اگر این روزها و قبل از افطار، مهمان رسانه ملی و شبکه 3 سیما باشید، قطعاً با برنامه "ماه عسل" آشنایی دارید. این برنامه با بیان مسایل اخلاقی و اجتماعی، به مصاحبه با مهمانان ویژه میپردازد. قهرمانان، بیماران، تواب و خلاصه مهمانانی با هر شغل و هر سنی. 22 تیرماه این برنامه مهمانان ویژهای از لرستان داشت!
به گزارش يافته، سه جوان از لرستان مهمان ماه عسل بودند . برنامه با پخش تصاويري از شغل آنها شروع شد. آنها در تهران به شغل "باربری" اشتغال داشتند. کنجکاو شديم صحبتهای آنها را بشنويم. با بغضی در گلو و چشمانی اشکبار این برنامه را تا آخر دیديم. در پایان با سوالاتي مواجه بوديم که جوابی برای آنها نداشتيم ... بدون هر گونه قضاوت، خلاصهای از صحبتهای آنها را با هم مرور کنیم:
"اسلام" با لبخند شیرینی که بر چهره داشت از شروع به کارش در تهران گفت. او که بزرگتر از 2 نفر دیگر بود اظهار داشت: 20 سال است به تهران آمدهام و در بازار پايتخت کار میکنم.
وي در ادامه بيان داشت: 6 سال اول "پادو" بودم. بعد "باربر" شدم. الان هم باربر دستگاههای سنگین هستم.
اسلام در مورد انگيزهاش براي اين كار گفت: مشکلات مالی و کمک به خانواده باعث شد ترک تحصیل کنم. یک بچه 4 ساله دارم که اصلاً علاقهای ندارم کار من را دنبال کند. از بچگی نان حلال خوردهام و روی پای خودم ایستادهام.
وي با تلخي از خاطراتش ياد كرد و افزود: بارهای سنگینی جابهجا کردهام که سنگینتر آن 650 کیلو بود ...
"علیرضا" نفر بعدی بود که جثهاي بسیار قوی داشت. یک بار زیر حمل بار سنگین پایش شکسته بود.
او گفت: از سر ناچاري در نوجوانی ترک تحصیل کردم و به تهران آمدم. اول "کمکی" بودم و بعد "باربر" شدم. نفس این شغل را بد نمیدانم؛ هر چند عدهای به این شغل با دید بدی نگاه میکنند. اهل فن و صاحبان دستگاه ها همیشه احترام ما را دارند و حتی بعضی وقتها ما را مهمان خانههایشان میکنند و به ما غذا میدهند!
عليرضا در ادامه افزود: متاسفانه این شغل مشکلات جسمی زیادی برایمان ایجاد کرده، مفاصلم درد میکند و الان هم مجبور نشسته غذا بخورم.
او در پاسخ به سوال مجری که پرسيد "چرا زورگیر نشدید؟" گفت: ما نان حلال خوردهایم و نان حرام از گلویمان پایین نمیرود !
نفر سوم "مراد" بود. جثهاش ضعيفتر از دیگران بود. توضیح داد که از سال 76 به تهران آمده و در بازار هنوز "کمکی" است.
عليخاني مجری برنامه با کنایه از او پرسيد: بعد از 16 سال چرا ارتقا نیافتهای؟
مراد سوال او را بیجواب گذاشت ولی توضیح داد که ما 5 برادر هستیم که همه به فاصله یکسال به دنیا آمدهایم. مجبور بودم بخشی از خرج خانه را تامین کنم و من هم به تهران آمدم تا باربر شوم ...
برنامه "ماه عسل" ادامه داشت. نفر بعدی كسي بود که به علت شرایط جسمی و کوتاهی قد در هواپیمایی مشغول به کار بود.
گویا زیرکانه تقابلی بین زور بازو و علم و دانش ترتیب داده شده بود.
حالم بد شد. همیشه ما لرستانيها نماد زجز و بدبختی هستیم و دیگران ...
کارگری عیب و عار نیست. خوشحالم که کارگرزاده هستم. اما چرا این موضوع "نماد" جوانان ما شده است؟ کلافه بودم! رغبتی به دیدن ادامهي برنامه نداشتم. در اين بين، پشت سر برايم پیامک میآمد. از طرف دوستان بود. متن پیامکها یکی بود: "بزن شبکه 3"!
بر خلاف میل باطنی تلویزیون را خاموش کردم و رفتم سراغ کامپیوتر. شاید میخواستم صورت مسأله را حذف کنم. در بین تارنگارها؛ سری به خبرگزاری یافته زدم. تیتر خبر اولش را که خواندم چیزی نمانده بود کامپیوتر را له کنم!
یافته تیتر زده بود: مرکز آمار ایران با اعلام نتایج طرح آمارگیری نیروی کار در زمستان سال گذشته، نرخ بیکاری کشور را 12.4 درصد و لرستان را بیکارترین استان کشور معرفی کرد!
عبدالرضا قاسمي/ يافته
دیدگاهها
ما مردم دورود به عنوان نماینده لرستان خیلی تلاش کردیم با صعود تیم گهر دورود به لیگ برتر چهره واقعی و فرهنگ بالای مردم لرستان رو به همه نشون بدیم و این تبلیغات منفی که سالهاست به ناحق چهره مردم ما رو مخدوش کرده رو به فراموشی بسپاریم و الحق و الانصاف کاری کردیم کارستان و راه صدساله رو یه شبه رفتیم.
ولی همین شما قلم به دستان مرکز استان چه بلایی سرتیم اوردید چقدر حاشیه برای تیم درست کردید ؟چرا؟چون مردم دورود گفتن حقه مردمه دوروده بیایید همه دست به دست هم بدیم ورزشگاه دورود رو تکمیل کنیم ولی متاسفانه همه شما فقط میگفتید تیم بیاد خرم اباد
اینم نتیجش میتونستیم سالها با تیم گهر دورود به نمایندگی از مردم لرستان افتخار افرینی کنیم ولی متاسفانه با داشتن عضو هیات رییسه فدراسیون فوتبال و داشتن مدیر نوسازی و تجهیز ورزشگاهای کشور هیچ کاری واسه دورود و استان نکردیم
میدونم از انتقاد خوشتون نمیاد ولی این پیام رو ثبت کنید لااقل بدونیم ایراد کارمون کجاست
برای تمام کسانی که از ته دل ارزوی موفقیت لر و لرستان رو دارن ارزوی موفقیت میکنم
__________________________________
يافته: از همين نوع نوشتارتان مشخص است كه چرا تيم گهر سقوط كرد. زمين و زمان را مقصر دانستيد بجز خودتان! هميشه سعي در زدن تهمت به ديگران داشتيد و وقتتان به جاي تلاش براي عمران ورزشگاه، صرف تهمت به ديگران شد. افسوس كه كينهتوزي جاي واقعبيني شما را گرفته است ... بهتر است به فكر حضور موفق در ليگ يك باشيد و وقتتان را بيهوده با اين نوشتهها كه فايدهاي ندارند تلف نكنيد
http://www.zaglor.ir
http://www.sorooshnews.ir