یکی از ضرورتهای منطقی و عقلانی همزیستی انسانها، گفتگو است. سرشت و تمایل ویژه بشریت برای مجادله، جنگ و خشونت معضلات فراوانی را در طول تاریخ به وجود آورده و همواره انجام گفتگوهای بدون تعصب و جزمی نگری و عاری از سوءظن موجب حل مناقشات و تعامل بین گروههای مختلف جامعه شده است. تشتت آرا و برداشتهای مختلف مذهبی، تعارضات جغرافیایی و ناسیونالیستی و تمایلات منفعت طلبانه اقتصادی، آتش آشوب و جنگ را در بین جوامع شعلهورمی سازد و تنها راه پرهیز از خشونت و منازعه؛ جایگزینی کلام و اقامه برهان بهجای زور و کینهتوزی است.
بسیاری از اندیشمندان مهمترین تمایز انسان با سایر موجودات را در توانایی گفتگو و قدرت بیان او میدانند. انسان بهواسطه اندیشه خویش، کلام و بیان خود را سازماندهی میکند و اندیشه؛ چیزی نیست جز حاصل کنشهای زبانی (چامسکی). گفتمانها نیز از ترکیب مفاهیم و واژههایی شکل میگیرند که در گام نخست به وادی محاوره ما آمدهاند و ادبیات گفتگوی ما را شکل دادهاند. گفتوگو مفهومی است که در جوامع بشری در طی تاریخ شکلگرفته و برساختهای اجتماعی است. گفتوگو دارای هدفی متعالی و به دنبال روزنهای برای رفع مسئلهها و حل مشکلات فیمابین است.
شرایط اجتماعی و سیاسی امروزه ایران و تنگناها و مشکلات مختلفی که در پیش روی مباحث اقتصادی و اجتماعی قرارگرفته، ضرورت گریزناپذیری را برای مشارکت و همافزایی همه نخبگان و کنشگران در عرصههای مختلف نمایان نموده است. فرایند توسعه و پیشرفت کشور نیازمند همدلی همه فعالان توسعهگرا باسلیقههای متفاوت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میباشد. همدلی که لازمه آن عبور از برخی تعصبات کور و فاقد ارزش جناحی است.
فضای سیاسی جامعه ایران مدتهاست دچار مجادلاتی شده که فاقد هدف روشن و تبیین شدهای برای چشمانداز رشد و تعالی کشور است. همبستگی اجتماعی مردم بهواسطه سیطره نفرت و خشونت برخی فعالان سیاسی که نمود آن در برخی رسانهها دیده میشود؛ بهشدت تضعیفشده و گویا هیچ ارادهای برای تلطیف فضا و کاهش شکافهای مذکور وجود ندارد و باوجودآنکه اندیشههای سیاسی دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب نشأت گرفته از یک منبع و مکتب فکری بوده اما به نظر میرسد التهاباتی که دریکی دو دهه اخیر در روابط بین دو جناح به وجود آمده، افق روشنی را برای وفاق و همدلی دو جریان برای کمک به رشد و پیشرفت کشور باقی نگذاشته است.
روند انتخاب دکتر روحانی به مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران، وزن اجتماعی و سیاسی جریان اصلاحطلب را بهعنوان پرنفوذترین اندیشه سیاسی در کشور نشان داد. تراکم تمایلات اصلاح طلبانه مردم نیز غیر از صندوق آرا در شعارها و کنشهای اجتماعی و رسانهای آنان مشهود است؛ اما علیرغم این بدیهیات مشهود سالها و بلکه دهههاست که جریان اصلاحطلب مورد بیمهری واقعشده و حتی علیرغم حضور پررنگ در برخی دولتها طی ۲۰ سال اخیر و نشان دادن تعهدات بارز خویش به مبانی و اصول انقلاب، اما همچنان به چشم غریبه و مهمان ناخوانده سفره انقلاب به آنان نگریسته میشود.
بهراستی در کدام کشور جهان مدیریت حاکمیت به دست یک جریان بوده و آن سرزمین توانسته است از گرداب مشکلات درونی و سیلاب تهاجمات بیرونی بهسلامت عبور کند. هیچ راهکاری بدون تضارب آرا و در خلأ اندیشههای متضاد راهکاری مفید برای برونرفت از مشکلات کشور نخواهد بود.
نابردباری در برابر نقدها، سوءتفاهم و برخی تعصبات عامل این شده که بین دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا فاصله زیادی بیافتد و دورنمای حل مشکل به نظر بعید مینماید. برخی چهرههای تندرو جریان اخیر با توسل به ارزشهای بنیادین انقلاب و محصور نمودن اصول نظام در پیرامون خویش، هر فردی غیر از مجموعه خود را غیرخودی تلقی میکنند و آنان را به عناوین و القاب مختلفی متهم میسازند.
راه برونرفت از برخی التهابات اجتماعی و سیاسی و کاهش نابسامانیهای اقتصادی در ایجاد همبستگی اجتماعی است. تا مردم و سرآمدان جامعه با همدیگر گفتوگو نکنند و راه مسالمت و همدلی را در پیش نگیرند نمیشود برای توسعه و حل مشکلات برنامهریزی کرد.
لازمه انسجام عمومی، گفتوگوی ملی است. گفتوگویی که مقدمه آن میبایست با عبور از کینهها و عداوتهای گذشته رقم بخورد و دایره انحصار ارزشها و اصول انقلاب پیرامون یک جناح شکسته شود. دیوار خصومتها طی این سالها چنان بلند شده است که بدون برچیده شدن آن نمیشود انتظار حل مشکلات و رسیدن به همدلی را داشت.
برای حل مشکلات اقتصادی جامعه باید همه مردم را بسیج کرد و برای بسیج عمومی؛ در وهله اول باید بزرگان دو جریان سازنده انقلاب با یکدیگر گفتوگو کنند و به وفاق برسند.
نسیم همدلی سیاسیون و پایان برخی محدودیتها و وسیع نمودن دایره همراهان ارزشهای انقلاب، موجب همافزایی سیاسی و اجتماعی و درنتیجه ایجاد عزم ملی و عمومی برای حل مشکلات اقتصادی خواهد شد.
بهرام رشیدی نیا
دیدگاهها
اصلا مگر همچین کسانی اصل اولیه گفتگو که احترام متقابل هست رو میفهمند و رعایت میکنند که از جناح مقابل انتظار کرنش دارند؟؟
البته ضمن احترام به نویسنده به نظر میرسه متن بالا برای نویسنده بیشتر کارکرد درون سازمانی داشته باشه...
جایگاه گفتگو کجاست؟وقتی گوش شنوا برای همدردی نیست یادتان رفته وزیر بهداشت در پاسخ آن پیرمرد که هزینه 68 هزار تومانی برای درمان و تسکین درد خانمش را نداره همین وزیر دولت تدبیر و امید در پاسخ به در خواست ایشان جهت کمک چه گفتند؟؟بله خودت بمال ؟در تهران هم که بودی؟؟مالیدن را باید خوب بلد باشی؟؟زمانیکه حقوق بگیران و بازنشستگان با حقوق های زیر خط فقر و با سیلی صورت خودشان را سرخ می کنند و شرمنده زن و بچه هایشان هستند ؟همین مقامات ارشد و سایر مدیران استان که حتی در خودرو را برایشان باز می کنند ؟؟کجا به نظر شما تمایلی به گفتگو و شنیدن خواسته های بحق ملت را دارن؟؟؟؟؟