نهضت مستقلها در ایران شروع شده است. کمپینسازی و نقشآفرینی صدها رسانه در سراسر کشور در انتخابات اخیر مجلس، یکی از نشانههای آن است.
این نهضت نوپا به دنبال چارچوببندی روابط موجود بین بسیاری از فعالان سیاسی مستقل و حوزه قدرت در ایران است. درست یا نادرست کم نیستند کسانی که در جریانهای موسوم به چپ و راست، به دلیل فقر نظام حزبی در کشور و دلایل متعدد دیگر، سرگردان هستند و در بزنگاههای سیاسی خود را در کنار مستقلها معرفی میکنند.
در این راهنما، مستقل بودن بر چند مسئله محوری تاکید دارد:
اول: تلاش برای دو قطبیسازی جامعه ایرانی از نظر حاکمیت به عنوان یکی از ضعفهای محیط داخلی شناخته میشود.
دوم: بازتولید نظام جامع حزبی بابرنامه و مستقل از نقش پدرخواندگی برخی اشخاص قویاً مشارکت حداکثری و اجماع نیروهای فکری جامعه را میخواهد.
سوم: این برداشت برخی از فعالان که "اصولگرایی تنها نیروی مدافع دین و اصلاحطلبی تنها راه پاسداشت آزادی است" با فراگیری این رهیافت سوم و سهگانه مورد نظر آن به خودی خود در جامعه اصلاح میشود.
چهارم: در مرامنامه نهضت مستقلها در ایران، دو عنصر تعیین کننده انقلاب اسلامی و قانون اساسی زیرساخت فکری تمامی فعالیتهای کلان جامعه به شمار میروند.
پنجم: هزاران هزار فعال سیاسی مستقل در کشور در این نهضت به سرعت تکثیر میشوند و از اتلاف سرمایههای انسانی و تکرار سناریوهای فاقد برنامه جلوگیری میکنند.
حال سوال این است که این نهضت اکنون چه وضعیتی دارد و مستقلها چگونه میتوانند بر ساختار قدرت تاثیرگذار باشند؟
با این که این سوالات خیلی پیچیده نیستند اما پاسخ به آن ها خیلی ساده نیست. انسان ، موجودی اجتماعی است و در زندگی با دیگران حقوق و مسئولیت های قانونی همه جانبه ای دارد. حتی در روابط بین کشورها نیز مستقل به معنای صد درصد وجود ندارد و دولتها به نمایندگی از ملتها و برای پیشبرد منافع ملی با یکدیگر داد و ستد و همکاری میکنند.
در چارچوب دو رهیافت ایدئولژیک و فرایندمحور، زندگی انسانها در سطوح فردی و اجتماعی و جهانی در هم تنیده است. نهضت مستقلها نیز از این قاعده مستثنی نیست و در چند سطح به هم پیوسته، قابل بررسی است.
در سطح انقلاب اسلامی، این نهضت با استفاده حداکثری از نیروهای جامعه باعث خواهد شد که رویکرد حاکم بر جهان معاصر و برتری قدرت مادی به عنوان تنها عامل تعیین کننده در آن، در داخل کم اثرتر شده و شعار بازگشت به ارزشهای بومی و پیروی از هویت و اصول فرهنگی برای مردم باورپذیرتر گردد. آنچه که تا کنون از بیبرنامگی و دوئیت نیروهای سیاسی در دورههای موسوم به سازندگی، اصلاحات، عدالت و اعتدال نصیب مردم شده شکافها و دوری از داشتههای انقلاب اسلامی است.
در سطح دولتها، باید گفت متاسفانه هیچ یک از دولتهای پس از دفاع مقدس از تمامی ظرفیت نیروهای جامعه به خوبی استفاده نکردهاند. منظور نه فقط عدم تحمل رقبای سیاسی بلکه فقدان سازوکار مناسبی بوده است که به واسطه آن، نیروهای سیاسی مستقل در جامعه به کار گرفته شوند. این نهضت به انحصارات دولتی پایان میدهد و دولتها برای اولین بار میپذیرند از نیروهای مستقل متحد شده در جامعه استفاده کنند.
در سطح احزاب و گروهها، امکان رقابت عادلانه و برابری فرصتها برای تمامی گروههای سیاسی در بهترین شرایط ممکن فراهم شده و توازن فکری و تعادل در رقابتها به فضای به هم ریخته انتخاباتی بازمیگردد و رابطه بین عرضه و تقاضای نیروهای سیاسی در جامعه واقعیتر میشود. در این نهضت، خانه احزاب زمینههای ظهور و رشد گروههای سیاسی مستقل را با ارایه و اجرای طرحهای نوآورانه در آینده فراهم میکند. در سطح افراد و اشخاص حقیقی، به کمک الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی، در عمل شاهد گردش قدرت و ورود نیروهای سیاسی تازهنفس به سطوح بالای حاکمیتی خواهیم بود و اثر نیروهای گریز از مرکز و واگرایانه و پدیده فرار مغزها به حداقل ممکن میرسد.
اگر به موقع مشی اصولگرایی اصلاحطلبانه در دستور کار رهبران گروههای سیاسی قرار میگرفت تا این اندازه باعث افزایش مطالبات در فعالان سیاسی مستقل نمیشد. طیف حداقلی اما روبه رشد تندروها در دوگانههای سیاسی خارج از دعوا و مناظره بین خود، سهمی برای مستقلها قائل نیستند و فکر میکنند بسیاری از نیروهای فکری جامعه که فراتر از چپ و راست سیاسی میاندیشند، حقی ندارند!
نیروهای سیاسی مستقل اگر از هماکنون به ارتقای جایگاه خود نپردازند با وجود شایستگانی که دارند، فرصت خدمت در ارکان دولت و خانه ملت را به عنوان جریان سوم در حاکمیت، به دست نخواهند آورد و فقدان آن، نتایج زیانباری برای کشور خواهد داشت.
کمپینسازی مستقلها در انتخابات اخیر در نواحی و مناطق مختلف کشور، اولین گام اثربخش بوده و توانسته تابوهای انتخاباتی را نادیده گرفته و در چارچوب نظام مردمسالاری دینی به حق، از پایین به بالا نقشآفرینی کند.
نهضت مستقلها از این الگوی موفق میتواند به خوبی بهرهبرداری کرده و از مرحله شناخت فراتر رفته و انسجام تشکیلاتی یافته و در انتخابات آینده با ارایه فهرست جامع انتخاباتی، اکثریت آرای مردمی را نیز به دست آورد. راه سختی است اما شدنی است و چارچوب دقیق میخواهد.
در انتخابات اخیر مجلس یک فهرست از مستقلها را دیدم که سرلیست آن، فردی با بیشترین وابستگی به پدرخواندهها بود! این طنز نیست بلکه نمونهای از عدم خودباوری برخی از ما مستقلها نسبت به وزن بالا و داشته هایمان است.
یقین دارم با پیوستن حداکثری نیروهای فکری مستقل به این نهضت که پیشتازی آن با هنرمندان رسانه و رسانههای محلی در نواحی و مناطق سراسر کشور است، پیروان این جمع کثیر فراگیر شده و سرآمدان آن، جایگاه اول را در سهگانه این نظام سیاسی کسب خواهند کرد.
علیرضا سعیدآبادی
کارشناس ارشد روابط بینالملل و فعال رسانه
مطالب مرتبط:
دیدگاهها
به عنوان مثال بعضی ها به نام مستقل گاه در چپ و گاه در راست دیده می شوند
منافع شخصی حرف اول رو میزنه