شنیدهاید که میگویند «گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه... به پودر چهار آنزیم هم نتوان کرد سفید!» این حکایت برخی از هموطنان ما است که به همواره دنبال سیاه نمایی هستند و دائم به نیمهخالی آفتابه نگاه میکنند!
الآن هم گیر دادهاند مبارزه با فساد امکان ندارد و دانهدرشتها در امان هستند.
انگار فریدون برادر من در شاهنامه است که فردوسی هم گفت «فریدون ز بالا فرود آورید» و الآن این بابا را زندانی کردهاند! با این حال ما به نظر همه احترام میگذاریم و سعی میکنیم با ارائه پیشنهادات سوفسطایی و فلک فرسا نظر طرفداران رنگبندی بهویژه رنگ سیاه را هم جلب کنیم.
حقیقت امر چند روز قبل خبری در یکی از نشریات توجه ما را به خود جلب کرد که میتواند منشاء خیرات و مبرات فراوانی باشد؛ اما اصل خبر ...
محققان دانشگاه ساوت وسترن تگزاس خاطراتی را در مغز فنچهای گورخری ایمپلنت کردهاند و به آنها یاد دادند آوازی را بخوانند که هرگز نشنیدهاند. فنچهای نر برای جوجههای خود آواز میخوانند و آنها بهتدریج از پدر خود تقلید میکنند. با گذر زمان فنچها در آواز خواندن استاد میشوند و این ویژگی را به فرزندان خود منتقل میکنند در تحقیق جدید پژوهشگران به طور مستقیم این فرایند را در مغز فنچهای کوچک دستکاری کردند تا بخشهایی از آواز را بدون هیچگونه آموزشی از والدین به آنها بیاموزند. محققان از یک شیوه خاص کد مورس استفاده کردند تا به فنچها بیاموزند هر سیلاب آواز چقدر طول میکشد. پرندگان بهتدریج بدون نیاز به پدر خود آموختند آواز مذکور را بخوانند. البته این آواز از آنچه پرنده از والدین خود میآموزد سادهتر است.
ملاحظه فرمودید ... یعنی اگر چند روز دیگر یک گنجشک از روی سرتان رد شد و قارقار کرد یا گربه خانگیتان را در حال سوت بلبلی زدن دیدید تعجب نکنید، احتمالاً دانشمندان مغز آنها را دستکاری کردهاند یا با دیدن افزایش قیمت لحظهای دلار و سکه و خودرو سایر اجناس مخ شان سوت کشیده است! (مردم یادتان هست؟!)
با این وجود به منظور استفاده بهینه از تحقیقات علمی دانشمندان به شیوه مالوف و رسم معهود چند راهکار روی همین پلت فرم در خصوص مسائل اقتصادی ارائه میشود علی برکت اله:
الف) تغییر ذائقه اختلاس گران: با عنایت به حجم بالای اختلاس در سالهای اخیر پیشنهاد میشود با کمی تغییر در ساختار الگوریتم مغز مفسدان اقتصادی و اختلاس گران، اشتهای اختلاسی آنان را پائین بیاوریم تا مثلاً به جای 3000 میلیارد 300 یا حتی 30 میلیارد اختلاس کنند. طرف میخواهد سر قله یک ویلا بسازد دو طرف جاده را هم قواره بندی میکند و اراضی ملی را به خلق اله قالب میکند. با این شیوه کاهش اشتها ممکن است یکطرف جاده را قواره بندی کرده و به فروش برساند. البته استفاده از زور و در برخی مواقع تجارب عزیزان شرخر هم در کاهش این رویکرد بیتأثیر نیست. به قول شاعر: چون سر و کار تو با مخلس فتاد... هم زبان شرخری باید گشاد!
ب) مبانی حقوق و دستمزد: در سالهای اخیر قیمت کالاها و خدمات چندین برابر شده
ولی افزایش حقوق همان دهپانزده درصد خودمان است. پیشنهاد میشود مختصر شوک الکتریکی هم به اعضای کمیته مزد و دستمزد وارد کنیم شاید این عزیزان هم از میزان خط فقر واقعی و ضرورت تعیین حقوق بر اساس تورم متناسب با جیب مردم آگاهی پیدا کنند و هنگام تصویب حقوق واقعیتها را هم در نظر بگیرند. در جریان هستید که شصت هفتاد درصد مردم زیرخط فقر بهخوبی و خوشی در حال زندگی هستند!
ت) فراموشی قیمتها: اگر هیچکدام از این راهکارها به مذاق مسئولین خوش نیامد دستکم دانشمندان سعی کنند از ما بهترون را فراموش کنند و با سقف شکافتن فلک طرحی نو برای ما معمولیها دراندازند تا ما قیمتهای قبلی خودرو و بنزین و سایر اقلام را فراموش کنیم و بتوانیم با قیمتهای جدید راحتتر کنار بیانیم!