کرونا بیشتر از آن که بر جسممان تأثیر بگذارد روح و جانمان را آزرده کرد. این روزها دیدن مغازههایی که یکی پس از دیگری خالی میشوند و خانهنشین شده جوانان لرستانی و پیوستنشان به خیل عظیم بیکاران، بیش از هر صحنه دیگری آزاردهنده است.
جوانانی که جسارت به خرج دادند و با تلاش بسیار سعی کردند که خود را از آمار بیکاران لرستان خارج کنند و حالا با توجه به مبلغ بالای کرایه و نبود کسبوکار در دو ماه گذشته ناچارند مغازههایشان را جمع کنند و بیکاری را به بدهکاری به صاحبملک ترجیح دهند.
بیکاری و کرایه 2 میلیون تومانی
رضا کاکی در یکی از پاساژهای خرمآباد مانتو و شلوار زنانه میفروشد. وی این روزها، با توجه به رکود بازار، تصمیم گرفته مغازهاش را جمع کند.
کاکی به خبرنگار یافته میگوید: در چند سال گذشته بهسختی خودم را به آخر ماه میرساندم اما هم چنان امیدوار بودم که اوضاع بهتر میشود اما بهتر که نشد هیچ؛ از همانی هم که بودیم افتادیم.
این کاسب خرمآبادی میگوید: اجاره مغازهام در این دو ماه 4 میلیون تومان میشود و در شرایطی که هیچ درآمدی ندارم از پرداخت آن عاجزم.
کاکی میافزاید: به بازار بعد از تعطیلات کرونایی هم امیدی نیست چرا که اصل درآمد هر ساله ما، یکی دو ماه قبل از عید بود.
وی میافزاید: با درآمد دو ماه آخر سال، معمولاً بدهکاریهای زیادی را صاف میکردم و در ماههای دیگر هم به درآمد بخور و نمیرم راضی بودم هر چه بود از بیکاری خیلی بهتر بود.
طلاهای مادرم را فروختم
علیرضا داوری هم از کسبه خیابان مطهری خرمآباد است. وی که از شهریور سال گذشته مغازهدار است و دارای کارشناسی ارشد حسابداری است به خبرنگار یافته میگوید: بعد از آن همه درس خواندن، برخلاف میلم، مجبور شدم دل به کار کاسبی دهم و راهی را برای کسب درآمد در سن سی سالگی امتحان کنم.
داوری میگوید: خانوادهام خیلی تلاش کردند که این کار سر پا بماند اما نشد که نشد. وی میافزاید: برای تأمین سرمایهام مقداری وام گرفتم و مابقی پول موردنیازم را هم از فروش طلاهای مادرم جور کردم. همچنین بعد از چند ماه و با معرفی یکی از دوستانم توانستم با پرداخت چکهای چندماهه به تولیدیهای تهران، اجناس مغازهام را تکمیل کنم. وی میگوید: در شرایطی که قیمتها روزانه بالا میروند و ماهانه سه میلیون و هشتصد هزار تومان اجاره میدهم چه طور میتوانم انتظار سودآوری داشته باشم.
او اظهار میکند: از ابتدای کارم تلاش کردم که منصف باشم و قیمتها را بیخود بالا نکشم اما حالا بعد از چند ماه فهمیدم که حلال کار کردن در بازار بسیار سخت است چراکه از شهریور تا به حال، حتی نتوانستم کرایه مغازه را هم در آورم.
داوری میگوید: وقتی با همصنفهایم دراینباره مشورت کردم میگفتند که نگران نباش از درآمد بهمن و اسفند، هم چکهایت پاس میشوند و هم کرایه را بهراحتی پرداخت میکنی اما به برکت کرونا، نهتنها چکهایم پاس نشدند بلکه باز هم کرایه مغازه به گردن مادرم افتاد. این جوان خرمآبادی ادامه میدهد: در شرایطی که مادرم یک مستمریبگیر است و درآمد آنچنانی ندارد چه طور میتوانم نسبت به این قضیه بیتفاوت باشم!
او میگوید: خدا را شکر که زن و بچهای ندارم وگرنه دردم چند برابر میشد.
لزوم پایکار آمدن مردم
در شرایطی که بحران اقتصادی دامان کشور را گرفته است و لرستان با توجه به درآمد مردمانش و وضعیت اشتغال جوانان آن بیش از هر جای دیگری آسیبدیده و خواهد دید. بیکاری و فقر و تأثیر آن بر زندگی افرادی که در سن جوانی از تأمین نیازهای اولیه خود عاجزند و ناچارند به هر دری بزنند تا بیکار نباشند دردی است که گریبان بیشتر مردم لرستان را گرفته است و چارهای برای آن تصور نمیشود.
تا وقتی برخی مسئولان به دادن آمار و ارائه گزارش کارهایی که فقط مدیرانشان را راضی نگه میدارد قناعت میکنند جوانان ما ناچارند روزها و شبهای زیادی را بهسختی بگذرانند و برای گذران زندگی، شرایط سختی را تحمل کنند.
آنچه در مملکت ما ثابتشده، لزوم پایکار آمدن مردم و امید بریدن از برخی مدیران برای حل مشکلهایشان است و در هر مرحلهای که مردم مردانه ایستادند و تلاش کردند حتماً نتایج خوبی به دست آمد.
بهطوری که در این شرایط بحرانی، خوشبختانه هستند مالکینی که از کرایه دو ماه و برخی یک ماه گذشته را بخشیدند تا مستأجرهایشان بتوانند سرپا بمانند.
این بخشش فقط گذشتن از چند میلیون پول نیست بلکه امید را زنده نگهداشتن در دل جوانان بیکار توانمندی است که روزی قرار بود آیندهسازان این مملکت باشند و امروز وبال گردن خانوادههایشان شدهاند.
مالکینی که کرایه را بخشیدند
دکتر سعید رشنو صاحب چند مغازه در پاساژ الماس شهر خرمآباد، واقع در چهارراه فرهنگ است وی اجاره فروردینماه را به مستأجرهایش بخشید.
خانم اسدزاده که مالک 8 مغازه در میدان رازی خرمآباد است هم کرایه دو ماه گذشته را از مستأجرهایش نگرفت و دعای خیر کسبه آنجا را برای خود به ارمغان آورد.
همچنین مالک چند مغازه در خیابان حافظ، بعد از بازار طلافروشان هم با بخشش اجاره مغازههایش، مشکلات زیادی را از کاسبان آنجا حل کرد.
البته بهطور حتم وجود افرادی که با این بخششها، امید فراوانی را در جامعه تزریق میکنند در شهر ما کم نیست و آنچه در این میان مهم است و ارزش و اعتبار زیادی دارد وجود حس نوعدوستی و چارهاندیشی برای مشکلات جامعه و بیتفاوت نبودن نسبت به شرایط اطرافیان است.
آنچه مسلم است این است که پرداخت حداقلی دولت برای حفظ این مشاغل هیچ دردی از آنها کم نمیکند و مرهمی بر درد بیپولی و اجارهنشینی و بچهداری و بدهکاریشان نیست.
آمار و ارقام و طرح و برنامههای روی کاغذ برخی مسئولان، نمیتواند برای حل این مشکلات چارهساز باشد و همین بیتدبیری برخی مدیران است که باعث شده هرروز زندگی بر مردم سختتر شود و مشکلات زندگی باعث شود که جوانان از جوانیشان هیچ خیری نبینند.
فاطمه دارابی – پایگاه خبری یافته
دیدگاهها
تا غمت پیش نیاید غم مردم نخوری