لافَتی اِلاّعِلَیّ، لاسَیفَ الاّ ذُوالفَقار
محسن رستمی: در سالگرد شهادت بزرگ مردی قرار داریم کهتماماندیشه او فقط به یک نقطه ختم میگردید عدالت..... ودر این مسیر پرسنگلاخ و طاقتفرسا فقط او بود که میتوانست ثابت قدم و محکم در این راه قدم بردارد کسی که در نگاه توحیدی و عدالت جویانهاش فرقی میان دوست و دشمن، خواص و عوام و فرزند وبیگانه وجود نداشت و به شدت وسواس عجیبی در جاری ساختن عدالت در میان مردم در عصر وزمانه خویش نشان میداد در دوران کوتاه زعامت او سه جنگ داخلی بر او تحمیل کردند چونکه خناسان و فرصت طلبان و قدرت طلبان به شدت در نقطه مقابل او قرار داشتند واز هر فرصتی استفاده میکردند که اجازه ندهند جامعه در مسیر واقعی عدالتش قرار گیرد حاکمی که نه بارگاه و کاخی داشت و نه آن چنان ساز وبرگ نظامی بلکه همچون مردم عادی در میان آنان زیست میکرد و سطح زندگی او همچون پایینترین قشرهای جامعه بود...کجای تاریخ سراغ داریم که شخص اول حکومت براساس ادعای یک فرد اقلیت دینی <یهودی> مبنی بر اینکه ذرهایی که در نزدحضرت علی است از آن اوست قاضی، حاکم رابه دادگاه احضار کند و حتی موقعی که حضرت علی در دادگاه حضور میبابدو او را
ابوالحسن خطاب میکندو به احترام بر میخیزد مورد عتاب علی <ع> قرار میگیرد که برخورد تو نشان از تبعیض میان او و شخصیهودی است واو را از این گونه رفتار برحذر میدارد ودر نهایت دادگاه به نفعیهودی حکم صادر میکند که خود این واقعه نشان از سیستم قضایی بیطرف و مستقل است که میان شخص اول حکومت و یک شخص عادی هیچ فرقی نمیگذارد...
علی <ع> نمونه اعلای انسانی با مکارم اخلاق عالی بود که هرگز برای تصاحب قدرت و رسیدن به آن از مرزهای اخلاقی عبور نکرد و به شدت از مصلحتاندیشی و پناه بردن به آن بیزار بود و تحت هیچ شرایطی حقیقت را فدای مصلحت نکرد و تمام زندگی و مشی مرامی او در صراط حقیقت، عدالت و آزادی بود....
به قرار معلوم و اخبار متواتر علی هیج گاه زندانی سیاسی و عقیدتی نداشت و با مخالفین و حتی دشمنان قسم خوردهاش با مدارا برخورد میکرد وهیچ گونه محدویت وتنگنایی برای آنان ایجاد نمیکرد و حقوقشان رااز بیت المال قطع نمیکرد..
تا آن جا که خوارج آزادانه به نشر افکار خود و حتی توهینها و ناسزاهای خود میپرادختن ولی حضرت علی تا زمانی که خوارج دست به شمشیر نبرده و امنیت جامعه را مورد تهدید و نا امنی ایجاد نکرده بودند برخورد نمیکرد علی< ع> سخنوری قابل وتوانا بود که سطر سطر نهج البلاغه حکایت ازاندیشه والا و الهی این بنده ناب خدا میداد که درد مردم و تهیدستی و سختی روزگارامیر مؤمنان را به تکاپو میانداخت وبرای آنان که احساس میکرد که فقر و نداریشان مطلق است و حقوق بیت المال کفاف زندگیشان را نمیدهد مخیفانه و به طور ناشناس به کمک ویاریشان میشتافت و یکبار در کوچههای کوفه که در حال رفتن بود و مشاهده کرد که زنی به سختی در حال روشن کردن اجاق خانه است نزدیک رفت و زن که گویا شوهرش در یکی از جنگهای سهگانه که به حضرت علی تحمیل گردید، کشته شده بود وعلی را که نمیشناخت نفرین میکردو علی از او خواست تا اجازه دهد که اجاق را روشن کندو موقعی که صورت خود و محاسنش را نزدیک آتش اجاق میبرد و حرارت آتش تحمل ناپذیر بود با خود زمزمه میکرد که حق توست که اینچنین نسبت به این زن بینوا که در سختی قرار گرفته غافل بودهایی و هنگامی که از محل دور شد یکی از همسایگان که از دور نظارهگر بود و علی را میشناخت به آن زن گفت که این مرد را میشناختی که یاریات کرد گفت نه.. اوامیر مؤمنان علی <ع>بود که همین نحو رفتار وسیره عملی او بسیار درسآموز و انسان ساز است کهایشان حتی نسبت به کسانی که در جبهه مقابل او قرار گرفته ودر مسیر غلط و باطل نیز قرار داشتهاند باز چگونه برخورد و رفتار مینماید و حتی خود را مورد سرزنش و شماتت قرار میدهد که بسیار نادر است این نحو حکمرانی و خود را برابر تمام مردم مسئول دانستن که از انسان بزرگی چون او میتوان انتظار این برخوردها رو داشت و دها واقعه و روایتهای مختلف وجود دارد که همه سرفصل آنها در یک نقطه مشترک متمرکز است عدالت و درد مردم داشتن و رسیدگی به امورات آنها فارغ از هراندیشه و تفکری که دارند که به صراحت به مالک اشتر میگوید مردم دو دستهاند یا برادر دینیات هستند و یا در سرشت انسانی با تو مشترکاند پس نباید در میان آنها تبعیض و بیعدالتی رو داری ودر جای دیگر نان، جاده و امنیت مردم را از وظایف ذاتی حاکمانی که منصوب میکرد میدانست که باید در این امورات همت و اهتمام خود را بکار گیرند و آنان را از دخالت در اعتقادات و باورهای مردم برحذر میداشت و همین رفتارهای الهی و انسانی اوست که شیفتگان و دلدادگان او پس از گذشت هزاران سال همچناناندیشههای انسانی و مترقی او را حلقه گمشده خود و تنها سرچشمه جوشان و بیکرانی میدانند که رهروان راستین او را سیراب مینماید وتشنه باورهای عدالت طلبانه اوهستند و هین خصائص بزرگ منشأنه اوست که جرج جرداق مسیحی در جملاتی پرنغز و پرمعنا میگویدای روزگار کاش میتوانستی همه قدرتهایت را وای طبیعت کاش میتوانستی همه استعدادهایت را در خلق یک انسان بزرگ و یک نبوغ بزرگ و قهرمان بزرگ جمع میکردی و یکبار دیگر به جهان ما مانند یک علی میدادی...
شهادت مظلومانه او خود گواه براین دلالت تاریخی دارد که حق خواهان و عدالت طلبان همواره مورد کین و انتقام قرار داشتهاند و از این مظلومتر میشود که تبلیغات زهرآگین و خصومتآمیز دشمنانش تا آنجا افکار مردم را مشوش و مسموم کرده بود موقعی که قربانی جهالت کور درمسجد قرار گرفت صداهایی شنیده شد که علی< ع>در مسجد چه میکرده است علی که خود قرآن ناطق و منادی اسلام راستین و عدالت طلبانه است چه هجمهها و تخریب هایی توسط آنان که اسلام را وارونه پوشیده صورت گرفت که علی در تاریخ گم شود و به ظاهر علی را حذف وبه شهادت رساندند ولی راه و مرام او آن چنان درخشان وزنده است که در بین تمام مکاتب و فَرقَ مختلف مورد تکریم و ستایش است و تیغ جهالت و تزویر همواره در طول تاریخ مترصد فرصت بودهاند که اسلام رحمانی و منادی عدالت و آزادی و کرامت انسانی را به حاشیه برده و چهرهایی خشن و طرفدار خشونت از اسلام ترسیم نمایند که آب در هاون کوبیدن است و هیچ گاه آمیزههای راستین و انسان ساز اسلام با ترور و حذف و خشونت قرابتی نداشته و موید آن نامه حضرت علی به امام حسن است که اوج مکارم اخلاق وارزشهای انسانی است که گویی فردی در این عصر و زمانه این چنین توصیههای ناب و اخلاقی را به رشته تحریرآورده که هر وجدان بیدار و آگاهی با خواندن آن اوج و منزلت اخلاق و عطوفت انسانی را در آن تصدیق خواهد کرد....
دیدگاهها