لرستان در وقت اضافه!
این اصطلاحی است که سالیان دراز بر زبان کاندیداهای مجلس و بسیاری از مردم لرستان جاری میشود بدون آنکه هرگز راهکاری برای حل آن داشته باشیم و یا بخواهیم با تکیه بر این واقعیت که لرستان در سپهر سیاسی ایران، یکی از کمادعاترین و کممهرهترین استانهای کشور است، قدر حداقل داشتههای خود را بدانیم و تلاش کنیم برای بکارگیری آنان در فرایند توسعه لرستان از آنان استفاده کنیم.
طی چند سال گذشته لرستان اولین استان مهاجرفرست کشور بوده است؛ اما این مهاجران عموماً در پی اشتغال، دیار خود را ترک کردهاند و متاسفانه در مشاغل دون و غالباً کارگری به کارگرفته شدهاند.
در عوض استانهای لرنشینی همچون چهارمحال و بختیاری، ایلام و کهکیلویه و بویر احمد اقدام به صادرات مدیر به سایر استانها مخصوصاً لرستان کردهاند که این موضوع در دوران مدیریت دکتر خادمی تشدید شده است.
جالب اینجاست جمعی از مدیران خسته و بیرمق استانهای دیگر در لرستان گرد یکدیگر آمده و سکان استان را به دست گرفتهاند و نتیجه این شده است که ناامیدی و بی هدفی را هم به بدنه جامعه تحمیل کردهاند و اتفاقاً آقای استاندار هم تمایلی به تغییر این اوضاع ندارد چون روند کاری او مبتنی بر به کارگیری مدیران ضعیف و بله قربانگوست.
در چند سالگذشته نه تنها مدیران توانمند بومی در لرستان منصوب نشدهاند حتی آنها را در مقابل یکدیگر قرار داده و حذف کردهاند با این توجیه که «شما با هم سر سازگاری ندارید پس بگذارید مدیر غیربومی بیاید تا این چالشها خاتمه پیدا کند».
در شرایط فعلی کاملاً احساس میشود که انگیزه جهت بهبود اوضاع در مدیریت استان وجود ندارد و همچون تیمهای فوتبال عربی که معروف به وقتکشی هستند مدیران لرستان هم فقط زیر توپ میزنند تا بازی تمام شود و این چند ماه هم طی شود.
ظاهراً یک نیروی نامرئی جهت حفظ و بقای مدیران ناکارآمد بومی وجود دارد که همواره پتک عدم کارایی مدیران بومی را بر سر ما بکوبند و آن را بهانهای برای انتصاب مدیران غیر بومی کنند به طوریکه در حال حاضر اکثر مدیران دستگاههای مهم و اثر گذار استان، مدیران ضعیف یا غیر بومی هستند و لرستان را سکوی پرتاب و رزومهای برای خود میدانند فارغ از اینکه دغدغه خدمت داشته باشند.
عدم توجه به نیروهای توانمند بومی موجود در دستگاه و از طرفی عدم تمایل به تغییر مدیران ناکارآمد، امید جوانان این استان را نا امید کرده است. بررسی چند انتصاب گذشته و اخیراً نشان میدهد که شرط تغییر مدیر این است که یا استعفا بدهد یا استعفا داده شود، دستگیر شود و یا بمیرد ودر غیر اینصورت بر اصل پایستگی نیوتن مدیر در لرستان تا ابد مدیر خواهد ماند و دیگر کسی در وزارتخانهها نداریم که در برشهای استانی بودجه از لرستان دفاع کند و اینجاست که این شعار لرستان بیکسی بیش از هر زمان دیگری محقق میشود، وقت اضافه هم به داد لرستان نرسید!
متاسفانه با ادامه این روند و عدم اعتنا به نیروهای بومی توانمند دستگاهها و انتصاب افراد ضعیف و یا غیر بومی، فرصت تربیت مدیران ارشد در سطح وزیر و معاون وزیر را نیز از فرزندان این استان سلب نمودهایم.
این در حالی است که صرفنظر از بودجههای جاری، تقریباً بیش از 80 درصد بودجه بهصورت ملی توزیع میشود و اینجاست که قدرت لابیگری و احساس تعلق خاطر به دیار و زادگاه در بین مدیران ملی مشخص میشود.
با این شرایط و با وجود اوضاع فلاکتبار لرستان از اقتصاد گرفته تا کرونا که پای خود را بر گلوی استان گذاشته و می فشارد، نمیتوان امیدی به بهبود اوضاع داشت تا جایی که حتی رسانهها هم از پرداختن به مصائب استان خسته شدهاند و به امید بارقهای از امید که معلوم نیست باید از کجا بتابد، به صدور بیانهای و یا نوشتن مقالهای اکتفا میکنند.
لیلا سلیمانی/شهاب آسمانی
دیدگاهها
لر درست است جمعش میشود لران و لرستان صحیح است