وحید حاج سعیدی:
ما گاهی اوقات که روزنامههای قدیمی را تورق میکنیم یا برای تمیز کردن شیشه پنجرهها از آنها استفاده میکنیم، متوجه میشویم که چه طرحهای سوفسطایی و مارمالاد شدهای در مملکت تصویب شد و به اجرا در نیامد که هر کدام میتوانست مایه خیرات و مبرات فراوانی شود یا نشود. یکی از این طرحهای فلکفرسا مربوط به بانکها بود. بانکها که فقط برای پول و وام و این جور حرفها نیستند و گاهی اوقات در کنار بنگاهداری و خرید و فروش ملک و زمین و کارخانه و کشتی و طیاره و تیم فوتبال میزنند توی کار فرهنگی! هر چند ما همه رقم بانک دیده بودیم؛ از بانک خون و اعضای بدن گرفته تا بانک سی دی و پروتئین و مو؛ اما «بانک ترانه» حقیقتاً نوبر است! تا دیروز ملت همه از بانکها گریزان بودند که نکند رئیس بانک خِفتشان را بابت چهار تا قسط عقب افتاده بگیرد و ممنوع الخروج شوند، اما بخشنامهای سالها قبل در خصوص ترانه صادر شده بود و با تأسیس «بانک ترانه» ملت بیخود و بیجهت میتوانستند به بانک بروند و دلشاد شوند و اگر در سایر بانکها صحبت از چک و سفته و برات است در این بانک «شعر است و دوبیتی و ترانه... » اصلاً به قول مولوی خدا بیامرز: «فی الجمله هر آن کس که در این بانک رهی یافت... سلطان زمین ست و سلیمان زمانهست! »
اما اصل ماجرا چه بود؟ در جراید آورده بودند: «در صورت تائید وزارت ارشاد بانک ترانه تأسیس میشود. این بانک میتواند علاوه بر ثبت یک ترانه به نام صاحبش و حفظ حقوق معنوی و کپی رایت آن، بایگانی باشد تا خوانندگان، آهنگسازان و تولیدکنندگان آلبومهای موسیقی به آن مراجعه کنند و از ترانههایی که به تصویب وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی رسیده است، استفاده کنند. » (جام جم – ۲۵ آذر ۹۱)
البته تأسیس بانک فی نفسه بد نیست و اگر برای من و شما آب ندارد، برای عدهای نان دارد! در حقیقت اگر این داستان ادامه پیدا میکرد دیگر هنرمندان مجبور نبودند در اثر قلت ترانه شناسنامه دار از قلیان، گلدون، آفتابه و دمپایی بخوانند و میتوانستند با مراجعه به این بانک چهار تا ترانه درست و حسابی تهیه کنند و آلبوم خوب بیرون بدهند. علیای حال با عنایت به اینکه گاهی اوقات افرادی به علت عدم آشنایی با سازهای کوبهای و زهی ممکن است سرنا را از سر گشاد آن بنوازند، افتتاح چنین بانکهایی ممکن بود عواقب ناگواری مثل موارد زیر در پی داشته باشد:
الف) سازمان بازنشستگی هوس کند به جای پاداش آخر سال بازنشستگان به آنها سهام بانک ترانه پرداخت کند و به آنها بگویند « بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد! »
ب) به منظور جلوگیری از قاچاق ترانه به آن سوی آبها یا استودیویهای زیر زمینی دوستان باید برنامه میکردند تا بلای بنزین، گازوئیل، طلا، قیر، گوسفند و... سر ترانه نیاید و قاچاق ترانه به معضلات کشور اضافه نشود!
پ) از دیگر مضرات این بانکها احتمال افزایش پول شویی بود که ممکن بود هر خزعبلاتی به نام ترانه، میلیاردها تومان خریداری و پول هنگفتی شستشو و آهار داده شود! سایر مضرات یا مبرات این قبیل بانکها را خودتان لیست بفرمائید!
دیدگاهها
بعضی وقتها خوب است که همه طرحهای مسوولین مان هم عملی نمی شود...