ساعت 7 صبح امروز برای گرفتن نوبت دکتر بوق برای یکی از همکاران به بیمارستان شهید رحیمی عزیمت کردم.
جمعیت کثیری از مرد و زن و پیر و جوان که آدم را یاد صف نفت اسبق، قند و شکر کوپنی سابق و سبد کالای فعلی میانداختند.
وارد دلایل این حضور کمنظیر نمیشوم که پرواضح است بیکاری و فقر این استان همیشه محروم کل دوران و اعصار و قرنها و ترجیح اجباریِ ویزیت سه هزار و خردهای بجای ویزیت 30 هزار و خیلی خردهای باعث این حضور حماسهآفرین در وقت سحرگاهان شده است.
جمعیتی که کثیری از آنها قبل از اذان صبح آمده بودند! تنها یک دستگاه شماره دهنده برای این جمعیت، بدون هیچگونه محوطۀ صفبندی شدهای برای ایستادن در صف و در کمال تعجب بدون ناظر و پرسنل بیمارستان! قضیه از درگیری پیرمرد با مرد میانسال شروع میشود ولی به جیغزدن زن کمسنوسال و غشکردن زن کهنسال ختم نمیشود.
درگیریهای لفظی و غیرلفظی و هر که زورش بیشتر نوبتش نزدیکتر! نگارنده هم بهعنوان یک شهروند و نه یک شهرنشین رفت و در آخر صف قرار گرفت؛ صفی که در یک ساعت حضور در بیمارستان تنها 2 نفر به انتهای آن افزوده شد و با حضور همان دو نفر هم شادی وصفناپذیری شروع به قلیان کرد که هنوز امید به اصلاح جامعه وجود دارد! صفی که شنوندۀ تأسف خوردن حاضرین و "خلایق هر چه لایق" گویان و بدوبیراه گفتن به مسئولین و تحلیل اقتصادی برجام و پسابرجام بود. صفی که قطرهقطره، اعضای حاضر در آن با دیدن عدم رعایت نوبت و خورده شدن حقشان، اعمال زور را بر وجدان و فرهنگ و انصاف ترجیح میدادند. صفی که شاهد حضور فردی بود که تا آخرین لحظات از پایمالکنندگان حق ملت بدگویی میکرد ولی در آخرین لحظه، قبل از نگارنده و خارج از صف، شماره گرفت!
در این بین بدبینی حاصل از حضور افراد طمعکار که به بهانه نظمدهی به صف، خارج از نوبت شماره میگرفتند نیز باعث شده بود معدود افراد خیراندیش هم نتوانند کمکی به رفع این بینظمی بکنند.
از بدیهیات ماجرا که اظهر من الشمس بود اگر افراد در صف، بدون دعوا و هرجومرج و بینظمی، نوبت را رعایت میکردند در کمتر از 20 دقیقه نوبت به همگی میرسید نیز میگذریم زیرا چرایی این نوبت گریزی دلایلی بس مبسوط دارد.
حال به اصل ماجرا میرسیم! واژه انتظامات به چه معناست؟ هدف از گذاردن نگهبان در بیمارستانها چیست؟ هدف از دادن حقوق به آنها چه میتواند باشد؟ اصولاً کادر اجرایی بیمارستانها کارشان چیست؟ بر ما چه میشود که سه نفر از انتظامات بیمارستان، این هجمه مردم و تلاششان برای نابودی یکدیگر را میبینند ولی هیچگونه دخالتی نمیکنند؟ بر ما چه میشود که بعضی از پرسنل انتظامات حتی کاغذهای نوبتدهی را یواشکی برای آشنایان خود برمیدارند؟ و بر ما چه میشود که ریاست بیمارستان هیچ اقدامی در راستای بهبود این وضعیت نمیکند؟
سطور بالا وصف حال اکثریت بیمارستانهای این شهر مظلوم و خیلی دیگر از شهرهای استانهای محروم هستند. نگارنده برای اثبات حرفهای خود پیشنهاد میدهد که روزی از روزهای خدا شاهد این فرآیند جانگداز باشید! و ترجیح داد فیلمی از این رویداد گرفته نشود که گوشی به گوشی و دهانبهدهان پخش نشده و باعث ایجاد هجمهای دیگر علیه قومیت لر نگردد.
در نهایت به مدیریت و پرسنل خدوم بیمارستان پیشنهاد میگردد:
حال که سیستم نوبتدهی اینترنتی بین اقشار مختلف جامعه جا نیفتاده است (و البته مشکلات عدیده آن باعث میشود به این سادگیها هم جا نیفتد!)، یک نفر از پرسنل نهچندان کم شمار بیمارستان، روزانه در ساعتی مقرر (که اطلاعرسانی شده است) دفترچههای بیمه افراد را از پشت باجهای جمع کند و بهنوبت قرار دهد و با خواندن نام هر فرد، نوبت دکتر مورد نظرش را به وی دهد (مشابه کلینیک آیت اله کمالوند) تا این جدال بِکُش تا نوبت بگیری بین دفترچهها حاکم شود نه بیماران!
باشد که رستگار شویم...
ایمیل رسیده:
انوشیروان سپهوند
انوشیروان سپهوند
دیدگاهها
-----------
یافته:
سلام لطفاوضعيت را به ١٦٩٠اطلاعرساني كنيد
کاش در مورد وضعیت درب ورودی بیمارستان هم مطلب می نوشتین. با وجودی که بیمارستان دارای دو درب جنوبی و یک درب غربی می باشد ولی کلیه ترددها از یکی از درب های شمالی(اورژانس) انجام می گیره که رفت و آمد ماشین ها از این درب اغلب باعث ایجاد راه بندان در خیابان مجاهدین اسلام میشه. خوب چرا یه در ورودی و یه در خروجی به صورت مجزا تعریف نمی کنن. راهش هم اضافه کردن یه مامور انتظاماته جلوی این درهاست . همین.