یک وقت گفته میشود اصلاحطلب لر – یا همان اصلاحطلبان قومی- معنای درست و منطقی ندارد، اما در همان عملکرد و قضاوتشان تناقض و پارادوکس دیده میشود!
زمانی دیگر عنوان میکنند، بگویید لرهای اصلاحطلب و نه اصلاحطلبان لر، گویی قرار است تغییر واژهها جلوی فاجعهای به نام اتحاد و همبستگی لر جهت کسب مطالبات اين قوم را بگیرد.
به راستی تا چه وقت قرارست عدهای از درون این جامعه آگاهانه یا ناآگاهانه برای منافع دیگران بازی کنند و نام این کمدی تلخ را، در ظاهر اهداف سیاسی مشترک بگذارند؟
کدام سیاست انسانی و اصلاحی اجازه انتقال آب و نابودی محیط زیست لرستان را داده است؟ جالب آن که سیاسیون روشنفکر لر و غیر لر در این موضوع سکوت کردهاند، تا داستان پوچ بودن شعارهای دروغین اكثر روشنفکران بيخير عصر جدید افشاء گردد.
ناگفته نماند تا زمانی که بعضی همتباران لر در تفکرات سیاسی ذوب شدهاند و به مطالبات لر بیتوجهی کرده و آن را انکار میکنند، راه اتحاد و همبستگی ناهموار خواهد بود.
هرجامعهای برای پیشرفت و توسعه خود نیاز به آرمانهای مشترک دارد تا از طریق آن با نگاه به افق پیش روی خود در کنار اتحاد و تلاش جمعی به خواستههای مناسب و به حق خود برسد. حال پرسش کلیدی این ست که این آرمانها و اهداف در جامعه لر چه بوده است و فعالان و کنشگران سیاسی-اجتماعی آن به چه اندازه از آن اهداف مورد نظر را توانسته اند دست یابند و موانع پیش روی آنها چه بوده است؟
یکی دیگر از چالشهای قوم لر این است که این قوم در طول تاریخ شاهد برادرکشیهای بسیاری درون خود بوده، کی قرارست این تراژدیهای قومی به پایان برسد؟ نقطه عطف این موضوع چه خواهد بود؟
به چه علت روحیه برادری و همبستگی قومی در جامعه لر بسیار کمرنگ و پایین است؟ چه مقدار آن به مسائل تاریخی گذشته و یا محیط فرهنگی جامعه ما باز میگردد؟
آیا ما خواهیم توانست در عصر مدرن و پسامدرن، با نزدیک شدن حذف مرز فرهنگی اقوام، هویت قومی خود را حفظ کنیم؟ آیا این موضوع غیرقابل انکار، فرهنگ قومی ما را با چالشهای بحرانی جدیدی روبه رو نمیکند؟
اساسیترین مشکل جامعه لرها عدم مطالبهگری آنهاست، به راستی علت این موضوع چیست؟ چرا ما برعکس اقوام دیگر ساکن ایران هنوز یاد نگرفتهایم که مطالبات و خواستههای خود را به شیوهای منطقی و عقلانی از دولت درخواست نماییم؟
با افرادی از این قوم که به خاطر منافع سیاسی یا شخصی بازیچه دست دیگران میشوند چه باید کرد؟
ابوالفضل بابادیشوراب
منتشر شده در: نشریه فرهنگیاجتماعی لور
دیدگاهها