانش بفشارد. همانها كه جهالت و ناداني خويش را فصد دارند به زور به او تحميل كنند و كساني كه عيبهاي بزرگ و پرشمار خود را نميبينند اما سعي دارند عيبهاي احتمالي و كوچك ديگران را بزرگنمايي كنند؟
لرها اصيلترين قوم ايراني و مردمی هستند که هماره تاریخ با سینههای زخمی از تیغ شمشیر و تیرهای دشمنان و گردههای خسته از خنجرهاي از پشت زدهي برخي همطنان، با لبخندی بر لب، حقشان را نيز به شما بخشيده اند تا اكنون شهرهاي شما هزاران كارخانهي صنعتي داشته باشد و جوانان لر به خاطر فقدان واحدهاي صنعتي به شهرهاي شما مهاجرت كنند و به گدايي حق خويش، زير خروارها خاك در سعادآباد جان بازند و آن گاه، شما به خاطر يك مرگ يك گوزن، مرگ اخلاق را هويدا كنيد و در مرگ جوانان لر كه در دفاع از ميهن، دلاورانه جنگيدند، خود را به نديدن و نشيدن بزنيد ...
احد رستگارفرد/ كانال تلگرامي خورمووه (خرمآباد)
در ماجرای گوزن زرد؛ مردم لر دوباره آماج سنگهای نابخردی و کینهتوزی رسانه ملی شدند
موجسواری عجیب رسانه به اصطلاح ملی (بخوانيد مِيلي) روی خبر مرگ یک گوزن زرد در باغ وحش خرم آباد، بهانهای به دست برخی افراد و سایتهاي فارسپرست داده تا بدون در نظر گرفتن شأن و منزلت مردم لرستان از واژههایی چون قتل و کشتار و از همه عجیبتر سنگسار برای این اتفاق استفاده نمایند بدون اين كه کوچکترین زحمتی به خود داده تا اصل ماجرا را پیگیری نمایند!
صدا وسیما که مدتهاست قافیه را به رقبای مختلف خارجی باخته و حتی در داخل نیز از شبکه ویدیو و یا حتی شبکههای مجازی چون تلگرام عقب افتاده و روز به روز مخاطبین مجبورش را نیز از دست میدهد هر از گاهی به سان یک رسانه زرد برای جذب اندک مخاطبی به قومیتهای کشور حملهور میشود بدون آن که به عواقب کار بیاندیشد و صد البته که زهی خیال باطل، آب از دست رفته به جوی باز نمیگردد آن چنان که اعتبار و مخاطب، به خاطر سوء پيشينه به رسانه به اصطلاح ملی باز نمیگردد.
ماجرا از این قرار است که یک رأس گوزن زرد در باغ وحش خرمآباد تلف میشود و از آنجا که از گونههای نادر محسوب میشود لذا خبرش توسط يك خبرگزاري رسانهای میشود و سازمان دامپزشکی که گراننده این مکان است ناچار به ارایه توضحیاتی میگردد. از آن جا که اداره كل حفاظت از محیط زیست استان نیز بلافاصله وارد ماجرا میشود این امر سبب میشود این دو نهاد مدام توپ را به زمین هم انداخته و بدین وسیله آب گلآلودی فراهم نمایند تا برخی رسانههای خاص از آن ماهی بگيرند!
پس از آن که علت تب برفکی تکذیب میشود از استرس و رم حیوان سخن به میان میآید و این بار مرگ ابهامآمیز این حیوان نادر را به ازدحام بازدیدکنندگان نسبت میدهند: «پرتاب سنگ از طرف بازدیدکنندگان باعث استرس و رم حیوان شده و حیوان خود را به فنس میکوبد و پس از شکستن گردنش میمیرد!
کسانی که باغ وحش خرمآباد را دیدهاند میدانند که این مکان در دل کوه و در واقع در محدوده بام شهر واقع شده است و از آنجا خودم هم از نزدیک در همین تعطیلات عید باغ وحش را دیدهام، به ضرس قاطع میگویم که هیچوقت ندیدم بازدید بالایی از ان صورت گیرد که کار به ازدحام بکشد!
آنچنان فضا محروم بود که بازدیدکنندگان از وضعیت اسفبار نگهداری این زبان بستهها مدام گله و شکایت میکردند و حال چگونه ممکن است در روزهای کاری اخیر و صد البته هوای بارانی و سرد، مردم برای دیدن چند حیوان رنجور آن صف ببندند و ازدحام درست کنند و تازه به آنها سنگ پرتاب کنند، گویی که به رمی جمره آمده اند نه باغ وحش!
مدير دامپزشکی استان با خبرگزاری [...] مصاحبه میکند و در حین مصاحبه از سنگپراکنی بازدیدکنندهای سخن به میان میآورد که باعث رم حیوان شده و این خبرگزاری به اصطلاح حرفهای و سپس رسانه ملی از دل مطلب چنین بیرون میآورد که حیوان با پرتاب سنگ کشته و سنگسار شده است و در نتیجه یک سنگ پراکنی کوچک را كه مشخص نيست اتفاق افتاده باشد در نظر مخاطب به صورت پرتاب یک سنگسار بزرگ نشان میدهند و جالب این که تکذیبیه فردای مدير كا دامپزشكي را منتشر نکرده و این بار به سراغ مدیر کل محیط زیست استان رفته و از قول او چنین میزنند که با شرایط فعلی باغ وحش خرمآباد بهتر است تعطیل شود و این گونه است که اظهارات نپخته مدیران دو نهاد و شیفتگیشان به رسانهای شدن وشاید هم دست پیش نگرفتن از ترس پس نیفتنشان و صد البته وضعف و کاهلی سیمای مرکز استان دست به دست هم میدهند تا اخبار جهتدار علیه وجه قوم لر از طرف رسانههایی چون صداوسیما منتشر شود که منتظر کوچکترین خبر و بهانهای هستند تا به قومیتها حملهور شوند...
متاسفانه رفتارهای اخیر و تکرار آنها نشان میدهد که صداوسیمای متروکه ایران قصد اصلاح خود را ندارد و عزم جزمی دارد تا این راه را به سوي بيراهه كامل ادامه دهد. فراموش نکردهایم نشر عجیب سیلی زدن یک معلم لر به دانشآموزش و یا ماجرای سرقت مسلحانه الیگودرز که هیچگاه رخ نداده بود و این رسانه هرگز به خاطر اين موضوعات عذرخواهی نکرد لذا وظیفه دادستان و دادگستری و نمایندگان استان است که اولا اصل ماجرا را پیگیری نمایند و مقصرین را معرفی نموده و سپس صدا و سیما را به سبب نشر این موضعگیریها و اخبار خاص و ضد ملی مواخذه نموده و به محاكم قضایی معرفی نمایند. رسانهای که جز نمک پاشیدن بر زخم کهنه مردم لر گویا هنر دیگری ندارد!
حمید لطفی/ نشریه فرهنگی و اجتماعی لور
گوزن زرد فضای مجازی و اخلاق رسانهای
ماجرای گوزن زرد از جایی آغاز میشود که یک مسئول برای فرار از فشار رسانهها با خبرگزاری [...] لرستان گفتوگو میکند و با پیش کشیدن پای مردم خرمآباد، افکار عمومی را از وضع اسفناک باغوحش و احتمال تببرفکی منحرف میکند و برخی رسانهها هم بدون توجه به دروازهبانی، خبر را میفرستند روی خروجی خود.
بعد از این ماجرا رسانههایی که در این چند روزه درباره مرگ گوزن زرد و جنینش سکوت کرده بودند و یا اصلا نمیدانستند گوزن زردی هم وجود دارد، حالا خوراک خوبی برای بلوا دارند و شروع میکنند به ابراز تاسف برای بشریت، انسانیت و مردم لرستان. رسانهها تیترهای خلاقانه میزنند و خبر این طور مخابره میشود که: «سنگسار گوزن در خرمآباد»!
عکس و خبر این حادثه خیلی زود در فضای مجازی داغ میشود اما رسانهها و بهویژه کانالهای تلگرام فقط تیتر را مخابره میکنند و توضیحات و شرح خبر را نمیآورند. کاربران فضای مجازی هم اغلب تیتر را بهاشتراک میگذارند و هیچکس از خودش نمیپرسد که آیا همه ماجرا همین است؟
سردبیران واحد مرکزی خبر هم که برای پر کردن بخش خبری، انگار منبعی جز تلگرام نمیشناسند تحت تاثیر همین فضا در چند بخش ماجرا را پوشش میدهند. همه این اتفاقات در حالی میافتد که هیچ منبعی اشاره نمیکند که سنگاندازی فقط یک گمان است و همه ماجرا این نیست.
از امروز نزدیک به پنجاه نفر در همین تلگرام برایم پیغام گذاشتهاند و عکس گوزن را فرستادهاند ببینند به عنوان یک روزنامهنگار خرمآبادی تایید میکنم یا نه؟ اما فقط پنجاه نفر این کار را کردند و بقیه فقط همان تیتر را خواندند و بهاشتراک گذاشتند. این واقعیت فضای مجازی است! اینجا فقط تیتر سخن میگوید و کسی کاری با متن خبر ندارد. حتی یک نفر زیر گزارش گُلوَنی با تیتر «سنگاندازی مردم به گوزن زرد چه مستندی دارد؟» نوشته است: واقعا برای این مردم متاسفم. یعنی زحمت خواندن چند خط از آن گزارش را به خودش نداده است.
متاسفم که برخی رسانههای معتبر، گاه بیمحابا خبرهایی را منتشر میکنند که صحت آن مشخص نیست. اما فضای مجازی همین است، فقط تیتر را مخابره میکند و یک روز محمدرضا حسینیان را به زندان میفرستد و یک روز گوزن زرد را به دست مردم سنگسار میکند.
این جا فضای مجازی است و مرگ گوزن زرد خرمآباد به علت تب برفکی به درد این فضا نمیخورد، تلگرام دوست دارد تیتر بزند که: گوزن زرد در خرمآباد سنگسار شد و یک عکس هم ضمیمهاش کند. همین! این روزنامهنگاری مدل جدید ایرانی است!
رضا ساکی/ پایگاه خبری گُلوَنی
دیدگاهها
بهتر از تخریب مردم یک شهر خودداری کنید، این کار شما با کار بقیه مردم ایران هیچ فرقی ندارد
آقای محترم چون مردم سایر نقاط ایران مانند جنابعالی اصیل و با فرهنگ نیستند باید محیط زیست از بین بره.درد این که هر وقت در ایران به ما می گند این کارتون نیاز به اصلاح داره یا می شیم نوادگان کوروش و بهمون بر می خوره یا از اصالت پیش آریایی حرف می زنیم. اشتباه اشتباهه نیاز نیست از گذشته و تاریخ مایه بذاریم بهتره به جای این مقاله های تند رفتارهامون رو اصلاح کنیم تا نشیم دست مایه این توهین ها
من به هیچ وجه نمی توانم قبول کنم برخي مردم خرم آباد این قدر انسان های بدوی باشند که بخواهند به حیوان حامله سنگ پرانی کنند و شک ندارم که پشت این ماجرا داستان دیگری است .
کاش خبرنگاران شبکه افلاک یا روزنامه های لرستان با جدیت به مساله می پرداختند و دلیل اصلی این ماجرا را پیدا می کردند تا بار دیگر افراد ساده لوح هر گزارشی را باور نکنند.
ضمنا من لرستانی نیستم ولی چون در دو شهر خرم آباد و بروجرد زندگی کرده ام به شدت از این همه تعصب کور که برخی از افراد نسبت به هم استانی های خود دارند متاثرم
این پلها بیشتر از ده سالست که ترافیک این شهر رو روان کرده و همان روز اول هم آقای صابری استاندار وقت آن زمان هم تأکید کردن که این پلها موقت هستن ....ولی کسی اقدام به جمع آوری و تخریب آنها نکرد تا اینکه امسال به مشگل سیلاب برخوردن. در ضمن اگر کسی سوتی به قول شما داده باید پاسخگو باشد.چون پای آبروی مردم یه شهر مطرحه.....
این حرفارو یه عده دشمن زبان و فرهنگ فارسی میزنن