معاون اشتغال و کارآفرینی وزیر کار گفتهاند كه نرخ بیکاری کشور ۱۲.۱ درصد بوده و تعداد بیکاران بر اساس استانداردهای بینالمللی سه میلیون و ۳۰۰ هزار نفر است!
اگر نرخ بیکاری واقعاً ۱۲.۱ و جمعیت بیکار ۳.۳ میلیون باشد، درواقع به این معناست که ۲۴ میلیون نفر در کشور شاغلاند!
با در نظر گرفتن این نکته که بعد خانوار حدود ۳.۳ است یعنی بهصورت میانگین هر خانوار ایرانی یک نانآور شاغل دارد!
با در نظر گرفتن جمعیت افرادی که منابع درآمد غیر شغلی دارند (و عمدتاً در دهکهای بالاتر درآمدی حضور دارند) و لحاظ کردن این نکته که کارایی پایین بازار کار در ایران، شانس بیرون ماندن این افراد از بازار کار را بیشتر میکند میشود نتیجه گرفت در دهکهای پایینتر درآمدی میانگین تعداد نانآور شاغل خانوار عددی بیشتر از یک است که اگر نگوییم وضعیت مطلوب لااقل وضعیت کاملاً قابل قبولی است!
آماری که اخیراً معاون محترم اشتغال وزیر کار در مورد نرخ بیکاری و جمعیت بیکاران کشور به نقل از مرکز آمار عنوان نمودهاند، به لحاظ عدم انطباق با واقعیات جاری زندگی روزمره مردم و وضعیت اقتصاد کشور تأملبرانگیز است.
حتی اگر فرض کنیم خطا یا انحرافی در نحوه تعیین نمونه آماری، احراز وجود فعالیت شغلی، شمارش و تجمیع این آمار رخ نداده است بازهم چند نکته کلیدی وجود دارد که در تفسیر معنای این آمار باید به آن توجه داشت.
اول) این آمار قادر به نشان دادن ظرافتهای اجتماعی جمعیت غیرفعال در سن کار نیست.
عده کثیری از زنان به دلیل ناامید شدن از یافتن کار و شرایط دشوار محیط و بازار کار باوجود مشکلات معیشتی حاد خانوار بهناچار تن به خانهنشینی و خانهداری دادهاند که در این آمار از جمعیت بیکاران حذفشده در زمره جمعیت غیرفعال محاسبه گشتهاند
یا آن دسته از جوانان طبقات متوسط و پایینتر از متوسط که با سرخوردگی از وضعیت بازار کار در اثر فشارهای فرهنگی و اجتماعی به تحصیلات عالیه بیثمر پناه بردهاند و عمر خود و سرمایه خانوادهشان در دوره کارشناسی ارشد و دکتری فلان دانشگاه بیکیفیت بهمان شهرستان کوچک و دورافتاده دور میریزند جمعیت غیرفعال محسوب کرده و در محاسبات نرخ بیکاری لحاظ نمیکنند
ب) این آمار ظرافتهای فنی کیفیت اشتغال را نیز منعکس نمیکند
لذا جوانان پرانرژی برومند فلان دهقان یا بهمان خردهفروش خردهپا که به دلیل فقدان ظرفیت نظام اقتصادی فقط برای پر کردن وقت به همراه چند خواهر و برادر دیگر در کسبوکار کم رونق پدری که برای یک نفر هم فضای فعالیت کافی ندارد کار میکنند و تیمنا و تبرکا از پدر دستخوش میگیرند را در زمره شاغلین محاسبه میکند.
«اقتصاد کار» در ایران بیمار و گرفتار آسیبهای جدی است. آسیبهایی که به غیر مشکلات فرهنگی و اجتماعی ناشی از سیاستگذاریهای غلط اقتصاد کلان و مداخلات غیرمسئولانه و رگولاتوری غیر کارشناسی از سوی حاکمیت است.
برای رفع این آسیبها نیازمند آنیم در گام نخست تصویری روشن و واقع بیانه و معنادار از جزییات عملکرد و آسیبهای نظام اقتصادی کشور در اختیار داشته باشیم و این امر جز از طریق بهروزرسانی و ارتقای نظام پایش آماری بازار کار ممکن نیست.
در شرایط دشوار امروز کشور آمارهای اقتصادی باید چراغ راه پرپیچوخم و لغزنده پیش رو باشد، نه فشفشه شعبدهبازی دولتها در نمایش ساختگی موفقیت و کارآمدی.
فقط ایکاش مردم میتوانستند بهجای نان و گوشت و میوه، «آمار» بخورند و بهجای سقف شب را در پناه «آمار» بگذرانند تا مسئولان محترم میتوانستند مشکل معیشت را هم مانند مشکل اشتغال روی کاغذ حلوفصل کنند.
حسين سلاحورزي/ نائب رئيس اتاق بازرگاني ايران
حسين سلاحورزي/ نائب رئيس اتاق بازرگاني ايران
دیدگاهها