باز هم پنجم آذری دیگر ميرسد و یقینا تقارن سالروز تشکیل این نهاد مقدس با ایام اربعین حسینی یاد آورعشق بینهایت بسیجیان به امام حسین (ع) میباشد که همواره با ندای "هیهات من لذله" فریادگر سیره و ادامه دهنده راه ثارالله بودهاند.
آذرماه سال 58 در حالی که ملت پیروز ایران فصلی تازه را آغاز کرده و شاید شادمان از پیروزی حق بر باطل همه چیز را تمام شده میپنداشتند این نفس مسیحایی امام امت بود که با تدبیر و آیندهنگری بیبدیل خود دستور تشکیل نهاد بسیج مستضعفان را صادر فرمود، اما برخی بدون توجه به دوراندیشی حضرت روحالله (ره) تاسیس این نهاد را ضروری نمیدانستند، غافل از این که تشکیل بسیج در آن زمان بازسازی خرابیها و رسیدگی به وضعیت محرومین و همکاری صادقانه با دیگر نیروها جهت کنترل تحرکات معاندین و بدخواهان انقلاب و حتی اقدامات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را، تسهیل میبخشید.
و اما بازهم شاید همگان نمیدانستند که حضرت امام (ره) از خطراتی که انقلاب نوپا را تهدید میکند به روشنی آگاهی دارد. ايشان میدانست که کمتر از یک سال پس از فرمان تشکیل بسیج، استکبار به دنبال سهم خواهی از ایران و ناکامی در خاورمیانه، مزدوری به نام صدام را اجیر خواهد کرد تا با همکاری کشورهای سرسپرده منطقه، نقش تامین نظرات باجخواهانه غرب را بازی نمایند و در این زمان که فوج عظیم بسیجیان برای دفاع از انقلاب عازم جبهه میشدند گروهی که تشکیل این نهاد مقدس را لازم نمیدانستند پی به دوراندیشی پیر جماران بردند و این پایان ماجرا نبود و پس از پایان جنگ هم بسیج در سازندگی ویرانیهای به جای مانده تلاشی ستودنی داشت.
بیشک امروز هم که بسیجیان با افزایش روحیه شهادتطلبی از تمام آزمونها نظیر دفع فتنهها و مقابله با ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی، به رغم برخي بیمهریها سربلند بیرون آمده هر روز بیشتر از دیروز به تدبیر و دور اندیشی حضرت امام (ره ) پی میبریم و یقینا تاکیدات مکرر جانشین خلف او بر تقویت فرهنگ بسیجی و شهادتطلبی نشان از عمق درک معظم له نسبت به لزوم توجه بیشتر به مقوله پر اهمیت بسیج دارد.
یقینا یکی از حوادث مهم انقلاب اسلامی که بسیج نقش غیر قابلانکاری در کسب افتخارات و موفقیتهایش ایفا نموده دوران دفاع مقدس میباشد و در این مقال هم خالی از لطف نیست تا یادی نماییم از آن دوران سراسر افتخار که بیشک درسهای بزرگی برای همه ما داشت و هنگامی به اثرات مثبت آن برای تداوم انقلاب پی میبریم که امام (ره) از این واقعه به عنوان نعمت الهی یاد مینماید.
بیگمان حماسه دوران دفاع مقدس و ویژگیهای بیبدیل این افتخار ماندگار نیاز به ساعتها سخن گفتن و شمارگان بسیار نوشتن دارد اما فرا رسیدن هفته بسیج بهانهای شد تا سرفصل دلنوشتهای باشد برای روزگار دیروز و ایام امروز و نسلهای سوم و چهارم انقلاب، جماعت عاشقی که نسل سوخته نام گرفته است، نسلی که در حقیقت سوخت تا پرتوش چراغ روشنی باشد برای نسلهای آینده انقلاب و تا افقهای دوردست بتابد و گرمابخش و امیدآفرین برای فرزندانی باشد که هنوز هم داستان عشق پدر را ندانسته و درک نکردهاند.
این نسل سوخت تا تشنگان دانستن را سیراب نماید و خونهای برزمین ریخته مجاهدان راه خدا نهال انقلاب را آبیاری، تنومند و ثمربخش نمود تا جایی که طوفانهای سهمگین در مقابلش سر فرود آورند، خونهای پاکی که به عنوان یکی از ارزشهای والا پیوند ناگسستنی مردم با نظام شد و حفظ حرمت این خونها در صیانت انقلاب خلاصه گردید.
روزگاری جنگ مهمترین دلمشغولیمان بود، قراروآرام جایز نبود و این بیقراری هنگامی دو چندان میشود که در هیئتهای عزاداری برای مظلومیت حسین(ع) اشک بریزی و نخواهی از حادثه عظیم عاشورا و بیوفایی کوفیان درس بگیری، آن روز هم کربلا بود و عاشورایی دیگر در شرف وقوع، فرزندان یزید با بستن راه انقلاب نوپای فرزند حسین(ع) ساز برپایی عاشورایی دیگر را کوک کردند و این قرار از یاران روحالله گرفت، یارانی که در خردادماه 42 با رویاهای شیرین کودکی در گهواره خوابیده بودند و روزگاری علمدار قیام انقلاب خمینی(ره)شدندو زمانی هم اطاعت ولی را به جان خریدند و به ندایش لبیک گفتند تا همگان بدانند که حسین حسین گفتنشان ریا نیست و به جبران نبودشان در رکاب امام حسین (ع) یاریگر فرزند خلف او خواهند بود. جنگ نابرابر پایان یافت و به خود آمدیم و افسوس خوردیم که چه آسان از غافله عاشقان بازماندیم اما دیری نپایید که گرفتار مقوله نامبارک مرزبندیهای چپ و راست شدیم و برخي همسنگران دیروز با بازیگردانی سیاستبازان امروز در مقابل یکدیگر قرار گرفته و با جنگولکبازی سیاسی رفاقت و همدلی دوران جنگ را به فراموشی سپرده و قربانی مطامع و قدرتطلبی جناحها شدند و سکان برخی ادارات و نهادها در دستان برخی افراد بیتعهد و بیتخصص قرار گرفت که هیچ الفتی با جنگ و جبهه نداشتند و برای بچههای جبهه نیز جنگ را تمام شده تعریف میکردند و با جمله تو نمیتوانی همه تواناییهای آنها را نادیده گرفتند.
سخن از تعهد و تخصص به میان آمد یاد شهید بزرگوار دکتر چمران افتادم، از او سوال شد برای مسوولیت پذیرفتن تعهد اولویت دارد یا تخصص؟ که ایشان در پاسخ گفت: تعهد، زیرا کسانی که متعهد هستند از پذیرش مسوولیتی که تخصص آن را ندارند خودداری میکنند.
حال پس از سالها به یاد روزهای جنگ و جبهه و غافله عاشقان افتادیم و در این بین هنگامی که آن روزها را با امروز مقایسه میکنیم بد جوری دلمان هوای شفیعخانی، شلمچه، حاج عمران، بوکان، ارتفاعات گمو و ... را میکند، یادش بخیر...
605 شهید گرانمایه و عزیز الیگودرز که تا دنیا دنیاست بدهکار آنانیم و یقینا بدهکاری مسوولین بیشتر و وظیفهای به مراتب سنگینتر بر دوش دارند، آن هم بدان جهت که پست و مقام آنها مرهون جانفشانی پاکترین فرزندان این آب و خاک و ابزار و امکاناتی برای ادای دین میباشد، اما به راستی در این سالها آیا اقدامی در راستای پرداخت بدهکاری سنگین خود انجام دادهاند یا این که هرروز براین میزان بدهی افزوده میشود و باز پرداخت آن غیرممکن و ...
در این سالها مسوولین و کارگزاران فرهنگی ما چند برنامه برای معرفی جنگ و جبهه و شهدا دراین شهرستان برگزار کردهاند؟ شاید برخی از آنها جنگ را لمس نکرده و با آن بیگانه هستند اما عدم حمایت از کسانی که با پرداختن به تاریخ جنگ و معرفی شهداء و بازماندگان دفاع مقدس در تلاشند کمکاری و کم توجهی برخی مدیران را جبران نمایند با چه هدفی انجام میگیرد؟
آیا تا کنون سعی کردهایم به نسل امروز بگوییم میرشاکیها، زارعها، کاظمیها و نادریها و توکلیها و دیگر لالههای سرخ این دیار که بودند؟ آیا قصه سرداری را که پس از شهادت برادرش، جنگ را رها نکرد تا جنازه او را بازگرداند در گوش نوجوانان و جوانان نجوا کردهاید؟ آیا تا به حال وصف شجاعت کمنظیر رسول نادری را برای آنان که نبودهاند و ندیده اند بازگو نمودهاید؟ به راستی چرا جوان امروز باید از قهرمانان پوشالی و غیرواقعی ماهوارهای الگو بگیرد و به بیراهه رود درحالی که داستان سراسر افتخار دلاوران این سرزمین در سینه همرزمانشان ناگفته باقی مانده و میرود که در سالهای آینده با نبودشان به فراموشی سپرده شود.
همه ما به شهدا بدهکاریم، اما ناگفته پیداست که دولت برای همه همایشها هزینه و ردیف اعتبار دارد اما به شهدا و جانبازان و ایثارگران که میرسد تمامی اعتبارات ته میکشد! از وضعیت معیشتی جانبازان و ایثارگران و عدم رسیدگی و سرکشی به خانوادههای معظم شهداء هیچ نمیگویم تا عدهای گمان نبرند درد بچههای جنگ و خانوادههای معظم شهدا نان و نام است، اما برخی مسوولان چه زود فراموش کردند بچههای جنگ را و چه زود از یاد بردند سخن امام عزیز را که فرمود: نگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت در روزمره زندگی خود به فراموشی سپرده شوند.
عباس شاهعلی
منتشر شده در وبلاگ خبری نیوز الیگودرز
بازنشر در یافته
دیدگاهها
سوال اینجاست که بسیج امروز همون ره اون بزرگمردان را می پیماید ؟؟؟
مگر نه بسیاری کارت بسیج را در جیب خود دارند که برخی از این کارت به دستان سنگ چپ را بر سینه می زنند و برخی راست ....کجایند مردان بی ادعا