یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

لرستان تنها استان ایران است که به دلیل اهمیت فوق‌العاده تاریخی یکی از ۴ بخش اصلی موزه ملی ایران را به خود اختصاص داده‌است كه این ۴ بخش اصلی عبارتند از پیش از تاریخ، تاریخی و لرستان، دوران اسلامی، مهر و سکه، اين درحاليست كه بر اساس یافته‌های باستان‌شناسی و به نقل از دانش‌نامه ويكي‌پديا این منطقه یکی ازنخستین سکونت‌گاه‌های قدیمی بشر است و مفرغ لرستان از شهرت باستان‌شناسی زیادی برخوردار است.
علاوه براین استان لرستان سومین استان پر آب کشور است و ۱۲ درصد آب‌های کشور را در اختیار دارد.
لرستان در حالي علي‌رغم اين پيشينه تاريخي و همچنين پتانسيل بالاي طبيعي و غني با قرار داشتن در بهترين موقعيت سوق‌الجيشي مي‌توانست همانند مناطق هم‌جوار از جمله اراك و كرمانشاه به يك استان بهره‌مند مبدل شود كه بالعكس همه اين امتيازات ناديده گرفته شده و اين استان در رديف استان‌هاي ضعيف از حيث توسعه اعم از صنعتي، فرهنگي، سياسي و ... قرار گرفته است. برهه‌ها وپيچ هاي تاريخي از جمله سازندگي و اصلاحات و عدالت گستري هم توانسته ناجي لرستان در باتلاق عقب‌‍ماندگي باشد و رفت و آمدهاي چند استاندار و بيش از 70 نماينده در قالب 9 دوره مجلس شوراي اسلامي درس و 5 سال اخير دردي از آلام بي‌شمار مردم لرستان درمان نكرده است.
بدون اغراق و با پرهيز از احساس گرايي در پردازش به علت‌هاي توسعه نيافتگي لرستان بايد گفت ضعف روحيه مطالبه‌گر در بين مردم لرستان و ضعف تاريخي محاسبات مردم اين ديار در انتخابات‌ گوناگون اعم از مجلس شوراي اسلامي و شوراهاي اسلامي شهر دركنار ضعف مديريت و بي‌تفاوتي آن‌ها به پديده توسعه و به‌كارگيري افراد سياسي و به عبارت ديگر سياست‌زده در امورات تخصصي اجرايي بةويژه درحوزه فرمانداري، معاونت هاي استانداري، آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامي و بالاخص انتخاب افراد كم‌اطلاع در حوزه‌هاي زيربنايي و نظام برنامه و بودجه بعنوان نماينده مجلس را بايد علت اصلي محروميت تاريخي لرستان در برهه‌هاي مختلف عنوان نمود.
لرستان در شیب‌های تاریخی اسیر عوامل آسیب‌زا بوده و در حالی 36 سال از عمر انقلاب اسلامی می‌گذرد که با گذشت دولت‌های مختلف از جمله جنگ، سازندگی، اصلاحات و عدالت هنوز به حق خود نرسیده است. حال آن‌که در برهه کنونی نیز به رغم تغیيرات و هم‌چنین رویکرد دولت تدبیر و امید به توسعه اقتصادی، بارقه‌ایی از امید در بین مردم ایجاد شده باید اذعان کرد که لرستان در این پیچ تاریخی نیز هم‌چون قبل به دلیل اشتباهات تاکتیکی دولت‌مردان و نبود نیروی شاخص و‌اجرایی در بدنه اجرایی استان لرستان و ضعف مدیریت‌ها نمی تواندبرای برون‌رفت از وضعیت موجود امیدوار باشد.
روزگاری این استان علی‌رغم غیر مرزی بودن خسارت‌های بسیاری در جریان جنگ ایران و عراق متحمل شد، به نوعي كه به عنوان دومین استان خسارت دیده از جنگ تحمیلی به‌شمار مي‌رفت. خسارات ناشي از جنگ در لرستان ۱۰۵ میلیارد تومان به ارزش آن زمان یعنی 11 درصد کل خسارات جنگ "1000 ميليارد تومان"بود، اما در دولت سازندگی هاشمی رفسنجانی سهم لرستان از بودجه‌ی بازسازی به کم‌تر از نیم درصد می‌رسد، این حادثه‌ی تلخ درست زمانی رخ می‌دهد که  هاشمي‌رفسنجانی رئیس‌جمهور وقت در حال ارایه‌ی برنامه‌هاي دولت موسوم به سازندگي در اواخر دهه 60 بوده است. قبل ازآن نیز در دولت موسوی پتروشیمی لرستان به اراک منتقل می‌شود. در دولت خاتمی پروژه اشتغال‌زا که ایجاد نمی شود هيچ، دارایی لرستان یعنی کشت و صنعت، یخچال‌سازی و پارسیلون هم یا به بخش خصوصی واگذار و ویران و یا تعطیل می‌شوند. دولت محمود اصولگرایان هم درهنگامه مصوب کردن طرح و پروژه‌های بی سرانجام و غالباً بی‌فرجام در سفرهای استانی سهمی فراتر از انتظار روی کاغذها برای لرستان قائل می‌شود.
از لاستیک‌سازی و نورد و سیمان خرم آباد، پتروشیمی کوهدشت، سیمان و پالایشگاه  پل‌دختر و احداث کارخانه نَوَردِ فولادِ خرم‌آباد به ظرفيت 500 هزار تن، احداث کارخانه خودروسازيِ کوهدشت و احداث کارخانه نَوَردِ فولادِ پل‌دختر به ظرفيت حداقل 200 هزار تن، احداث و مطالعه استاديوم فوتبال 5 هزار نفري در دورود طي 3 سال و ... اما همه در نطفه خفه مي‌شوند. نه صاحبی دارند و نه نام و نشانی!
اینک دكتر حسن روحانی توفیق آن‌ را یافته تا به عنوان منجی ایران و سر و سامان دهنده وضعیت اقتصادی آن بر صندلی اجرایی تکیه زند. ايشان دولت را تشکیل داد و در یک مدت‌ کوتاه توانست توفیقات متعددی در حوزه سیاست خارجی، اقتصاد و بهداشت و درمان کسب کند. اما مانند سایر اسلافش در لرستان به اصطلاح عامیانه "تیغش نمی‌برد" و در یک سال گذشته لرستان نه تنها ره به جایی نبرده بلکه دربرخی جهات در جا هم زده است.
نکات و سوالات قابل تاملی در خصوص لرستان و برمودای مدیریتش وجوددارد، اینکه توسعه چرا دراستان‌هاي هم‌جوار لرستان مانند مركزي، کرمانشاه و همدان ملموس واجرايي‌ست اما در لرستان یک حلقه گمشده است؟ اینکه چرا در اراک یک‌سال طرح بزرگ پتروشیمی به بهره‌برداری می‌رسد اما در لرستان شهرک گل‌خانه‌ایی خرم آباد و پل‌دختر سال‌ها به دسن فراموشي سپرده شده‌اند.
این که چرا کرمانشاه می‌تواند یکی از حوزه‌های شاخص پزشکی و درمانی کشور باشد اما در لرستان یک آمپول پادزهر نیش عقرب وجودنداشته باشد و يا این که حتی ایلام محروم هم می‌تواند به سوی صنعتی شدن حرکت کند اما لرستان با وجود آب‌های فراوان مردمش در روستاها از آب شرب بهداشتی بی‌بهره باشند.
در استان‌های هم‌جوار ما سالانه ده‌ها کیلومتر جاده چهارخطه احداث می‌شود اما ما در لرستان از توسعه راه‌ها‌ به‌عنوان یک پیش‌شرط برای توسعه غافلیم.
چرا برخي مدیران ما از نظام بودجه و مسائل پیش پا افتاده در حوزه اعتبارات بعضاً بی‌اطلاع هستند؟
چرا در طول چند سال اخير بعضاً شهرداران بی‌تخصص و بی‌اطلاع از عمران شهری انتخاب و بلافاصله استیضاح شده‌اند و اتوبوسی هم سرپرست شهرداری می‌آید و می‌رود؟
چرا میانگین سنی مدیران استانداری و اجرایی وف رمانداران دولت تدبیر و امید در استان لرستان بالای چهل و پنج سال است و در برخی موارد یا در شرف بازنشستگی هستند و یا بازنشسته بوده و به کار اجرایی برگشته‌اند؟
نگاهی عمیق به این سوالات این نکته را برجسته می‌کند که لرستان محرومیتش خودخواسته است. روزی محمود احمدی‌نژاد در حاشیه سفر سومش به لرستان در پاسخ به سوال خبرنگاری در مورد توسعه‌نیافتگی لرستان و بی‌مهری دولت وقت گفت:"ما در لرستان مصوبات خوبی داشتیم، برخی کارهای خوب را به سرانجام رساندیم، حتی اعتبارات ارزی خوبی نیز برای برون‌رفت از این وضعیت به لرستان اختصاص دادیم اما متاسفانه این اعتبارات برگشت خورد و در لرستان به‌ کار گرفته نشد.
اين سخن احمدی‌نژاد کاملاً این نکته ظریف را به ذهن متبادر می‌کند که در لرستان مدیر‌يت با برنامه‌اي وجود ندارد که بتواند حداقل در کارهای زیرساختی نظیر راه وترابری،حمل ونقل و... کاری را شروع كند. کمتر مدیری از نظام بودجه مطلع و خبره‌ ا‌ست، اصولاً مدیریت در لرستان عرصه‌ي آزمون و خطاست و پاره‌ای مدیران خوب نظیر همین هوشنگ بازوند که یک شخصیت کارآمد و اجرایی است، به دليل پاره‌اي ملاحظات سياسي، چندان وسعت عملی ندارد تا آن‌چه را که می‌خواهد عملی کند.
همین چنددستگی و چند صدایی و سیاست‌زدگی است که او را هم در مراجعه به وجدانش در خلوت خویش به این امر سوق می‌دهد که برخی به او تحمیل شده‌اند و همین تحمیل شده ها ترمز شتاب اجرایی را می‌کشند و وي را به حواشی پوچ سیاسی سرگرم می‌کند.
رشیدي‌نیا مدیر روابط عمومی و اطلاع‌رسانی استانداری لرستان جوان پاک و خوش‌فکری است، اما تداوم همین سرگرمی‌های روزمره او را نیز از وظیفه خطیرش در راستای اطلاع‌رسانی به نحو احسن باز داشته و علی‌رغم ریل‌گذاری و اقدامات خوب در این راستا، گویا متوجه نشده سال در 1393 به سر می‌بریم و اطلاعات وشاخص های استان لرستان مندرج درسایت استانداری بر اساس سرشماری‌های قبل از سال 90 بوده و این شاخص‌ها در گذر زمان با توجه به اطلاعات مرکز آمار ایران تغیير کرده و باید با هدف بسترسازی برای ورود سرمایه‌گذاران به لرستان در ویترین رسانه‌ای استانداری تغیر و تبین شوند.
بازوند پارسال دی‌ماه در پلدختر از نهایی شدن پمپاژ چم‌مهر پلدختر در پایان سال و بهره‌برداری از آن خبر داد، اعتبار خوبی را برای تکمیل پمپاژ رنگین‌بان در نظر گرفن، از تعین تکلیف استخرشنا تا شهریور 93 و چند طرح دیگر خبر می‌دهد اما به یک‌باره 3 ماه بعد، نه تنهااین حرف‌ها محقق نمی‌شود بلکه کارها رها می‌شوند، مجدد در جلسه بررسی پروژه‌های عمرانی همین شهرستان برنامه زمان‌بندی برای بهره‌برداری از یک فاز از چهارخطه پلدختر-خرم‌آباد تا چند ماه آینده، بهره‌برداری از شهرک گلخانه‌ای در هفته دولت 93 و ... تدوین می‌کند اما طرفی نمی‌بندد، آذرماه باز در یک جلسه مشابه همین حرف‌ها را تکرار می‌کند اما از عملیاتی کردن خبری نیست. این قضایا در برخی پروژه‌های دیگر نظیر سدهای دورودوالیگودرز و گلخانه خرم آباد و.. نیز صدق می‌کند، علي‌محمد ساکی سال‌هاست شهردار منتخب یادهای مردم مرکزاستان است، هوشنگ بازوندهم می‌توانست علي‌محمد ساکی(شهردار فقيد خرم‌آباد در دهه60) دیگری باشد اما حلقه مدیریت استان که اتفاقاً برخی از آن‌ها سودای جاه‌طلبی رادرسرداشته وازطیف دولت نیزمحسوب می شوندفراتر از انتظار نه دل درگروسیاست پیشگی برای دولت بلکه برای نیات ومنافع خویش کارشکن هستند تا مدیر.
تداوم همین روزمرگی و سیاست‌زدگی است که وجود چند مدیر تکنوکرات در حوزه‌های تخصصی ولو به زعم سیاسیون، همراه قلمدادنشوند، را برنمی‌تابند و تغیرات راخواستارمی شوند، همین سوء مدیریت‌ها در حوزه‌های سیاسی است که کاربرای لرستان را اولویت نمی‌دانند و کاربرای انتخابات با الهام از به کارگیری خودهای فرتوت و ناتوان درپست‌های حساس را چاشنی فعالیت‌های روزانه می‌کند، همین رفتارهاست که لرستان را بدنام جلوه داده و بر اثر همین سیاه و سفیدکردن‌هاست كه به جای تخصص‌گرایی و کاربرای برون رفت از وضعیت موجود و نهایتا جلب نظر مردم به سوی دولت اعتدال در انتخابات آینده محمدی‌اصل باتجربه را از ورزش عزل می‌کنند، اسد عبدالهی کاربلد و علمی را به جای به کارگیری در مرکز استان و جاهای مهم‌تر روانه فرمانداری ازنا می‌کند، فلانی را که احتمالاً در آینده موی دماغ برخي دوستان می‌شود به عنوان فرماندار راهی حوزه حساس جنوب لرستان می‌کند و آن فرد نیز به مثابه یک مدیر پروازی حاضر نیست در کنار خانواده‌اش در منزل سازمانی شهرستان محل تصدی‌اش گذران مسئولیت نماید و تک و تنها در آن شهر روزگار می‌گذراند، همین سو مدیریت‌ها و سو تدبیرهاست که سیدحسن خمینی یادگار احمد آقای دوست داشتنی را از سخنرانی در یک همایش در زادگاه مادری‌اش بازمی دارد و باعث قربانی شدن یک فرمانداری می‌شود که باید به جایش مدیر بالادستی‌اش در حوزه سیاسی عزل می‌شد.
خلاصه تااین افراد به ظاهر سیاسی در لرستان هستند لاب‌‌ها بر شاخص‌ها چربش دارند. در استان‌های دیگر تحصیل کردگان دانشگاهی و دلسوزان اهل فن سکان رابه دست دارند در لرستان مابه‌جای به کارگیری چند نیروی متخصص و خبره در حوزه عمران و یا مدیریت در فرمانداری‌ها و بخشداریهاوادارات کل،معلمین کارفرهنگ ونسل سازی رارها می کنند ومدیر می‌شوند، از شهرداری و بخشداری و فرمانداری فقط لفظ دهن پرکنش را ترجیح داده و آب در هاون توسعه دولت تدبیر و امید و پیشرفت مد نظر هوشنگ بازوند می‌کوبند، این مدیریت‌هاست که وعده‌های دولت را محقق نمی‌کنند و اعتماد مردم راهدف قرار می‌دهد.
همین بی‌مدیریتی و بی‌تدبیری‌ها در واگذاری مسوولیت‌ها به نابلدان است که برای بهره برداری ازیک استخر شنا در یک شهر گرمسیری باید 6 پیمانکار خلع ید شوند و استاندار چندین سفر و بازدید به شهر موصوف نماید تا بفهمد گره کار کجاست، میدان دادن به عناصر ناکارآمد است که لرستان را به ورطه در جا زدن می‌کشاند، همین سو مدیریت‌ها و انگاره‌های غلط است که کسی را بر کرسی فرمانداری می‌کشاند که دغدغه‌اش چگونگی نشستن یک خبرنگار در یک جلسه اداری است، اما تعطیلی پروژه‌ها و بی‌اعتمادی سیاسی و ناکارآمد بودنش برایش دغدغه محسوب نمی‌شود.
از دل همین نگاه‌هاست که نمایندگانی روانه شورای شهرومجلس شورای اسلامی می‌کنیم که یا یک‌بار مصرفند و یا از حوزه بودجه و ردیف‌های اعتباری بی‌اطلاعند، یکی دو نماینده شاخص هم که استفاده از ظرفیت رایزنی و ذکاوت بر قراری ارتباط باوزارت خانه‌ها برخوردارند را اسیر ندانم‌کاری‌های خود کرده واز جایگاه و ظرفیت آن‌ها غافلیم بدون این که بدانیم فلان اعتبار و ردیف را همین افراد محدود در بین نمایندگان بالابی اخذکرد‌ه‌اند، فرق اختصاص و تخصیص را نمی‌دانیم و ماده 32 و ماده 215 و 180 را هم اصولاً تنها شنیده‌ایم اما از درک آن عاجزیم، این‌گونه است که از صابری استاندار احمدی‌نژاد جایگاهی در حد شهردار خرم‌آباد ساخته می‌شود و از هوشنگ بازوند با تجربه و کارا، هیچ‌گاه علی‌محمد ساکی ساخته نخواهد شد.
 
عباس دارايي/ پلدختر
 
توضيح: این مطلب در شماره 12 هفته‌نامه آساره صفحه 3 (دي‌ماه 1393) منتشر شده است.

دیدگاه‌ها  

#1 محمد 1393-10-12 21:52
بله مثلاهمین اداره ... که معلوم نیست ،که چرا همینجورمونده؟ شاید باید درتمام دولتهابمونه با اینکه خیلی ازسیاسیون و مردم اعتراض میکنندبه مدیریتش ولی افسوس ...
نقل قول کردن
#2 عبدی 1393-10-12 23:02
سلام جناب دارایی بسیاری از نکات مطلب شما قابل تامل و کار ساز است
نقل قول کردن
#3 صیادی 1393-10-12 23:03
آزمون و خطا به چه قیمتی ؟ به قیمت هزینه شدن یک استان برای یک مدیر ،، متاسفانه فقط صدای اعتراض درختان از عملکرد شرکت برق بلند نشده بود که بلند شد چون هجمه اداره برق به درختان هم رسیده پیشنهاد می کنم بروید درختان 30 متری پژوهنده ،خیابان انقلاب و اسدآبادی و دیگر نقاط شهر را ببینید تا متوجه شوید که چطور درختان را از بالا به پایین قلع و قمع می کنند این یعنی آزمون و خطا.. آزمونی که در همه امتحاناتش قرار نیست مردم قبول شوند !!!!!!!!!!!!!!
نقل قول کردن
#4 رضایی 1393-10-13 03:32
سلام بر تو جناب دارایی که مطلب شما حرف دل آحاد مردم لرستان است مردمی که از بی تدبیری و سو مدیریت در برخي ادارات رنچ می برند و کسی صدای بر حق آنان را نمی شنود باشد قلم شما ازاد مردان به گوش استاندار محترم برسد.
نقل قول کردن
#5 نادری 1393-10-13 11:00
سلام بر تو جناب داراایی الحق که شیوایی قامت در بیان مشکلات لرستاان ستودنیست
نقل قول کردن
#6 .......دلسوز 1394-03-25 22:51
سلام به نویسنده مقاله قبول کنیم نه تنها مدیران. بلکه مردم این استان علاقه ای به پیشرفت ندارند .من خبرنگار حوزه اجتماعی ایسنا هستم. متولد شهر دروود و سپیدشت من سالها به این شهرها برای دیدن اقوام رفت و آمد داشتم و از مسائل سیاسی و اجتماعی شهر آگاهم اگر شهرداران و استانداران اصلا به جای کارخانه و .....تنها با راه انداختن فرهنگسرا و کتابخانه و زیرساختهای آموزشی درست جوانان را از بیسوادی نجات دهند.بزرگترین موهبت را به آنها کرده اند باید قبول کنیم شم اقتصادی مردم است با راهنمایی درست تقویت خواهد شد شايد خدا خواست و مردم کمی به خودشان آمدند
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا