جمهوري اسلامي ايران يادگار پير فرزانه حضرت امام راحل (ره) به عنوان بارزترين شکل حکومتهاي "تئوکراسي" همواره در حال نوزايي و توانافزايي است.
انتخابات يکي از متداولترين ابزار اين تغيير و تحول و نو به نو شدن است. آراء معنيدار مردم در سالهاي 76، 84 و 92 رياست جمهوري شاهد مثالي است بر اين ادعا که مردم خواهان تغييرات و اصلاحات "گفتماني" و "درونزا" هستند و به درستي اين رشد و بلوغ فکري و سياسي را ميتوان مشاهده و واکاوي نمود.
چرخش منطقي و معنادار آراء مردم در سال 92 به سوي کانديداي اعتدال و تدبير و انتخاب سياستها و برنامههاي حجتالاسلام و المسلمين حسن روحاني به معناي يک رفرم سراسري در خصوص تغيير گفتمان در نهاد دولت خصوصاً در روابط بينالملل و سياست خارجي بود.
در لرستان از ميان 860 هزار و 867 راي صحيح ماخوذه، جناب دکتر روحاني با 410 هزار و 700 راي بالغ بر 46 درصد آراء را به خود اختصاص داد. اين يعني تقاضاي تغيير در سياستهاي اجرايي 8 سال گذشته و رسيدن به نقطه مطلوب مد نظر مردم.
اينجانب به عنوان کوچکترين فرزند لرستان نستوه و ايران عزيز اسلامي با ذكر اين مقدمه بر خود فرض ميدانم که به منظور اداي دين و تکليف ملي و شرعي در اين مقطع از حيات اجتماعي و سياسي و تقارن با برگزاري انتخابات مجلس شوراي اسلامي نکاتي را به سمع و نظر آنان که دل در گرو اصلاح، تغيير، توسعه، آباداني و اثر بخشي دارند عرض نمايم:
الف) عبور از سد ترک خوردهي قومگرايي: آموزههاي ديني تفاوتها و دستهها و گروههاي قومي و قبيلهاي و جنسيتي را عاملي براي شناخت و توسعه و همپوشاني تلقي نموده است "يا ايها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثي و جعلناکم شعوباً و قبايل لتعارفو ..."
هر چند هيچ عقل سليمي مخالف امتياز و ارزش اين تفاوتها نيست اما ارجح دانستن قبيله، نژاد، رنگ، لهجه و ... اصولاً امري ناپسند و نامنتج ميباشد.
تفکر پويا و بدعتشکن امروزي نسل جوان، نخبگان و کنشگران فرهنگي، اجتماعي و سياسي در اين مسير قابل تقدير و تامل است اما لازم است اين انديشه و تفکر به يک عزم عمومي و خواستهاي همگاني تبديل شود تا لياقت شخصي برگرفته از پارامترهاي مشخص و قابليتهاي فردي باشد نه انتساب به قوم، قبيله، دسته، جنسيت و ...
ب) مجلس در راس همه امور است: حضرت امام راحل (ره) جايگاه مجلس را بعنوان موتور محرک، مغز متفکر و هدايتگر "نظام ديوانسالارانه" کشور به درستي معرفي نمودند. بر اساس نصوص صريح قانون اساسي نمايندگان مجلس داراي دو وظيفهي ذاتي و اصلي هستند:
1- اصل قانونگذاري (اصل هفتاد و يکم)
2- اصل نظارت، در شکلها و شقوق مختلف آن مانند نظارت بر تفسير قانون عادي اصل 73، نظارت بر تشکيل دولت با راي اعتماد اصل 133، نظارت در خصوص اعتماد يا عدم اعتماد اصل 87، نظارت بر امور مختلف کشوري اصل 76 و ...)
اين دو وظيفه عمده نشان ميدهد که شان و جايگاه مجلس مستند به اصول ياد شده و مصرح در قانون اساسي شأني بيبديل و قابل تامل است. تثبيت اين جايگاه و ارتقاء آن با حضور افرادي موثر و کارشناس تحقق مييابد چنانچه ميگويند: "شرف المکان بالمکين"
ج) برنامهمحوري و انديشهگرايي: هرچه به انتخابات نزديکتر ميشويم شعارها و مطالب حجيم و سنگين بيشتر مطرح ميشود. اين جو رواني و شعاري درصورتي که داراي عقبهاي عقلاني و منطقي باشد قابل درک و توجه است. اما در بسياري از موارد تهي از چارچوبهاي پذيرفته شده با قابليت اجرا ميباشد. حقيقتاً آسيب نداشتن برنامهي مدون و قابل اجرا مبتني بر استدلالهاي انديشهاي جديترين آسيب استان لرستان در سطوح مختلف خصوصاً در هياهوي انتخابات ميباشد.
وقتي هدف وسيله را توجيه ميکند ابزار غيرمنطقي وارد ميشود در صورتي که داشتن برنامه چراغ راهي است که حال را شفاف و آينده را معين ميکند. تلاش جهت تعميم آنچه باور جامعه است و تدوين آن در يک برنامهي علمي با قابليت اجرا به منظور گفتن ناگفتهها و جلوگيري از سرريز تراوشات ذهني به خارج از شهر و استان بايد مورد اهتمام قرار گيرد. برنامهاي که به قول حقوقدانان جامع باشد و مانع، تا مصداق اين آيهي شريفه باشيم: ليس الانسان الاماسعي
د) بهرهگيري از تجارب و دانش منابع عظيم انساني و استفاده از دولت اعتدال:
مسير رسيدن به توسعه و تعالي را کسي ميتواند به درستي و سرعت طي کند که از دانش خود و تجربهي کافي روندگان و متخصصين آن حوزه استفاده کند.
طي اين مرحله بيهمرهي خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهي
يکي از نقاط ضعف در لرستان عدم تمايل نمايندگان با سياستهاي دولت حاکم ميباشد. عدم برقراري ارتباط مفيد و سازنده با ارکان حاکميتي و البته با حفظ استقلال راي و شأن و جايگاه مجلس به عنوان موثرترين قوه مستقل جمهوري اسلامي بديهيترين ابزار ترميم خرابيها و کاستيهاي تلانبار شده در استان است.
جود دانشگاهها، نيروهاي عظيم تحصيلکرده، دانشجويان عزيز، کنشگران اجتماعي و خيل عظيمي از دلسوزان و ايثارگران فرهيخته پتانسيلي نيرومند در جهت خلق و ارائه راهکارهاي مناسب علمي و کاربردي جهت خروج از رکود و سکون در لرستان ميباشند.
و) دوري از تکثر و گسست سطوح اجتماعي: يکي از آفات روشنفکري در ايران و کشورهاي در حال توسعه عدم وجود زبان مشترک و قابل فهم بين نخبگان و اقشار مختلف جامعه است. هر چه اين قرابت کلامي ايجاد شود رسيدن به يک رويه و تفاهم فکري امکانپذيرتر خواهد بود. تخصصي کردن امور قاعدتاً نيابد به ثقيل شدن کلام و استفاده از ادبيات گنگ و غير فهم همگاني باشد. داشتن ادبيات متکثر امري پسنديده است اگر منتج به "وحدت در عين کثرت" شود.
در پايان ضمن آرزوي پيروزي و موفقيت براي مردم عزيز، فهيم و درد کشيدهي ديار مادريام و تقدير از تمامي ياران و همراهان و پوزش از نخبگان و انديشمندان و خردمحوران استان و کشور که مشوق حقير در راه پرتلاطم پرسشگري اجتماعي بودهاند، عرض ميکنم با توجه به بررسي تمامي جوانب و به دليل جلوگيري از پراکندگي آراء و رسيدن به گزينهاي در خور انتخاب مردم به عنوان ولينعمتان اصلي انقلاب و نظام اسلامي و پايان دادن به انتظار خيل عظيمي از دوستداران انقلاب و امام و رهبري عظيمالشان اعلام ميدارم: قصد شرکت در دهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي در حوزه انتخابيه خرمآباد را ندارم و هيچگونه توصيه و سفارشي به عزيزان خود که از درک و شعوربالاي سياسي برخور دارند نداشته و به خاطر اين همه محبت و سوگيري عمومي مردم عزيز به اين فرزند کوچک لرستان خداي بزرگ و عز جلاله را شاکرم و همواره خود را بر عهد با خميني کبير (ره) و رهبر فرزانه انقلاب در خدمتگزاري به مردم ميهنم پا برجا، مصمم و ثابت عمل ميدانم.
هر که ما را ياد کرد ايزدمر او را يار باد هر که ما را خوار کرد از عمر برخوردار باد
هر که اندر راه ما خاري فکند از دشمني هر گلي از باغ وصلش بشکفد بيخار باد
در دو عالم نيست ما را با کسي گرد و غبار هر که ما رنجه دارد، راحتش بسيار باد
محمدجعفر ايراني
مدیر مسئول نشریه بیان لر
دیدگاهها
کمتر کسی صرف همطایفه بودن به کسی رای میده! همطایفه ای داریم تا همطایفهای.
یعنی همطایفهای بودن در کنار سواد، اخلاق و... مد نظره اما تنها «در اولویت نیست».
به نظرتون منطقی نیست بین دو کاندیدی که تفاوت خاصی با هم ندارن، یک همطایفهای رو انتخاب کنم؟
اصلا مگه همطایفه ای شاخ و دم داره؟!
طوایف سعی کنن نخبگانشون رو جلو بفرستن، اینجوری از جنبهی خوب طایفهگرایی استفاده میکنیم.
طایفه گرایی منفی که معتقداست بد مااز خوب دیگران بهتراست ویاصرف هم طایفه بودن نقابی باشد برای انتخاب اصلح امری نکوهیده است و شما به درستی بدان اشاره داشتید
خیشی بوره نه بیگونه
تا قیامت دیوار قومیت گرایی پابرجا و استواره
پس چی !! من برم به کاندیدای اون طائفه رای بدم بعدش ایشون هم کل طائفه شون زمین می ذاره میاد به بنده حال می ده.
اونوقت میتونه زندگی کنه ؟ به عبارتی شواش می کنن.
مطمینم طایفه گرایی منفی واینکه می گوییم بدماازخوب دیگران بهتراست بااین تفکر وآموزه های دینی اشاره شده دربیانیه بایدبرچیده شود