بالاخره سونامی انتصابات نظام ادارای و مدیریتی جدید از راه رسید تا استاندار لرستان، یکی از سختترین و حساسترین مقاطع عمر مدیریتی خود در لرستان را طی نماید. آزمون سخت و حساسی که با انتخاب مدیران دستگاهها و ادارات مختلف، مسیر آینده تیم اجرایی استان لرستان در این دوره را تعیین خواهد کرد.
بدون شک قرار گرفتن در مرکز دایرهای که از همه شعاعهای آن فشار وارد میشود کار دشواری است. اقشاری با برچسبها و عناوین حامیان دولت، دلسوزان نظام، دغدغهمندان، حامیان مردم و... همگی به ظاهر هم که شده برای بهبود شرایط جامعه و پیشنهاد افراد واجد صلاحیت در تیم مدیران دولت سیزدهم نقش دارند. در چنین فضایی آشفتهای برخی نمایندگان مجلس نیز برای انتصاب فرد مورد نظر خود وزارتخانهها را تهدید کردند و بر آتش داغ این تنور شعلهها افزودهاند و صد البته که انتخاب از میان این خیل عظیم شیفتگان خدمت، کار بسیار سخت و حساسی است.
نکته جالب اینجاست که بعضاً شنیده میشود تعداد نامزدهای کسب کرسی ریاست در بعضی از دستگاههای اداری بیش از بیست نفر است و اگر این خیل را در تعداد دستگاهای اداری استان و پستهای مراتب پایینتر مدیران کل ضرب کنیم با جمعیتی چند هزار نفری مواجه میشویم که در نوع خود بسیار جالب و جذاب است.
حالا از آبدارچی و انتظامات دم در گرفته تا معاون و مدیر و قائممقام. از مدیران به ظاهر اصلاحطلب دولت تدبیر و امید گرفته تا مشتاقان مکتب احمدینژاد، همه و همه با در دست داشتن احکام و گواهیهایی که تأیید میکند در ستادهای حامی دولت پستهای مهمی داشتهاند، کمربندهایشان را برای خدمت در دولت سیزدهم محکم کردهاند بدون اینکه به این سوال بزرگ پاسخ دهند که اگر قرار بود همان کادر و تشکیلات دول قبلی بیایند و این دولت را هم اداره کنند، نتیجه شعار تحول و تغییر و «طرحی نو در اندازیم» دولت سیزدهم جه بود؟! و این عزیزان اگر میتوانستند، چرا نتیجه مدیریتشان در ادوار گذشته اوضاع و احوال کشور را به اینجا کشانده است؟
به راستی تکلیف این همه لیست بالا بلند مشتاق پست مدیریت در شورا و ستادهای رئیسی چیست؟ در حالی که زنگ خطر بسیاری از نمودارها و آمارهای نگران کننده به صدا در آمده است. در حالی که معضلات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و زیستمحیطی فضای کشور را به سیطره خود در آورده است. در برهوت سرمایه اجتماعی که هر طرح و ایده و برنامهای را در خود میبلعد، این اشتیاق افراد به گرفتن پست و مقام جز سطحینگری و ترجیح خواستهها و امیال سخیف شخصی و گروهی بر مصالح نظام و انقلاب و کشور چه عاملی میتواند داشته باشد؟
اینکه استان لرستان طی سالهای اخیر همواره سکوی پرتابی برای مدیران نالایق بوده و چه مدیران غیربومی و بومی با ناکارآمدی خود به استان لطمه زدند و بعد بدون هیچ پاسخ قانع کننده و حتی یک عذرخواهی ساده استان را ترک کردند یکی از دلایلی است که سبب شده است بسیاری تمایل پیدا کنند که مدیر باشند. آنها میدانند در این شرایط «مدیریت» از «مسئولیت» منفک شده است و هیچ مدیری نه تنها قرار نیست پاسخگو باشند بلکه میتوانند با خیال راحت از مزایای مادی آن بهرهمند شوند بدون اینکه نگران باشند که روزی قرار است بابت قصورات خود در نزد مردم پاسخگو باشند.
این در حالی است که این دوره را به دلایل مختلف از جمله رسیدن مسائل کشور به سطح وضعیت قرمز، ارتقاء آگاهیهای عمومی و افزایش چشمگیر فعالان رسانهای و مطالبهگران اجتماعی و... با هیچ دوره دیگری نمیتوان مقایسه نمود و تمامی مدیران و موثرین این سیستم به زودی در محکمه وجدان خود و ملت میبایست پاسخگو باشند.
اگرچه امیدواریم استاندار لرستان بتواند پس از بررسی صلاحیت تمام نامزدها و تحمل فشارهای وارده، بهترین گزینهها را از میان نامزدهای موجود انتخاب کند؛ اما ایشان باید بدانند ماه عسل دولت و استانداری خیلی زود به پایان میرسد و خیلی زوتر از آنچه گمان میکنند باید جوابگوی عملکرد خود و مدیرانشان در برابر سوالات مردم و تاریخ این سرزمین باشند که مبادا به جای پیشروی در مسیر توسعه و اعتلای این نظام و مردم و سرزمین، در بیراهه ترکستان عقبماندگی و شکست و ناامیدی بیشتر مردم گام بردارند.
لیلا سلیمانی /شهاب آسمانی
دیدگاهها