یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

حادثه واژگونی اتوبوس خبرنگاران محیط زیستی در استان آذربایجان غربی بسیار تاسف برانگیز و ناراحت کننده بود، بنده به‌واسطه فعالیتم در محیط‌زیست تهران سال‌هاست که از نزدیک شاهد کار حرفه‌ای و دلسوزی خبرنگاران حوزه محیط زیست هستم، آسیه اسحاقی، زینب رحیمی، مهشاد کریمی، آیسان زرفام، ریحانه یاسینی، سمیرا خباز، مریم جعفری، فاطمه هنرور، زهرا کشوری و سایر عزیزانی که در این حادثه بودند نه تنها خبرنگار محیط زیست که حامی و دلسوز آب و خاک و محیط زیست کشور هستند، همراهان دلسوزی که احساس مسئولیت اجتماعی، صداقت، انصاف و عدالت، را می‌شود در سطر سطر خبرهایشان مشاهده نمود، بسیار متأسفم که دو نفر از این عزیزان را از دست دادیم و بقیه هم آسیب‌های روحی و جسمی زیادی متحمل شدند، به خانواده‌های کریمی و یاسینی و به خانواده بزرگ محیط زیست کشور این مصیبت بزرگ را تسلیت عرض می‌کنم.



در دولت‌های قبلی به‌لحاظ اهمیت دریاچه ارومیه ستادی بنام ستاد ملی دریاچه ارومیه تشکیل شده بود که دبیر آن رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بود و این سازمان در جایگاه حاکمیتی و نظارتی خود با کمک سایر دستگاه‌های ذی‌ربط عضو ستاد مذکور مسائل دریاچه ارومیه را دنبال می‌کردند، متناظر این ستاد ملی ستادی هم در استان‌های واقع در حوضه آبریز دریاچه ارومیه به ریاست استاندار و دبیری مدیران کل حفاظت محیط زیست استان تشکیل شده بود.
از ابتدای دولت یازدهم در سال 92 با تصویب هیئت وزیران کارگروه نجات دریاچه ارومیه و ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل شد و آقای دکتر کلانتری که در آن زمان هیچ مسئولیتی در سازمان حفاظت محیط زیست نداشتند به‌عنوان دبیر این ستاد مشغول به فعالیت شدند از همان ابتدا این ستاد، سازمان حفاظت محیط زیست را نه در جایگاه حاکمیتی و نظارتی خود که در مواردی حتی کمتر از دستگاه‌هایی که بهره‌بردار محیط زیست بودند دخالت داد و این رویه حتی زمانی که ایشان در دولت دوازدهم به ریاست سازمان حفاظت محیط زیست هم رسید، تغییر چندانی نکرد. در واقع ارتباط سازمان حفاظت محیط زیست با ستاد احیای دریاچه ارومیه، علی‌رغم اشتراک در رئیس و معاون (آقایان دکتر کلانتری و دکتر تجریشی) هیچ‌گاه فراتر از ارتباط سایر دستگاه‌ها نظیر جهاد کشاورزی یا نیرو نبود.
ستاد احیای دریاچه ارومیه برنامه‌های متنوعی را برای احیای دریاچه در دستور کار قرار داد که یکی از محوری‌ترین آن‌ها صرفه‌جویی آب در بخش کشاورزی بود، در این خصوص علیرغم اقدامات فراوان و زحمات بسیاری که تحمیل گردید تا این لحظه آبی به نفع دریاچه صرفه‌جویی نشده است و گزارشات رسمی متولیان امر نیز اثربخشی برنامه‌ها را تنها در سطح مزارع قابل‌قبول معرفی می‌کنند و انتفاع دریاچه از این محل را منوط به تکمیل اقدامات و عملکرد دولت آینده می‌نمایند.
یکی از برنامه‌های دیگری که در این ستاد برای تامین بخشی از نیاز آبی دریاچه ارومیه تعریف گردید احداث و تکمیل تصفیه‌خانه فاضلاب شهرهای اطراف دریاچه از جمله تبریز و ارومیه بود که وعده داده بودند از این محل سالانه حدود سیصد میلیون مترمکعب پساب استاندارد به دریاچه واریز شود از این برنامه نیز با وجود تامین اعتبار و حمایت‌های گسترده تاکنون آبی برای دریاچه گرم نشده است.
انتقال آب از حوضه آبریز رودخانه مرزی زاب به دریاچه ارومیه که با احداث سد و تونل و کانال کانی‌سیب و صرف هزینه‌های بسیاری با محوریت وزارت نیرو در حال انجام است یکی دیگر از پروژه‌های مدنظر ستاد احیا بوده که متاسفانه حادثه اخیر در بازدید از همین پروژه رقم خورد، در خصوص این پروژه ذکر چند نکته ضروری به نظر می‌رسد؛
1- این پروژه هم به مانند دو پروژه قبلی هنوز به اتمام نرسیده است و از این محل هم تا این لحظه آبی وارد دریاچه نشده.
2- انتقال آب بین حوضه‌ای از اساس دارای نقاط ابهام فراوانی است و هرگز به‌عنوان یک راهکار محیط زیستی مورد تأیید کارشناسان و متخصصان محیط زیستی نمی‌باشد، ضمن آنکه در حوضه‌های مشترک با کشورهای همسایه با حساسیت بیشتری روبروست و ممکن است دستاویز سیاست‌های هیدروپلتیکی برخی همسایگان قرار گیرد.
3- هنوز پروژه به بهره‌برداری نرسیده، زمزمه‌هایی از مطالبات و مناقشات مسئولان محلی و استانی در خصوص تخصیص آبی که قرار است از طریق تونل و کانال ذکر شده به گدارچای منتقل شود شنیده می‌شود و با توجه به حکمرانی وزارت نیرو در این خصوص، تحقق وعده تامین سالانه شش‌صد و پنجاه میلیون مترمکعب از نیاز آبی دریاچه در هاله‌ای از ابهام قرار می‌گیرد.
یکی از معدود پروژه‌هایی که توسط ستاد احیا برنامه‌ریزی و اجرا شد و از طریق آن مقداری آب به دریاچه رسید پروژه‌ای موسوم به اتصال زرینه‌رود به سیمینه‌رود بود که با حفر کانالی به عرض بیش از پنجاه متر و به عمق سه متر رودخانه‌های جنوب دریاچه (زرینه‌رود، گدارچای، سیمینه‌رود و مهابادچای) را قبل از شاخه‌شاخه شدن و ورود به تالاب‌های اقماری به همدیگر متصل و به پیکره آبی دریاچه وصل نمودند، بدین ترتیب حجمی از آب به حوضچه اصلی و پیکره آبی اضافه و تراز سطح آب دریاچه موقتاً اندکی افزایش یافت، اما با این کار تالاب‌های حاشیه دریاچه و رویشگاه‌های مصب این رودخانه‌ها که پوشیده از گیاهان و درختچه‌های ارزشمندی بود به شدت آسیب دید، تالاب گرده قیط یکی از این تالاب‌ها بود که تقریباً به‌طور کامل خشک گردید، همچنین نی‌زارها و گززارهای تالاب قره قشلاق که محل لانه‌گزینی و زادآوری پرندگان بود از بین رفتند.
در نگاهی کلی به وضعیت دریاچه می‌بینیم که تراز سطح آب آن در ابتدای سال 92، سال شروع فعالیت‌های ستاد احیا، 1271.06 بوده و در اواخر خرداد امسال که به احتمال زیاد آخرین سال فعالیت این ستاد می‌باشد 1271.20 گزارش شده است که اختلاف چندانی مشاهده نمی‌شود در حالی که هنوز فاصله بسیار زیادی تا رسیدن به تراز اکولوژیکی دریاچه یعنی ارتفاع 1274.1 متری وجود دارد و به بیان ساده‌تر رسیدن به شرایط پایداری اکولوژیکی دریاچه ارومیه و احیای آن نیازمند تأمین و اضافه نمودن حداقل 11 میلیارد مترمکعب آب به چهار و نیم میلیارد مترمکعب موجود می‌باشد.
با این اوصاف این روزها شاهد هستیم که ستاد احیا عجولانه در حال توجیه اقدامات و برجسته نمودن آن‌ها و القای این موضوع است که درياچه بحران‌زده ارومیه با اعمال سیاست‌ها و برنامه‌های ستاد مذکور نجات یافته است و در مسیر احیا قرار داده شده، هم‌زمان شاهد سخنرانی‌ها و اظهارنظرهای جهت‌دار مسئولان این ستاد با هدف انتقال حساسیت‌ها و مطالبات به دولت بعدی هستیم که این رفتار منطبق با فرهنگ توسعه پایدار و رسالت‌های اجتماعی مدیران بلندپایه نمی‌باشد و در عمل هم خیری از آن به مردم و محیط زیست نخواهد رسید.
این برنامه دعوت از خبرنگاران و اعزام آن‌ها به ارومیه جهت بازدید از پروژه انتقال آب زاب یکی از همین اقداماتی است که برای توجیه فعالیت‌های ستاد برنامه‌ریزی شده بود و تا قبل از حادثه هم داستان همین بود، اما به‌محض بروز حادثه، مثل همیشه سازمان ما دو سر سوخت می‌شود هم دو نفر از همراهان همیشگی و خبرنگاران کاربلد و متعهد محیط زیستی را از دست دادیم و جمعی از دوستان خوب و دلسوزان واقعی محیط زیست آزرده و زخمی شدند، هم سیبل ایرادات و هجمه‌ها شدیم و بخش دیگری از اندک اعتبار عمومی باقیمانده را از دست دادیم.
 
محمدحسین بازگیر/ کارشناس محیط زیست

دیدگاه‌ها  

#1 منصوری 1400-04-05 08:48
با این نمایندگانی که ما داریم خوب است که دریاچه همسایه ما نیست و گرنه بیچاره میشدیم تا پرش کنیم
نقل قول کردن
#2 منصوری 1400-04-05 08:54
در نهایت دعوی سر لحاف ملابود که متاسفانه ربوده شد-روح همه دلسوزان بخصوص دو خبر نگار جوان و حامی محیط زیست شاد باد ، انشا ا...
نقل قول کردن
#3 برزویه 1400-04-05 11:40
متأسفم و به بازماندگان و دوستداران این عزیزان تسلیت میگم و سپاس از دکتر بازگیر مهربان که فقط دوست و یار سختیهاست.همیشه بزرگ و عزیز و سرفراز بمانی نازنین
نقل قول کردن
#4 شهروند 1400-04-05 17:42
ممنون از مقاله ی مفید شما.
نقل قول کردن
#5 میرهاشمی 1400-04-05 23:32
درود بر جناب بازگیر خیلی جامع و کامل بود.
نقل قول کردن
#6 گلیله 1400-04-08 13:03
جناب آقای بازگیر با توجه به سابقه مدیریت شما در لرستان و مرکز به نظرتان سازمان حفاظت محیط زیست نقش مترسک سر جالیز را ندارد چرا که اگر خوب شد که دیگران سودش را میبرند و اگر خراب شد مترسک را میسوزانند . پس خانه از پای بست ویران است و سازمان هم جایگاه افرادی هستند که از دانشگاهها و وزارت خانه های مختلف جهت امور خاص اعزام میشوند .
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا